daily round


گردش روزانه، کارهای روزانه

جمله های نمونه

1. I get exhausted just by the daily round.
[ترجمه گوگل]من فقط از دور روزانه خسته می شوم
[ترجمه ترگمان]فقط به خاطر گردش روزانه خسته می شوم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The nurses came on their daily round of washing, changing, combing and prettifying the patients before the matron's inspection.
[ترجمه گوگل]پرستاران قبل از معاینه مادر به دور روزانه شستن، تعویض، شانه کردن و زیبا کردن بیماران می آمدند
[ترجمه ترگمان]پرستاران قبل از معاینه خانم مدیر به دور خود از رخت شستن، تعویض، شانه زدن و تمیز کردن بیماران آمدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Mrs Smith came on her daily round of shopping, cooking and washing.
[ترجمه گوگل]خانم اسمیت برای خرید، آشپزی و شستن روزانه خود می آمد
[ترجمه ترگمان]خانم اسمیث هر روز به خرید، پخت وپز و شستن پرداخت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. It is difficult getting back to the daily round after a fortnight's holiday abroad.
[ترجمه گوگل]بازگشت به دور روزانه پس از یک تعطیلات دو هفته ای در خارج از کشور دشوار است
[ترجمه ترگمان]برگشتن به گردش روزانه پس از دو هفته مسافرت دشوار است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Daily round its flowers the wild bees flew.
[ترجمه گوگل]زنبورهای وحشی هر روز به دور گل های آن پرواز می کردند
[ترجمه ترگمان]زنبوره ای وحشی در اطراف گل های وحشی پرواز می کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. That was the extent of our daily round on the island.
[ترجمه گوگل]این میزان رفت و آمد روزانه ما در جزیره بود
[ترجمه ترگمان]این میزان گردش روزانه ما در جزیره بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Practically every day in one way or another we carry out some form of sampling for ourselves in our ordinary daily round.
[ترجمه گوگل]عملاً هر روز به هر طریقی ما در دور معمولی روزانه خود نوعی نمونه برداری را برای خود انجام می دهیم
[ترجمه ترگمان]عملا هر روز به طریقی، نوعی نمونه برداری برای خودمان در دور معمولی روزمره انجام می دهیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. After four carefree years, one enters the Company, where the daily round of obedient toil begins again.
[ترجمه گوگل]پس از چهار سال بی خیالی، شخص وارد شرکت می شود، جایی که دور روزانه زحمت طاعت دوباره آغاز می شود
[ترجمه ترگمان]پس از گذشت چهار سال، شخص وارد شرکت می شود، جایی که دور روزانه کار فرمان بردار بار دیگر آغاز می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. He was quite different from the stringy little animals I saw on my daily round.
[ترجمه گوگل]او کاملاً با حیوانات کوچک ریسمانی که در دورهای روزانه خود می دیدم متفاوت بود
[ترجمه ترگمان]او با حیواناتی که در دور من دیده بودند فرق داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. For many years her life was almost a caricature of the daily round of the Victorian upper-class spinster.
[ترجمه گوگل]برای سال‌های متمادی زندگی او تقریباً کاریکاتوری بود از دور روزانه‌ی مرد طبقه بالای ویکتوریایی
[ترجمه ترگمان]برای سالیان متمادی زندگی او تقریبا یک کاریکاتور از سبک زندگی یک دختر کلاس سلطنتی دوره ویکتوریا بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. She worked closely with Dr. Sherry and made a daily round of the village.
[ترجمه گوگل]او از نزدیک با دکتر شری کار می کرد و هر روز دهکده را می گشت
[ترجمه ترگمان]او هم کاری نزدیکی با دکتر شری داشت و روزانه به دور دهکده می رفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Sometimes she's happy, sometimes she's sad . Such feelings are all part of her daily round.
[ترجمه گوگل]گاهی خوشحال است، گاهی غمگین چنین احساساتی همه بخشی از دور روزانه او هستند
[ترجمه ترگمان]بعضی وقت ها خوشحاله، بعضی وقت ها هم ناراحت می شه این احساسات هر روز جزیی از او هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

پیشنهاد کاربران

بپرس