declination

/ˌdeklɪˈneɪʃn̩//ˌdeklɪˈneɪʃn̩/

معنی: تمایل، دوری از محوراصلی
معانی دیگر: شیب، سرازیری، فروروی، فرود، نشیب، اریب روی، مورب بودن، (عقربه ی قطب نما و غیره) زاویه ی انحراف، گوشه ی چام، چامگوشه، (نجوم) میل، خودداری (باادب)، رد کردن، جواب رد دادن، میل

بررسی کلمه

اسم ( noun )
مشتقات: declinational (adj.)
(1) تعریف: a movement, bend, or slope downward.

(2) تعریف: a worsening or decline.

(3) تعریف: a polite refusal.

(4) تعریف: in astronomy, the angular distance of some object from the celestial equator.

(5) تعریف: the horizontal angle between magnetic north and true north at any given point on the earth's surface.

جمله های نمونه

1. How to complete the calculation of sun declination, sun right ascension, sun greenwich hour angle, greenwich hour angle of aries and sun local hour angle in Astronomical Position.
[ترجمه گوگل]نحوه تکمیل محاسبه انحراف خورشید، معراج راست خورشید، زاویه ساعت گرینویچ خورشید، زاویه ساعت گرینویچ برج حمل و زاویه ساعت محلی خورشید در موقعیت نجومی
[ترجمه ترگمان]چگونه محاسبات خورشید declination، صعود درست خورشید، زاویه خورشید greenwich ساعت، زاویه ساعت aries و زاویه ساعت محلی خورشید در موقعیت نجومی را تکمیل کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Memory declination in the and old aged people was called amnesia, forgetfulness in TCM.
[ترجمه گوگل]کاهش حافظه در افراد مسن فراموشی، فراموشی در TCM نامیده شد
[ترجمه ترگمان]فراموشی خاطرات در میان پیر و سالخورده، فراموشی فرا خوانده شد، فراموشی در TCM
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The paper analyzed the cause of the declination in a raise boring.
[ترجمه گوگل]مقاله علت انحطاط را در یک افزایش خسته کننده تحلیل کرد
[ترجمه ترگمان]این مقاله علت of را در یک افزایش خسته کننده تحلیل کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Each search area is about 10 degrees in declination and one hour of right ascension.
[ترجمه گوگل]هر منطقه جستجو حدود 10 درجه در انحراف و یک ساعت صعود به راست است
[ترجمه ترگمان]هر ناحیه جستجو حدود ۱۰ درجه در declination و یک ساعت بعد از صعود درست است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Magnetic field, auroras, magnetic declination and magnetic field reversals.
[ترجمه گوگل]میدان مغناطیسی، شفق قطبی، انحراف مغناطیسی و معکوس شدن میدان مغناطیسی
[ترجمه ترگمان]میدان مغناطیسی، auroras، declination مغناطیسی و reversals میدان مغناطیسی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The Tarim river downstream ecological environment declination and valley remedy gets great concern.
[ترجمه گوگل]انحطاط محیط زیست محیطی پایین دست رودخانه تاریم و درمان دره نگران کننده است
[ترجمه ترگمان]مسیر رودخانه Tarim در پایین دست environment و درمان دره نگرانی های زیادی را به همراه دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Scanning in declination may be achieved by tilting the aerial system.
[ترجمه گوگل]اسکن در شیب ممکن است با کج کردن سیستم هوایی به دست آید
[ترجمه ترگمان]اسکن کردن در declination ممکن است با کج کردن سیستم هوایی به دست آید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The declination of baroreceptor reflex function is one of the important factor causing orthostatic intolerance after space flight.
[ترجمه گوگل]کاهش عملکرد رفلکس بارورسپتور یکی از عوامل مهم ایجاد عدم تحمل ارتواستاتیک پس از پرواز فضایی است
[ترجمه ترگمان]تابع بازتابی of یکی از عوامل مهم است که باعث عدم تحمل orthostatic بعد از پرواز فضایی می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Furthermore, we found the magnetic declination affects the vertical drifts, and it leads to a better correlation with the irregularity occurrence with the vertical drifts for all seasons.
[ترجمه گوگل]علاوه بر این، ما دریافتیم که انحراف مغناطیسی بر رانش های عمودی تأثیر می گذارد و منجر به همبستگی بهتر با وقوع بی نظمی با رانش های عمودی برای تمام فصول می شود
[ترجمه ترگمان]علاوه بر این، ما دیدیم که declination مغناطیسی بر توده های عمودی تاثیر می گذارد و منجر به همبستگی بهتری با وقوع بی نظمی همزمان با توده های عمودی برای تمام فصول می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The scheme uses geomagnetic declination and geomagnetic inclination as matching parameters to acquire rough position.
[ترجمه گوگل]این طرح از انحراف ژئومغناطیسی و شیب ژئومغناطیسی به عنوان پارامترهای منطبق برای به دست آوردن موقعیت ناهموار استفاده می کند
[ترجمه ترگمان]در این طرح از declination مغناطیسی و inclination مغناطیسی به عنوان پارامترهای تطبیق استفاده شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. On the Earth's surface where the magnetic declination is zero.
[ترجمه گوگل]در سطح زمین که انحراف مغناطیسی صفر است
[ترجمه ترگمان]در سطح کره زمین که the مغناطیسی صفر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Based on geometrical optics, plane layered model and sphere layered model are used to analyze the laser transmission path and the declination angle from direct path.
[ترجمه گوگل]بر اساس اپتیک هندسی، مدل لایه‌ای صفحه و مدل لایه‌ای کره‌ای برای تحلیل مسیر انتقال لیزر و زاویه انحراف از مسیر مستقیم استفاده می‌شود
[ترجمه ترگمان]براساس نور هندسی، مدل لایه بندی شده صفحه ای و مدل لایه بندی شده برای تحلیل مسیر انتقال لیزری و زاویه declination از مسیر مستقیم مورد استفاده قرار می گیرند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. It must be presented as a function of hour angle and declination of sun. By this reason, a receiver must continuously change its position with the move of sun at sky in a day.
[ترجمه گوگل]باید به عنوان تابعی از زاویه ساعت و انحراف خورشید ارائه شود به همین دلیل، گیرنده باید به طور مداوم با حرکت خورشید در آسمان در یک روز، موقعیت خود را تغییر دهد
[ترجمه ترگمان]آن باید به عنوان تابعی از زاویه ساعت و declination خورشید ارایه شود به همین دلیل، یک گیرنده باید به طور مداوم موقعیت خود را با حرکت خورشید در آسمان در یک روز تغییر دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Is the accumulation and development of thousands years? experiences reflect the declination of literary painting?
[ترجمه گوگل]آیا انباشت و توسعه هزاران ساله است؟ تجربیات منعکس کننده انحطاط نقاشی ادبی است؟
[ترجمه ترگمان]آیا انباشت و توسعه هزاران سال است؟ تجربیات و تجربیات نقاشی آثار ادبی را منعکس می کنند؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Then it became a peneplain by the exposion and declination in the Jurassic, forming the widespread coal-bearing strata which can be correlated.
[ترجمه گوگل]سپس با گسترش و انحطاط در ژوراسیک به دشتی شبه‌نظامی تبدیل شد و لایه‌های زغال‌دار گسترده‌ای را تشکیل داد که می‌توان با هم همبستگی داشت
[ترجمه ترگمان]سپس آن تبدیل به a شده توسط the و declination در ژوراسیک، تشکیل لایه های گسترده حمل و نقل زغال سنگ شد که می توانند هم بسته باشند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

