double crossing

پیشنهاد کاربران

1 - بعنوان صفت )
خیانتکار، دورو، نارو زن یا نارو زننده، دودوزه باز، متقلب، کلاش!
He's a double - crossing creep
اون یک آدم نفرت انگیز خیانتکار است!
2 - فعل استمراری از double - cross
خیانت کردن، نارو زدن، دورویی و ریاکاری کردن، تقلب کردن، حقه و نیرنگ زدن، کلاشی کردن، دودوزه بازی در آوردن!
...
[مشاهده متن کامل]

بپرس