data management

/ˈdeɪtəˈmænədʒmənt//ˈdeɪtəˈmænɪdʒmənt/

مدیریت داده ها

جمله های نمونه

1. E-comms 6 5 2 0 Electronic solutions including data management and web design.
[ترجمه گوگل]E-comms 6 5 2 0 راه حل های الکترونیکی از جمله مدیریت داده ها و طراحی وب
[ترجمه ترگمان]خدمات الکترونیکی شامل مدیریت داده ها و طراحی وب می باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. However, there is a class of data management systems where all operations are initiated by simple commands.
[ترجمه گوگل]با این حال، یک کلاس از سیستم های مدیریت داده وجود دارد که در آن تمام عملیات با دستورات ساده آغاز می شود
[ترجمه ترگمان]با این حال، یک کلاس از سیستم های مدیریت داده وجود دارد که در آن همه عملیات با دستورها ساده آغاز می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Software Systems: Software for telephone companies; computer data management software for scientific community and others using large amounts of data.
[ترجمه گوگل]سیستم های نرم افزاری: نرم افزار برای شرکت های تلفن نرم افزار مدیریت داده های کامپیوتری برای جامعه علمی و سایرین با استفاده از مقادیر زیادی داده
[ترجمه ترگمان]سیستم های نرم افزاری: نرم افزارها برای شرکت های تلفن؛ نرم افزار مدیریت داده های کامپیوتر برای جامعه علمی و دیگر استفاده از مقادیر زیاد داده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The data management system has eliminated much of the drudgery of filing.
[ترجمه گوگل]سیستم مدیریت داده ها بسیاری از مشقت های پرونده را حذف کرده است
[ترجمه ترگمان]سیستم مدیریت داده ها بسیاری از the پر کردن پرونده را حذف کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The system has a data management and enterprise business units personnel management functions.
[ترجمه گوگل]این سیستم دارای مدیریت داده ها و واحدهای تجاری سازمانی توابع مدیریت پرسنل است
[ترجمه ترگمان]این سیستم دارای یک مدیریت داده و واحدهای کسب وکار واحدهای کسب وکار سازمانی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The PDM system is the data management system of the aviation product, whose use makes the complex aviation technology product have dynamic and open frame. It is a typical modular strategy.
[ترجمه گوگل]سیستم PDM سیستم مدیریت داده های محصول هوانوردی است که استفاده از آن باعث می شود محصول پیچیده فناوری هوانوردی دارای چارچوبی پویا و باز باشد این یک استراتژی مدولار معمولی است
[ترجمه ترگمان]سیستم PDM سیستم مدیریت داده محصول هوایی است که کاربرد آن باعث می شود تا محصول فن آوری هوانوردی پیچیده دارای چارچوب پویا و باز باشد این یک استراتژی مدولار معمولی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The data management and reserved word for typical design procedure proposed to offering a foundation for use of CAD and application of AI at the level of system software.
[ترجمه گوگل]مدیریت داده و کلمه محفوظ برای رویه طراحی معمولی پیشنهاد می کند پایه ای برای استفاده از CAD و کاربرد هوش مصنوعی در سطح نرم افزار سیستم ارائه دهد
[ترجمه ترگمان]مدیریت داده و کلمه رزرو شده برای روند طراحی معمول پیشنهاد شده است که پایه ای برای استفاده از CAD و کاربرد هوش مصنوعی در سطح نرم افزارهای سیستم ارائه شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Data management technology is one of key technology in the extrusion die CAD system.
[ترجمه گوگل]فناوری مدیریت داده یکی از فناوری های کلیدی در سیستم قالب اکستروژن CAD است
[ترجمه ترگمان]فن آوری مدیریت داده یکی از فن آوری کلیدی در فرآیند اکستروژن قالب CAD است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. This paper reports the individual monitoring data management system(IDOSE)in Daya Bay Nuclear Power Station.
