death rate

/ˈdeθˈreɪt//deθreɪt/

میزان مرگ و میر، نرخ مرگ

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: the number of deaths per unit of time for a given area or group.

- The death rate for this type of cancer has declined.
[ترجمه گوگل] میزان مرگ و میر برای این نوع سرطان کاهش یافته است
[ترجمه ترگمان] میزان مرگ این نوع سرطان کاهش یافته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. The US death rate reached a plateau in the 1960s, before declining suddenly.
[ترجمه گوگل]نرخ مرگ و میر در ایالات متحده در دهه 1960 قبل از کاهش ناگهانی به اوج رسید
[ترجمه ترگمان]نرخ مرگ آمریکا در دهه ۱۹۶۰ به یک فلات رسید، قبل از این که ناگهان رو به رو شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The government's campaign aims to cut the death rate from heart attacks.
[ترجمه گوگل]هدف کمپین دولت کاهش میزان مرگ و میر ناشی از حملات قلبی است
[ترجمه ترگمان]هدف از فعالیت دولت کاهش میزان مرگ ناشی از حملات قلبی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The death rate for pedestrians hit by cars is unacceptably high.
[ترجمه گوگل]میزان مرگ و میر عابران پیاده توسط خودروها به طور غیرقابل قبولی بالا است
[ترجمه ترگمان]میزان مرگ عابران عابر پیاده به گونه ای غیرقابل قبول بالا است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. University College London Hospitals trust has the lowest death rate.
[ترجمه گوگل]اعتماد بیمارستان کالج دانشگاه لندن کمترین میزان مرگ و میر را دارد
[ترجمه ترگمان]بیمارستان ها و بیمارستان های دانشگاهی لندن کم ترین میزان مرگ را دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The overall death rate from cardiovascular disease was close to the national average, the standardised mortality ratio being 9
[ترجمه گوگل]نرخ کلی مرگ و میر ناشی از بیماری های قلبی عروقی نزدیک به میانگین ملی بود، نسبت استاندارد مرگ و میر 9 بود
[ترجمه ترگمان]نرخ کلی مرگ ناشی از بیماری های قلبی - عروقی نزدیک به میانگین ملی بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Surprisingly, Northern Ireland has the third highest death rate from skin cancer in the world.
[ترجمه گوگل]با کمال تعجب، ایرلند شمالی سومین میزان مرگ و میر ناشی از سرطان پوست در جهان است
[ترجمه ترگمان]با کمال تعجب، ایرلند شمالی سومین نرخ مرگ را از سرطان پوست در جهان داراست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. As in all cities, the infant death rate in Washington fluctuates from year to year.
[ترجمه گوگل]مانند همه شهرها، نرخ مرگ و میر نوزادان در واشنگتن سال به سال در نوسان است
[ترجمه ترگمان]همانطور که در همه شهرها میزان مرگ نوزادان در واشنگتن سال به سال در نوسان است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Pedestrians crossing the street have a death rate seven times greater.
[ترجمه گوگل]میزان مرگ و میر عابران پیاده از خیابان هفت برابر بیشتر است
[ترجمه ترگمان]Pedestrians عبور از خیابان هفت بار بزرگ تر از مرگ است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Thanks to the airlifts, the average daily death rate now is
[ترجمه گوگل]به لطف حمل و نقل هوایی، میانگین نرخ مرگ و میر روزانه در حال حاضر است
[ترجمه ترگمان]به لطف حمل و نقل هوایی، متوسط نرخ مرگ روزانه در حال حاضر
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Their high death rate is due to malnutrition, through ecological change, as well as introduced diseases.
[ترجمه گوگل]میزان بالای مرگ و میر آنها به دلیل سوء تغذیه، از طریق تغییرات اکولوژیکی و همچنین بیماری های معرفی شده است
[ترجمه ترگمان]نرخ بالای مرگ آن ها ناشی از سو تغذیه، از طریق تغییرات اکولوژیکی و نیز بیماری های معرفی شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. From 1988-199 the death rate from high blood pressure increased 16 percent.
[ترجمه گوگل]از سال 1988 تا 199، میزان مرگ و میر ناشی از فشار خون بالا 16 درصد افزایش یافته است
[ترجمه ترگمان]از سال ۱۹۸۸ تا ۱۹۹ نرخ مرگ ناشی از فشار خون بالا ۱۶ درصد افزایش داشته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Unborn children are affected and the death rate is steadily rising.
[ترجمه گوگل]کودکان متولد نشده تحت تاثیر قرار می گیرند و میزان مرگ و میر به طور پیوسته در حال افزایش است
[ترجمه ترگمان]Unborn کودک آسیب دیده اند و نرخ مرگ به طور مداوم در حال افزایش است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. For coronary heart disease alone, the death rate in that same 10-year period declined by 26 percent.
[ترجمه گوگل]تنها برای بیماری عروق کرونر قلب، میزان مرگ و میر در همان دوره 10 ساله 26 درصد کاهش یافته است
[ترجمه ترگمان]تنها برای بیماری قلبی عروقی، نرخ مرگ در همان دوره ۱۰ ساله تا ۲۶ درصد کاهش یافته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The firearms death rate among teenagers increased by over 40 percent between 1984 and 198
[ترجمه گوگل]میزان مرگ و میر ناشی از سلاح گرم در بین نوجوانان بین سال‌های 1984 و 198 بیش از 40 درصد افزایش یافته است
[ترجمه ترگمان]میزان مرگ و میر در بین نوجوانان تا بیش از ۴۰ درصد بین سال های ۱۹۸۴ تا ۱۹۸ افزایش داشته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

تخصصی

[ریاضیات] میزان مرگ (و میر)

انگلیسی به انگلیسی

• number of deaths per unit of population in a given place and time
number of deaths per unit of population in a given time and place

پیشنهاد کاربران

بپرس