damping

/ˈdæmpɪŋ//ˈdæmpɪŋ/

معنی: تخفیف، تعدیل
معانی دیگر: خفگی

جمله های نمونه

1. critical damping
میرایی بحرانی

2. their efforts in damping down the crisis were helpful
کوشش های آنان در کاستن بحران موفقیت آمیز بود.

3. Firefighters were damping down the embers hours later.
[ترجمه جواد] ساعاتی پیش آتش نشانان شعله های آتش ( اخگر ها ) را خاموش کردند.
|
[ترجمه اشکان] ساعاتی پیش آتش نشانان شعله های آتش را مهار کردند
|
[ترجمه گوگل]آتش نشانان ساعاتی بعد در حال فرونشاندن اخگرها بودند
[ترجمه ترگمان]چند ساعت بعد Firefighters از خاکستر گرم شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Firemen remain damping down and an investigation into the cause begins.
[ترجمه گوگل]آتش نشانان همچنان در حال فروپاشی هستند و تحقیقات برای علت آغاز می شود
[ترجمه ترگمان]Firemen ثابت می مانند و تحقیقات در مورد علت شروع می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Body control over crests isn't 100% though, suggesting damping could be better.
[ترجمه گوگل]کنترل بدن بر روی تاج ها 100٪ نیست، اما نشان می دهد که میرایی می تواند بهتر باشد
[ترجمه ترگمان]با این حال، کنترل بدن به بالای سر ۱۰۰ درصد نیست، که پیشنهاد می دهد میرایی می تواند بهتر باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. With no damping, the poles simply lie on the imaginary axis.
[ترجمه گوگل]بدون میرایی، قطب ها به سادگی روی محور خیالی قرار می گیرند
[ترجمه ترگمان]با هیچ میرایی، تیرها به سادگی بر محور فرضی قرار می گیرند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The feeling of deadness returned to him, damping down the fear.
[ترجمه گوگل]احساس مردگی به او بازگشت و ترس را فروکش کرد
[ترجمه ترگمان]احساس مرگش به او برگشت، پس از آن ترس و لرز بر وجودش چیره شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. A quantitative measure of the damping is provided by the logarithmic decrement defined as the logarithmic decrease in amplitude per cycle.
[ترجمه گوگل]یک اندازه گیری کمی از میرایی توسط کاهش لگاریتمی ارائه می شود که به عنوان کاهش لگاریتمی در دامنه در هر چرخه تعریف می شود
[ترجمه ترگمان]یک مقیاس کمی از میرایی، با کاهش لگاریتمی به عنوان کاهش لگاریتمی در هر سیکل، ارایه می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. First, the frequency-dependent soil stiffnesses and damping are replaced by suitable constants with the help of equivalent linearization.
[ترجمه گوگل]ابتدا، سختی و میرایی خاک وابسته به فرکانس با ثابت‌های مناسب با کمک خطی‌سازی معادل جایگزین می‌شوند
[ترجمه ترگمان]اول، the خاک وابسته به فرکانس و میرایی با ثوابت مناسب با کمک of معادل جایگزین می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Viscous damping wall is a new type of viscous dampers which recently be used for its flexible distribution, large damping force and notable energy-dissipating effect.
[ترجمه گوگل]دیوار میرایی ویسکوز نوع جدیدی از دمپرهای چسبناک است که اخیراً به دلیل توزیع انعطاف پذیر، نیروی میرایی زیاد و اثر قابل توجه اتلاف انرژی مورد استفاده قرار گرفته است
[ترجمه ترگمان]دیواره میرایی viscous یک نوع جدید از dampers ویسکوز است که به تازگی برای توزیع انعطاف پذیر آن، نیروی میرایی بزرگ و اثر پراکندگی انرژی قابل توجهی مورد استفاده قرار می گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. This paper deals with the low frequency damping of ZA27 alloy with solid solution treatment after natural ageing stability.
[ترجمه گوگل]این مقاله به میرایی فرکانس پایین آلیاژ ZA27 با درمان محلول جامد پس از پایداری طبیعی پیری می‌پردازد
[ترجمه ترگمان]این مقاله با میرایی فرکانس پایین آلیاژ ZA۲۷ با رفتار محلول جامد بعد از پایداری طبیعی پیر سر و کار دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Damping ( Dampening ): The process of applying water to the offset plare.
[ترجمه گوگل]میرایی (Dampening): فرآیند اعمال آب به لایه افست
[ترجمه ترگمان]damping (dampening): فرآیند اعمال آب به the افست (offset)
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Some measures of vibration damping and noise reduction are hereupon recommended.
[ترجمه گوگل]برخی از اقدامات میرایی ارتعاش و کاهش نویز در اینجا توصیه می شود
[ترجمه ترگمان]برخی از معیارهای میرایی ارتعاشی و کاهش نویز توصیه می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Abstract: The friction energy dissipator is a damping device with simple structure and easy installation.
[ترجمه گوگل]چکیده: اتلاف کننده انرژی اصطکاکی یک دستگاه میرایی با ساختار ساده و نصب آسان است
[ترجمه ترگمان]چکیده: پخش کننده انرژی اصطکاکی یک وسیله میرایی با ساختار ساده و نصب آسان است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. The damping derivatives can only be determined experimentally in the wind tunnel or ballistic range.
[ترجمه گوگل]مشتقات میرایی را فقط می توان به صورت تجربی در تونل باد یا محدوده بالستیک تعیین کرد
[ترجمه ترگمان]مشتقات damping را تنها می توان به صورت تجربی در محدوده تونل باد یا دامنه ballistic تعیین کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

تخفیف (اسم)
discount, abatement, cut, remission, damping, alleviation, rebate, relaxation, assuagement, refraction

تعدیل (اسم)
adjustment, settlement, regulation, modification, balancing, damping

تخصصی

[شیمی] خفگى، تخفیف، تعدیل
[عمران و معماری] میرایی - استهلاک - میرا شدن - ضربه گیری - خفه کردن
[کامپیوتر] میرایی ؛ محدود سازی
[برق و الکترونیک] میرایی
[زمین شناسی] میرایی افت دامنه یک نوسان به علت جذب. به میرایی بحرانی و ضریب میرایی هم توجه گردد.
[نساجی] حالت دادن - تنظیم رطوبت - مرطوب کردن نسبی کالای پشمی
[ریاضیات] میرایی
[پلیمر] میرایی

انگلیسی به انگلیسی

• capacity built into a mechanical or electrical device to prevent excessive instability; making humid or wet

پیشنهاد کاربران

damping ( علوم مهندسی )
واژه مصوب: میرایی
تعریف: فرایند خاموشی حرکت نوسانی
در رشته ی برق هم به معنای میرایی است
ضربه گیر، در مهندسی پلیمر معمولا در دیواره های اسکله ( پلیمری دارای خاصیت damping باشد ) بعنوان کاهش نیروی کشتی که به اسکله وارد میکند استفاده میشود
این کلمه در علم عمران به معنای میرایی است

بپرس