data

/ˈdeɪtə//ˈdeɪtə/

معنی: سوابق، داده، اطلاعات، داده ها، مفروضات، دانستهها، سراغ
معانی دیگر: (جمع ولی معمولا با فعل مفرد به کار می رود) داده ها، (مسئله) معلومات، یافته ها

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: (used with a sing. or pl. verb) plural form of datum, an individual piece of information that is used to draw a conclusion.
مترادف: facts, input, statistics
مشابه: evidence, figures, information, lowdown, material

- These data point to an interesting conclusion.
[ترجمه گوگل] این داده ها به یک نتیجه گیری جالب اشاره می کنند
[ترجمه ترگمان] این داده ها به یک نتیجه جالب توجه دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- Data about the U.S. population is collected every ten years.
[ترجمه گوگل] داده های مربوط به جمعیت ایالات متحده هر ده سال یکبار جمع آوری می شود
[ترجمه ترگمان] اطلاعات در مورد جمعیت ایالات متحده هر ده سال جمع آوری می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. data bank
بانک داده ها

2. data pertinent to federal aid
داده های وابسته به کمک دولت فدرال

3. data processing
پردازش داده ها

4. crude data
داده های ناسره (خام)

5. master data
اطلاعات کلیدی

6. raw data
داده های پردازش نشده

7. rough data
داده های کم سنجیده

8. your data is inaccurate
داده های شما درست نیست.

9. automatic data processing
(کامپیوتر) پردازش خودکار داده ها

10. to feed data into a computer
به کامپیوتر داده خوراندن،اطلاعات وارد کامپیوتر کردن

11. to retrieve data from a disk
(در کامپیوتر) بازیابی کردن اطلاعات از دیسک

12. a mass of data
مقدار فراوانی از داده ها

13. he examined the data methodically and patiently
او داده ها را با نظم و شکیبایی بررسی کرد.

14. the disk drive reads data from the disk into the computer memory
دیسک ران اطلاعات رااز دیسک به حافظه ی کامپیوتر منتقل می کند.

15. the presentation of new data
ارائه ی داده های جدید

16. they are still processing the data
هنوز دارند داده ها را پردازش می کنند.

17. a rash generalization on the basis of inadequate data
حکم کلی و شتابزده بر مبنای داده های ناکافی

18. a correlation of 90 percent between the two sets of data
یک همبستگی نود درصد بین دو دسته از داده ها (یا اطلاعات)

19. We have amassed the raw data and are about to begin analysing it.
[ترجمه گوگل]ما داده های خام را جمع آوری کرده ایم و در شرف شروع تجزیه و تحلیل آن هستیم
[ترجمه ترگمان]ما داده های خام را جمع آوری کرده ایم و در حال تجزیه و تحلیل آن هستیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

20. Without more data we cannot make a meaningful comparison of the two systems.
[ترجمه گوگل]بدون داده‌های بیشتر، نمی‌توانیم مقایسه معناداری بین دو سیستم انجام دهیم
[ترجمه ترگمان]بدون اطلاعات بیشتر، ما نمی توانیم مقایسه معنی داری با این دو سیستم داشته باشیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

21. Collecting data is a painfully slow process.
[ترجمه گوگل]جمع آوری داده ها یک فرآیند دردناک آهسته است
[ترجمه ترگمان]جمع آوری داده ها یک فرآیند بسیار آهسته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

22. You need a long series of data to be able to discern such a trend.
[ترجمه گوگل]برای اینکه بتوانید چنین روندی را تشخیص دهید به یک سری داده طولانی نیاز دارید
[ترجمه ترگمان]شما به یک سری اطلاعات طولانی نیاز دارید تا بتوانید این روند را تشخیص دهید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

23. The data are then fed into a computer.
[ترجمه گوگل]سپس داده ها به رایانه وارد می شوند
[ترجمه ترگمان]سپس داده ها در یک کامپیوتر تغذیه می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

24. Thank you for furnishing me with so many data.
[ترجمه گوگل]از اینکه این همه داده به من دادید متشکرم
[ترجمه ترگمان] ممنون که اطلاعات زیادی بهم دادی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

25. These data show that most cancers are detected as a result of clinical follow - up .
[ترجمه گوگل]این داده ها نشان می دهد که بیشتر سرطان ها در نتیجه پیگیری بالینی شناسایی می شوند
[ترجمه ترگمان]این داده ها نشان می دهند که بیشتر سرطان ها به عنوان نتیجه پی گیری بالینی شناسایی می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

26. Further analysis of the data is needed.
[ترجمه گوگل]تجزیه و تحلیل بیشتر داده ها مورد نیاز است
[ترجمه ترگمان]تجزیه و تحلیل بیشتر داده ها مورد نیاز است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

