discount rate

/ˈdɪskaʊntˈreɪt//ˈdɪskaʊntreɪt/

نر  نزول، نر  ثابت نزول بانکی

جمله های نمونه

1. The hotel has a special discount rate for newlyweds.
[ترجمه گوگل]این هتل دارای تخفیف ویژه برای تازه ازدواج کرده است
[ترجمه ترگمان]این هتل نرخ تنزیل ویژه ای برای زوج های تازه ازدواج کرده دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The cash flow is discounted using the after-tax discount rate, and the present value cost of the loan is therefore £000.
[ترجمه گوگل]جریان نقدی با استفاده از نرخ تنزیل پس از کسر مالیات تنزیل می شود و بنابراین هزینه ارزش فعلی وام 000 پوند است
[ترجمه ترگمان]جریان نقدینگی با استفاده از نرخ تنزیل مالیات پس از مالیات تخفیف داده می شود و هزینه فعلی این وام بیش از ۲۰۰۰ پوند است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Bundesbank officials have predicated another cut in the discount rate on the pace of money supply growth.
[ترجمه گوگل]مقامات بوندسبانک کاهش دیگری در نرخ تنزیل را بر روی سرعت رشد عرضه پول پیش بینی کرده اند
[ترجمه ترگمان]مقامات Bundesbank کاهش دیگری را در نرخ تنزیل نسبت به نرخ رشد تامین مالی پیش بینی کرده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The first is to calculate the risk-adjusted discount rate and apply it to the unadjusted cash flows.
[ترجمه گوگل]اولین مورد محاسبه نرخ تنزیل تعدیل شده با ریسک و اعمال آن بر جریان های نقدی تعدیل نشده است
[ترجمه ترگمان]اولی محاسبه نرخ تنزیل نسبت به ریسک و اعمال آن در جریان نقدینگی unadjusted است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The central bank trimmed the discount rate to a record low 0. percent in September.
[ترجمه گوگل]بانک مرکزی نرخ تنزیل را در ماه سپتامبر به پایین ترین سطح 0 درصد کاهش داد
[ترجمه ترگمان]بانک مرکزی نرخ تنزیل را به رکورد پایینی صفر رساند در سپتامبر
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The Bundesbank last cut its discount rate to 0 percent from 5 percent on Dec.
[ترجمه گوگل]بوندسبانک آخرین بار نرخ تنزیل خود را از 5 درصد در دسامبر به 0 درصد کاهش داد
[ترجمه ترگمان]آخرین کاهش نرخ تنزیل از ۵ درصد در دسامبر به ۰ درصد کاهش یافت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The Bundesbank left the discount rate, the floor for money market rates, unchanged at 3 percent last week.
[ترجمه گوگل]بوندس‌بانک نرخ تنزیل، کف نرخ‌های بازار پول را بدون تغییر در 3 درصد در هفته گذشته رها کرد
[ترجمه ترگمان]نرخ تنزیل نسبت به نرخ تنزیل، کف برای نرخ بازار پول، که در هفته گذشته ۳ درصد تغییر نکرده بود، باقی گذاشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The marginal cost of capital is the discount rate that should be used in making capital budgeting decisions.
[ترجمه گوگل]هزینه نهایی سرمایه، نرخ تنزیلی است که باید در تصمیم گیری های بودجه بندی سرمایه ای استفاده شود
[ترجمه ترگمان]هزینه نهایی سرمایه نرخ تنزیل است که باید در تصمیم گیری بودجه بندی سرمایه مورد استفاده قرار گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The central bank is expected to cut its discount rate this quarter, traders said.
[ترجمه گوگل]معامله گران گفتند انتظار می رود بانک مرکزی نرخ تنزیل خود را در این سه ماهه کاهش دهد
[ترجمه ترگمان]تجار گفتند که انتظار می رود که این بانک مرکزی نرخ تنزیل خود را در این ماه کاهش دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. It also cut the discount rate from 25 percent to 5 percent.
[ترجمه گوگل]همچنین نرخ تنزیل را از 25 درصد به 5 درصد کاهش داد
[ترجمه ترگمان]همچنین نرخ تنزیل از ۲۵ درصد به ۵ درصد کاهش یافت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The official discount rate is at a historic low of 0. 50 percent.
[ترجمه گوگل]نرخ تنزیل رسمی در پایین ترین سطح تاریخی 0 50 درصد است
[ترجمه ترگمان]نرخ تنزیل رسمی در یک نقطه تاریخی از ۰ قرار دارد ۵۰ درصد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The Bundesbank left its discount rate unchanged yesterday, after lowering a key money-market rate Wednesday.
[ترجمه گوگل]بوندس بانک دیروز پس از کاهش نرخ اصلی بازار پول در روز چهارشنبه، نرخ تنزیل خود را بدون تغییر گذاشت
[ترجمه ترگمان]Bundesbank دیروز بعد از کاهش نرخ بازار سهام در روز چهارشنبه نرخ تنزیل خود را بدون تغییر باقی گذاشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. We argue that for any positive discount rate reputation effects will be temporary in infinite horizon games.
[ترجمه گوگل]ما استدلال می کنیم که برای هر نرخ تنزیل مثبت، اثرات شهرت موقتی در بازی های افق بی نهایت خواهد بود
[ترجمه ترگمان]ما استدلال می کنیم که برای هر نرخ اعتبار نرخ تنزیل مثبت در بازی های افق بی نهایت موقت خواهد بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The discount rate also depends on an ethical factor.
[ترجمه گوگل]نرخ تنزیل نیز به یک عامل اخلاقی بستگی دارد
[ترجمه ترگمان]نرخ تنزیل نیز به یک عامل اخلاقی بستگی دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Calculate the issue price of a 91-day Treasury bill with a par value of 000 and a discount rate of 9 percent.
[ترجمه گوگل]قیمت انتشار اسناد خزانه 91 روزه با ارزش اسمی 000 و نرخ تنزیل 9 درصد را محاسبه کنید
[ترجمه ترگمان]قیمت این لایحه ۹۱ روزه را با ارزش par لیره و نرخ تنزیل ۹ درصد محاسبه نمایید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

تخصصی

[حسابداری] نرخ تنزیل
[صنعت] نرخ تنزل، نرخ بانکی - نرخ بهره ای که بانک مرکزی در مورد وامهای اعطایی توسط بانک های دیگر، وضع می کند. نرخ حداقل وام دهی (minimum lending rate) نیز نامیده می شود.
[ریاضیات] نرخ تنزیل

انگلیسی به انگلیسی

• price paid by the holder of promissory notes in exchange for early payment of the note

پیشنهاد کاربران

نرخ افت ارزش آینده برای تبدیل به ارزش کنونی
discount rate ( اقتصاد )
واژه مصوب: نرخ تنزیل
تعریف: نرخ بهره ای که براساس آن وجوه دریافتی یا پرداختی در آینده به ارزش حال آنها تبدیل می شود
نرخ تنزیل
نرخ حداقل بهره بانکی
حداقل نرخ بهره ای که بانک مرکزی برای محاسبه سود وام های اعطایی به بانک های دیگر استفاده می کند.
نرخ بهره مورد استفاده در بازار آزاد برای دادن وام.
نرخ بهره ای که در ارزیابی اقتصادی پروژه ها برای محاسبه هزینه سرمایه گذاری لحاظ می شود. بسته به میزان ریسک پروژه یا ریسک کشور محل اجرای پروژه معمولا 3% یا 7% یا 10% یا 15% یا 30% در نظر گرفته می شود.
...
[مشاهده متن کامل]

بپرس