daybreak

/ˈdeɪˌbrek//ˈdeɪbreɪk/

معنی: صبح، سپیده دم، سحرگاه، بامداد
معانی دیگر: سحر، پگاه، فجر

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: the first daylight in the morning; dawn.
متضاد: nightfall, twilight
مشابه: dawn, light, morning, prime

جمله های نمونه

1. we got up at daybreak
ما هنگام سحر برخاستیم.

2. The rain left off at daybreak.
[ترجمه گوگل]باران در سحرگاه قطع شد
[ترجمه ترگمان]باران شروع به باریدن کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. We arrived in Cairo at daybreak.
[ترجمه گوگل]صبح به قاهره رسیدیم
[ترجمه ترگمان]هنگام طلوع آفتاب به قاهره رسیدیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The birds began piping at daybreak.
[ترجمه گوگل]پرندگان در سحرگاه شروع به لوله کشی کردند
[ترجمه ترگمان]پرندگان سپیده دم شروع به piping کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. We sailed out of the harbour at daybreak.
[ترجمه گوگل]در سحرگاه از بندر خارج شدیم
[ترجمه ترگمان]ما سپیده دم از بندر خارج شدیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. He was roused by the doorbell at daybreak.
[ترجمه گوگل]هنگام سحر با زنگ در بیدار شد
[ترجمه ترگمان]سپیده دم زنگ در به صدا درآمد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Rain came on just before daybreak.
[ترجمه گوگل]درست قبل از سپیده دم باران آمد
[ترجمه ترگمان]پیش از سپیده دم، باران باریدن گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Pedro got up every morning before daybreak.
[ترجمه گوگل]پدرو هر روز صبح قبل از طلوع صبح بیدار می شد
[ترجمه ترگمان]پدرو هر روز صبح روز قبل از خواب بیدار می شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. By this time it was daybreak.
[ترجمه گوگل]در این زمان صبح شده بود
[ترجمه ترگمان]در این موقع سحر بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. We were awakened at daybreak by the sound of. . . cannon.
[ترجمه گوگل]با صدای سپیده دم از خواب بیدار شدیم توپ
[ترجمه ترگمان]ما سپیده دم با صدای توپ از خواب بیدار شدیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. We will leave at daybreak.
[ترجمه گوگل]ما در سحرگاه حرکت می کنیم
[ترجمه ترگمان]سپیده دم حرکت می کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. They would be awakened before daybreak and by eight had already had prayers and a math or science lesson.
[ترجمه گوگل]آنها قبل از سپیده دم بیدار می شدند و در ساعت هشت از قبل نماز و یک درس ریاضی یا علوم داشتند
[ترجمه ترگمان]آن ها قبل از طلوع آفتاب از خواب بیدار می شدند و هشت تا از آن ها هم یک درس ریاضی و یک درس علمی داشتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Daybreak A little mist hangs above the pond, which is still save for a single mallard paddling slowly back and forth.
[ترجمه گوگل]سپیده دم کمی مه در بالای حوض آویزان است، که هنوز برای یک درخت اردک که به آرامی به سمت جلو و عقب پارو می زند، نمی ماند
[ترجمه ترگمان]سپیده زده، بر فراز تالاب معلق است، که هنوز هم جز یک قایق single که به آرامی و به عقب و پیش می رود نجات می یابد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. By daybreak, they are working together, cleaning up their rooms.
[ترجمه گوگل]تا صبح، آنها با هم کار می کنند و اتاق های خود را تمیز می کنند
[ترجمه ترگمان]تا طلوع خورشید، آن ها دارند با هم کار می کنند، اتاق ها را تمیز می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

صبح (اسم)
ante meridiem, morning, daybreak

سپیده دم (اسم)
dawn, daybreak, aurora, cockcrow, daydawn, dayspring

سحرگاه (اسم)
dawn, daybreak, daydawn, dayspring, early morning, morn

بامداد (اسم)
dawn, morning, daybreak, forenoon

انگلیسی به انگلیسی

• beginning of day, sunrise
daybreak is the time in the morning when light first appears.

پیشنهاد کاربران

سپیده دم ، سر صبح ، بامداد ، سحرگاه
𝑏𝑟𝑒𝑎𝑘 𝑜𝑓 𝑑𝑎𝑦 = 𝑏𝑟𝑒𝑎𝑘 𝑜𝑓 𝑑𝑎𝑤𝑛 = 𝑑𝑎𝑦𝑏𝑟𝑒𝑎𝑘
daybreak
صبحدمان
طلوع، سپیده، سرآغاز روز

بپرس