[ترجمه گوگل]این مقاله سیستم مدیریت داده مانیتورینگ فردی (IDOSE) را در نیروگاه هسته‌ای دایا بی گزارش می‌کند
[ترجمه ترگمان]این مقاله سیستم مدیریت داده های نظارتی فردی (IDOSE)را در ایستگاه برق هسته ای \"بی هسته ای\" گزارش می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. To data management, this paper mostly discusses data manipulation and input of trig point result and bench mark result.
[ترجمه گوگل]برای مدیریت داده، این مقاله بیشتر دستکاری داده ها و ورودی نتیجه نقطه ماشه و نتیجه علامت محک را مورد بحث قرار می دهد
[ترجمه ترگمان]برای مدیریت داده ها، این مقاله عمدتا به بحث در مورد دستکاری داده و وارد کردن نتیجه نقطه trig و نتیجه آزمون نیمکت می پردازد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The site is HTML and has a data management system dedicated to it.
[ترجمه گوگل]این سایت HTML است و یک سیستم مدیریت داده به آن اختصاص داده شده است
[ترجمه ترگمان]سایت HTML است و یک سیستم مدیریت داده اختصاصی به آن دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. This system is divided into the data management of the foundation finance, assistance statement, basic statement, data analysis and system management five greatest mold piece.
[ترجمه گوگل]این سیستم به مدیریت داده های بنیاد مالی، بیانیه کمک، بیانیه پایه، تجزیه و تحلیل داده ها و مدیریت سیستم پنج قطعه بزرگ تقسیم می شود
[ترجمه ترگمان]این سیستم به مدیریت داده های مالی بنیاد، بیانیه کمک های اولیه، تحلیل داده ها، و پنج قالب قالب قالب قالب تقسیم می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. As a new technique in data management field for data warehousing, there still is not system establishing standard that is matured(sentence dictionary), credible and can be accepted.
[ترجمه گوگل]به عنوان یک تکنیک جدید در زمینه مدیریت داده برای انبار داده ها، هنوز استانداردی برای ایجاد سیستمی که بالغ شده باشد (فرهنگ جملات)، معتبر و قابل پذیرش باشد، وجود ندارد
[ترجمه ترگمان]به عنوان یک تکنیک جدید در زمینه مدیریت داده ها برای انبار داده ها، هنوز استاندارد ایجاد استانداردی وجود ندارد که به بلوغ برسد (فرهنگ لغت)، معتبر و قابل پذیرش باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Data grid is an architecture of efficient distributed data management. There are many differences between distributed query processing in data grid and others, such as site autonomy.
[ترجمه گوگل]شبکه داده یک معماری از مدیریت کارآمد داده های توزیع شده است تفاوت های زیادی بین پردازش پرس و جو توزیع شده در شبکه داده و موارد دیگر مانند استقلال سایت وجود دارد
[ترجمه ترگمان]شبکه داده یک معماری از مدیریت داده توزیع شده کارآمد است تفاوت های زیادی بین پردازش پرس و جو توزیع شده در شبکه های داده و دیگران، مانند استقلال سایت وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. The hybridisation data were held in a flat file data base, with C programs reponsible for data management and collation.
[ترجمه گوگل]داده های ترکیبی در یک پایگاه داده فایل مسطح نگهداری می شد که برنامه های C مسئول مدیریت و تطبیق داده ها بودند
[ترجمه ترگمان]داده های hybridisation در پایه داده های فایل مسطح، با برنامه های C برای مدیریت داده و collation نگهداری شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

تخصصی

[کامپیوتر] مدیریت داده ها

پیشنهاد کاربران

data management ( رایانه و فنّاوری اطلاعات )
واژه مصوب: مدیریت داده‏ها
تعریف: مجموعۀ فعالیت هایی که برای بهره‏برداری بهتر کاربران از داده‏ها در یک سازمان انجام می‏شود

بپرس