27. They have proprietary rights to the data.
[ترجمه گوگل]آنها دارای حقوق اختصاصی برای داده ها هستند
[ترجمه ترگمان]آن ها حق مالکیت برای داده ها دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

سوابق (اسم)
information, case history, dossier, data

داده (اسم)
datum, data

اطلاعات (اسم)
information, witting, data

داده ها (اسم)
data

مفروضات (اسم)
information, data

دانسته ها (اسم)
data

سراغ (اسم)
information, evidence, search, investigation, inquiry, data, scouting, seeking, looking-for

تخصصی

[حسابداری] اطلاعات، اطلاعات کمی
[شیمی] (جمع ولی معمولا با فعل مفرد به کار می رود) داده ها، اطلاعات، (مسئله ) معلومات، یافته ها، دانسته ها، مفروضات
[عمران و معماری] داده ها - دانسته ها
[کامپیوتر] داده، اطلاعات اطلاعات کلمه data جمع کلمه ی datum و به معنی یک واقعیت واحد است . به کارگیری داده . برای انجام محاسبات یا تصمیم گیری « پردازش داده » نام دارد . - داده ها ؛ داده
[برق و الکترونیک] داده ها - داده، داده ها اصطلاح کلی برای کلمات، اعداد، حروف، و نمادهایی که به عنوان ورودی در سیستمهای پردازش رایانه ای و مخابراتی استفاده می شوند .
[مهندسی گاز] معلومات، اطلاعات، داده ها
[بهداشت] داده ها - داده
[صنعت] داده، داده ها، اطلاعات، سوابق
[نساجی] اطلاعات - مفروضات - یافته ها
[ریاضیات] اطلاعات خام، معلوم، معلومات، اطلاعات، دانسته، یافته، اطلاعات ورودی، داده ی آماری، اطلاعات خام
[آمار] داده ها
[آب و خاک] داده ،آمار

انگلیسی به انگلیسی

• information, facts
data is information, usually in the form of facts or statistics that you can analyse.

پیشنهاد کاربران

داده
مثال: The data suggests a correlation between the two variables.
داده ها نشان می دهند که بین دو متغیر ارتباط وجود دارد.
داده ها، اطلاعات
The data collected from the experiment will be analyzed.
داده های جمع آوری شده از آزمایش تجزیه و تحلیل خواهد شد.
اطلاعات/داده.
مترادف:
Datum
داده، داته= Data
این واژه ی لاتین ریشه ی پارسی دارد و باید با همین خوانش بکار رود
جمع معلومات وبیانات واطلاعات وآمار و. . . کافی نیست؛وکمتر از یک درصدأهمیّت دارد.
أصل مهم بعد جمع دیتا؛ تحلیل هوشمند و درست وإقدام صحیح وبه موقع وفوری هست.
Clever data analysis
وإلّا؛ گردآوری و انباشته "معلومات" به چه درد میخوره!
ذاهدالله
پیشنهادی. . . . بجای دیتا و اطلاعات بگوییم. . . ده دهی ها. . . .
در این تصویر انواع data آورده شده
data
Experience : تجربه - آزمودگی
Knowledge : دانش
Science : علم
Information : اطلاعات
Data : داده
Skill : مهارت - توانمندی
Talent : استعداد
Aptitude : توانایی
Intelligence : هوش
Learning : یادگیری
...
[مشاهده متن کامل]

