derisory

/dɪˈraɪsəri//dɪˈraɪsəri/

معنی: استهزاء امیز
معانی دیگر: مضحک

جمله های نمونه

1. We were awarded a derisory sum.
[ترجمه گوگل]مبلغ تمسخر آمیزی به ما تعلق گرفت
[ترجمه ترگمان]ما یک مبلغ derisory دریافت کردیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. She was being paid what I considered a derisory amount of money.
[ترجمه گوگل]به او پولی پرداخت می شد که من آن را پولی خنده دار می دانستم
[ترجمه ترگمان]او همان چیزی بود که من به مقدار زیادی پول در نظر گرفتم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Unions described the pay offer as derisory.
[ترجمه گوگل]اتحادیه ها پیشنهاد پرداخت را تمسخر آمیز توصیف کردند
[ترجمه ترگمان]اتحادیه ها این پیشنهاد را derisory نامیدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The number of peasant members was derisory.
[ترجمه گوگل]تعداد اعضای دهقان مسخره کننده بود
[ترجمه ترگمان]تعداد اعضای آن derisory نفر بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Government increases in health expenditure are derisory.
[ترجمه گوگل]افزایش دولت در هزینه های بهداشتی تمسخر آمیز است
[ترجمه ترگمان]افزایش دولت در هزینه های بهداشتی derisory است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. In last week's case Jackson was fined a derisory £900 on three charges involving an Austin Montego.
[ترجمه گوگل]در پرونده هفته گذشته جکسون به دلیل سه اتهام مربوط به یک آستین مونتگو به پرداخت 900 پوند جریمه محکوم شد
[ترجمه ترگمان]در هفته گذشته جکسون به خاطر سه اتهام که شامل آستین Montego بود، ۹۰۰ پوند جریمه شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. That is a derisory total for a committee monitoring agreements on tobacco advertising and sponsorship.
[ترجمه گوگل]این یک مجموع تمسخر آمیز برای کمیته نظارت بر توافق نامه های تبلیغاتی و حمایت از تنباکو است
[ترجمه ترگمان]این مبلغ کلی برای یک کمیته نظارتی کمیته در زمینه تبلیغات تنباکو و حمایت مالی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. This crude critical ploy is derisory.
[ترجمه گوگل]این ترفند انتقادی خام تمسخر آمیز است
[ترجمه ترگمان]این خدعه آمیز خام derisory است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. And only a derisory 3% said they would want to live in Oxford after the war.
[ترجمه گوگل]و تنها 3 درصد تمسخر آمیز گفتند که می خواهند پس از جنگ در آکسفورد زندگی کنند
[ترجمه ترگمان]و تنها یک derisory ۳ درصد گفتند که آن ها می خواهند بعد از جنگ در آکسفورد زندگی کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. First, a derisory vote, after a contest creating a lot of thoroughly unhelpful aggravation.
[ترجمه گوگل]اول، یک رای تمسخرآمیز، پس از یک مسابقه که باعث تشدید بسیار غیرمفید شد
[ترجمه ترگمان]اول، رای گیری derisory پس از رقابتی که منجر به تشدید کلی کمکی می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Nor is China’s offer derisory.
[ترجمه گوگل]همچنین پیشنهاد چین تمسخر آمیز نیست
[ترجمه ترگمان]چین پیشنهاد چین را نپذیرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Cadbury Chairman Roger Carr has dismissed Kraft's offer as "derisory. "
[ترجمه گوگل]راجر کار، رئیس Cadbury، پیشنهاد کرافت را رد کرده و آن را "مسخره کننده" خواند
[ترجمه ترگمان]راجر کار Chairman، رئیس Cadbury، پیشنهاد کرافت را رد کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. "Kraft talks about discipline in making their derisory offer but it's really about management weakness," Carr said in a statement.
[ترجمه گوگل]کار در بیانیه‌ای گفت: «کرافت در مورد انضباط در ارائه پیشنهاد تمسخر آمیز خود صحبت می‌کند، اما در واقع ضعف مدیریتی است
[ترجمه ترگمان]\"Carr\" در بیانیه ای گفت: \" کرافت درباره نظم و انضباط در ایجاد پیشنهاد their صحبت می کند، اما واقعا در مورد ضعف مدیریت است \"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Yet in Europe use of natural-gas vehicles is derisory.
[ترجمه گوگل]با این حال در اروپا استفاده از وسایل نقلیه گاز طبیعی تمسخر آمیز است
[ترجمه ترگمان]با این وجود، استفاده از وسایل نقلیه از گاز طبیعی derisory است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. All my attention focused on the commissioning fee, which I regarded as derisory.
[ترجمه گوگل]تمام توجه من روی هزینه راه اندازی متمرکز بود که آن را مسخره می دانستم
[ترجمه ترگمان]تمام توجهم به پول سفارش داده شد که من آن را derisory تلقی می کردم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

استهزاء امیز (صفت)
derisive, derisory

انگلیسی به انگلیسی

• derisive, scornful; mocking
something that is derisory is so small or inadequate that it seems silly or not worth considering.

پیشنهاد کاربران

🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : deride
✅️ اسم ( noun ) : derision
✅️ صفت ( adjective ) : derisive / derisory
✅️ قید ( adverb ) : derisively
به طور مضحکی کوچک. ناکافی
"They were given a derisory pay rise"

بپرس