تمایل (اسم)
hang, addiction, inclination, appetence, appetency, disposition, liking, tendency, sentiment, trend, would, leaning, turn, anxiety, nisus, gust, gravitation, roll, streak, tilt, inclining, recumbency, fantasy, preoccupation, tenor, declination, yen, proclivity

دوری از محور اصلی (اسم)
declination

تخصصی

[عمران و معماری] نزول - هبوط - میل - زاویه انحراف
[برق و الکترونیک] میل ابزاری برای اندازه گیری جهت دقیق میدان مغناطیسی و تعیین میل مغناطیسی .
[زمین شناسی] انحراف زاویه افقی در محلی معین بین شمال واقعی و شمال مغناطیسی، یکی از عناصر مغناطیسی می باشد. مترادف: وردش مغناطیسی (magnetic variation).
[ریاضیات] میل، انحراف، تمایل، شیب، مایل
[معدن] زاویه انحراف مغناطیسی (عمومی)
[آب و خاک] انحراف، تمایل

انگلیسی به انگلیسی

• refusal, rejection; of or pertaining to declension (grammar)

پیشنهاد کاربران

میل ( نجوم )
declination ( ژئوفیزیک )
واژه مصوب: انحراف 1
تعریف: زاویۀ افقی میان راستای شمال مغناطیسی و شمال جغرافیایی در هر نقطه|||متـ . انحراف مغناطیسی 2

بپرس