Behavior : رفتار
Cognition : شناخت
🎆🎆 تعریف دیکشنری برای کلمهDATA :
noun
1 [plural] : facts or information used usually to calculate, analyze, or plan something
◀️She spent hours reviewing the data from the experiment
◀️They made their decisions based on the survey data.
◀️Much of the data is inconclusive.
◀️The company has access to your personal data
Usage: Data is plural in form but is used with both plural and singular verbs
◀️?Is this data accurate
◀️?Are these data reliable
🔵 When used with plural verbs, data is thought of as the plural form of the noun datum. It is usually used with plural verbs only in formal or technical writing.
◀️Many of these data are incorrect
2 [noncount] :
information that is produced or stored by a computer
◀️She works as a data entry clerk.
◀️There was too much data for the computer to process.
◀️He is an expert in data retrieval. [=finding information stored on a computer]
🎆🎆 ویکی پدیا :
دادِه ها ( به انگلیسی: data ) به طور کلی، می توان همهٔ دانسته ها، آگاهی ها، داشته ها، آمارها، شناسه ها، پیشینه ها و پنداشته ها داده محسوب می شوند. انسان برای ثبت و درک مشترک هر واقعیت و پدیده از نشانه های ویژهٔ آن بهره گرفته است. انسان برای نمایاندن داده ها نخست از نگاره و در ادامهٔ سیر تکاملی آن از حروف، شماره ها و نشانه ها کمک گرفت. برای باز نمودن داده ها از این موارد کمکی یا ترکیبی از آن ها استفاده می شود برای نمونه:
سال ۱۴۰۰
شماره سریال ۵۲/ب ۷۶۸۰۶۰
نام کوروش
در رایانه
به اعداد، حروف و علائم که جهت درک و فهم مشترک از انسان ها یا رایانه سرچشمه می گیرند داده می گویند. داده ها معمولاً از سوی انسان ها به صورت حروف، اعداد، علائم و در رایانه به صورت نمادهایی ( همان رمزهای صفر و یک ) قراردادی ارائه می شوند. اصطلاح داده یک عبارت نسبی است یعنی اگر موجب درک و فهم لازم و کامل در این مرحله شده است به عنوان آگاهی یا اطلاعات از آن نام می برند و چنانچه موجب درک و فهم کامل نگردد به عنوان همان داده به شمار می آیند و چون هدف نهایی آگاهی و اطلاعات است باید از سوی دست اندرکاران ( انسان یا رایانه ) دستکاری یا پردازش شوند. منظور از دستکاری یا پردازش داده ها انجام عملیاتی از قبیل جمع، تفریق، ضرب، تقسیم، مقایسه وغیره است. داده ها مجموعه ای از نمادها ( برای انسان حروف، اعداد، علائم و برای رایانه رمزهای صفر و یک ) هستند که حقایق را نشان می دهند و برای انسان از طریق رسانه های وی ( بینایی، شنوایی، چشایی، بویایی، بساوایی ) و برای رایانه از طریق لوازم ویژه ( صفحه کلید موس و غیره ) به دست می آیند. داده ها امروزه فقط از سوی انسان یا رایانه پردازش می شوند یعنی کارهایی روی آن ها صورت می گیرد. در پردازش داده ها ( داده پردازی ) در رایانه ابتدا داده ها به رایانه وارد می شوند. این داده ها درابتدا ذخیره شده و روی آن ها عملیاتی ( جمع، تفریق، ضرب، تقسیم و. . . ) صورت می گیرد. پس از این که این عملیات ( پردازش ) صورت گرفت معمولاً داده ها به یک رایانه دیگر یا دوباره به انسان ها منتقل می شود. در اغلب گزارش ها و یادداشت های سازمانی، داده ها به چشم می خورند. برای نمونه، تاریخ و مقدار یک صورت حساب یا چک، جزئیات فهرست حقوق، تعداد وسایل نقلیه ای که از نقطهٔ خاصی در کنار جاده گذشته اند، . . . نمونه هایی از داده ها هستند. اینترنت ، صوت ، اینترانت ، نمونه هایی از دیتا هستند.
انواع داده ها از نظر ساخت یافتگی :
داده های غیرساخت یافته
داده های نیمه ساخت یافته
داده های ساخت یافته
نوع و منبع داده ها از نظر ساخت یافتگی
داده های زمانی
مقالهٔ اصلی: داده های زمانی در بسیاری از کاربردهای مبتنی بر داده ها و اطلاعات ذخیره سازی و بازیافت حالات و وضعیت های سامانه در طی زمان اهمیت می یابد
Individual units of information
Data ( US: /ˈd�ˈtə/; UK: /ˈdeɪˈtə/ ) are individual facts, statistics, or items of information, often numeric. In a more technical sense, data are a set of values of qualitative or quantitative variables about one or more persons or objects, while a datum ( singular of data ) is a single value of a single variable

"دیتا" بصورت محض بمعنی اطلاعات نیست و حتماً هنگام ترجمه باید به تفاوت ماهوی آن با واژه "Information" که بمعنی" اطلاعات پردازش شده و سازمان یافته" است توجه و تأکید شود.
بنا بر این شایسته است که این گونه ترجمه شود:
- اطلاعات خام
- اطلاعات پردازش نشده
- اطلاعات سازمان نیافته
data ( باستان‏شناسی )
واژه مصوب: داده
تعریف: [باستان‏شناسی] اطلاعات کمّی حاصل از مشاهدۀ یافته ها که مبنای استدلال و بحث و محاسبه قرار می گیرد |||[رایانه و فنّاوری اطلاعات، رمزشناسی] اعداد و متن و مانند آن که می‏توان آنها را به شکل خاصی مرتب کرد تا امکان ذخیره‏سازی و پردازش آنها به وسیلۀ رایانه فراهم شود|||متـ . داده‏ها
...
[مشاهده متن کامل]

facts or information
جمع کلمه Datum
Facts, information
داده اطلاعات، وقایع
روی بردالکتریکی نوشته شده
داده ها و اطلاعات
Data=information
اطلاعات
داده ها
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٨)

بپرس