deceptive

/dəˈseptɪv//dɪˈseptɪv/

معنی: فریبنده، فریبا، فریب امیز، گمراه کننده، گول زننده
معانی دیگر: نیرنگ آمیز، فریب آمیز، ریشخندآمیز، آب زیر کاه، لیوه، غلط انداز

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
مشتقات: deceptively (adv.), deceptiveness (n.)
• : تعریف: able to or tending to deceive; misleading.
مترادف: deceitful, delusive, false, fraudulent, illusive, illusory, misleading, unreal
متضاد: truthful
مشابه: captious, counterfeit, evasive, factitious, feigned, meretricious, shifty, specious, spurious, tortuous, trick, tricky

- She is deceptive in pretending to agree.
[ترجمه گوگل] او در تظاهر به موافقت فریبنده است
[ترجمه ترگمان] او فریب آمیز است و وانمود می کند که موافق است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- a tennis player with deceptive moves
[ترجمه گوگل] یک تنیسور با حرکات فریبنده
[ترجمه ترگمان] یک بازیکن تنیس با حرکت های فریبنده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. a deceptive appearance
ظاهر گول زننده

2. his deceptive words softened the girl's heart
حرف های فریبنده ی او دل دخترک را نرم کرد.

3. Appearances are (often) deceptive.
[ترجمه گوگل]ظواهر (اغلب) فریبنده است
[ترجمه ترگمان]ظواهر امور (اغلب)فریبنده هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Appearances can be deceptive.
[ترجمه گوگل]ظاهر می تواند فریبنده باشد
[ترجمه ترگمان]ظواهر می تواند فریبنده باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Some snakes move with deceptive speed .
[ترجمه گوگل]برخی از مارها با سرعت فریبنده حرکت می کنند
[ترجمه ترگمان]برخی از مارها با سرعت فریبنده حرکت می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Her simple style is deceptive: what she has to say is very profound.
[ترجمه گوگل]سبک ساده او فریبنده است: آنچه او برای گفتن دارد بسیار عمیق است
[ترجمه ترگمان]سبک ساده او فریبنده است: چیزی که باید بگوید بسیار عمیق است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The apparent simplicity of his plot is deceptive.
[ترجمه گوگل]سادگی ظاهری طرح او فریبنده است
[ترجمه ترگمان]سادگی ظاهری این طرح فریبنده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The sea here is very deceptive -- it looks calm but is in fact very dangerous.
[ترجمه گوگل]دریا در اینجا بسیار فریبنده است - آرام به نظر می رسد اما در واقع بسیار خطرناک است
[ترجمه ترگمان]دریا در اینجا بسیار فریبنده است - - آرام به نظر می رسد، اما در واقع بسیار خطرناک است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Ma paints his scenes with a deceptive and delicate artistry.
[ترجمه گوگل]ما صحنه های خود را با هنرمندی فریبنده و ظریف نقاشی می کند
[ترجمه ترگمان]مادر صحنه ها را با هنرمندی فریبنده و هنرمندی ظریف نقاشی می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. His appearance was deceptive.
[ترجمه گوگل]ظاهرش فریبنده بود
[ترجمه ترگمان]ظاهرش فریبنده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. I found the deceptive cairn and followed the instructions to find the real summit over a slight drop in the ridge.
[ترجمه گوگل]من کایرن فریبنده را پیدا کردم و دستورالعمل ها را دنبال کردم تا قله واقعی را در یک افت جزئی در خط الراس پیدا کنم
[ترجمه ترگمان]ان cairn فریبنده را پیدا کردم و به دنبال دستورها برای پیدا کردن نشست واقعی بر روی یک قطره کوچک در صخره به راه افتادم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Why do self-oriented intents and deceptive behaviors persist in organizations?
[ترجمه گوگل]چرا نیات خود مدارانه و رفتارهای فریبنده در سازمان ها ادامه دارد؟
[ترجمه ترگمان]چرا مقاصد خود گرا و رفتارهای فریبنده در سازمان ها باقی می ماند؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. However, this is deceptive, and on reflection we see that the very reverse is likely to be the case!
[ترجمه گوگل]با این حال، این فریبنده است و با تأمل می بینیم که احتمالاً دقیقاً برعکس است!
[ترجمه ترگمان]با این حال، این فریبنده است، و بر روی بازتاب، می بینیم که عکس بسیار معکوس محتمل است!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Then the car hurtled on to the deceptive green meadow - and into it!
[ترجمه گوگل]سپس ماشین به سمت چمنزار سبز فریبنده رفت - و داخل آن!
[ترجمه ترگمان]سپس اتومبیل به سمت چمن زار سبز فریبنده فرود آمد - و در آن!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. The size of the neat, compact body is deceptive: the Devon can weigh more than a Hereford or Beef Shorthorn.
[ترجمه گوگل]اندازه بدن مرتب و جمع و جور فریبنده است: دوون می تواند بیشتر از هرفورد یا بیف شورتورن وزن داشته باشد
[ترجمه ترگمان]اندازه بدن تمیز و جمع فریب آمیز است: Devon می تواند وزنی بیشتر از a یا گوشت گاو داشته باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

فریبنده (صفت)
attractive, charming, enchanting, delusive, crafty, arch, deceptive, glamorous, scheming, captious, witching, catching, fascinating, wily, delusory

فریبا (صفت)
charming, deceptive, deceiving, seductive

فریب امیز (صفت)
fraudulent, deceptive, shifty, deceitful

گمراه کننده (صفت)
sinuous, delusive, deceptive, illusory, seductive, sinister, illusive, delusory, screwy

گول زننده (صفت)
deceptive

انگلیسی به انگلیسی

• misleading, deceitful
if something is deceptive, it might cause you to believe something which is not true.

پیشنهاد کاربران

جعلی
ساختگی
غیراصولی
تحریف شده
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
فعل ( verb ) : deceive
اسم ( noun ) : deceit / deception
صفت ( adjective ) : deceitful / deceptive
قید ( adverb ) : deceitfully / deceptively
Adj
آب زیر کاه
گول زننده
غلط انداز
I don’t think it’s easy to find true friendship on the internet because nowadays people like to mask themselves and pretend to be a nice person. Some online close friends have never met each other face - to - face, so it’s very easy to be ⭐deceptive in the social media
...
[مشاهده متن کامل]

مکّار
غلط انداز
فریب. [ پ ُ ف َ / ف ِ ] ( ص مرکب ) پرعشوه. سخت مکار. سخت حیله گر :
بدو گفت کای ریمن پرفریب
مگر زین فرازی ببینی نشیب.
فردوسی.
بدانگه که گرسیوز پرفریب
گران کرد بر زین دوال رکیب.
فردوسی.
...
[مشاهده متن کامل]

بخسرو چنین گفت کای پرفریب
بپیش فراز تو آمد نشیب.
فردوسی.
چنین است کردار این پرفریب
چه مایه فراز است و چندین نشیب.
فردوسی.
بدان ای جهاندیده پرفریب
بهر کار دیده فراز و نشیب.
فردوسی.

پرنمایش . [ پ ُ ن ُ / ن ِ / ن َ ی ِ ] ( ص مرکب ) با ظاهری فریبنده : همه آزمایش همه پرنمایش همه پردرایش چو گرگ طرازی ( ؟ ) . ( از تاریخ بیهقی ) .
گیج کننده
گول زننده
فریب آمیز
فریبنده
گول زننده
گمراه کننده
فریب آمیز
فریبنده
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٢)

بپرس