defeated

/dəˈfiːt//dɪˈfiːt/

معنی: شکست خورده
معانی دیگر: شکست دادن، هزیمت، مغلوب ساختن شکست، از شکل افتاده گی، بی قوارگی

جمله های نمونه

1. defeated soldiers straggled back into camp
سربازان شکست خورده به طور نامنظم به اردوگاه برگشتند.

2. defeated soldiers with bare feet and haggard faces
سربازان شکست خورده با پاهای برهنه و چهره های نزار

3. he defeated and put the enemy to flight
دشمن را شکست داد و مجبور به فرار کرد.

4. he defeated his adversaries one by one
او مخالفان خود را یکی پس از دیگری مغلوب کرد.

5. he defeated the incumbent governor
او فرماندار وقت را (در انتخابات) شکست داد.

6. he treated the defeated enemy with mercy and kindness
او نسبت به دشمن شکست خورده با ترحم و مهربانی رفتارکرد.

7. the disarmament of defeated nations must be complete
خلع سلاح ملل مغلوب شده باید کامل باشد.

8. they will be defeated yet
دیر یا زود شکست خواهند خورد.

9. he looked at his defeated enemy with a sneer
با نیشخند به دشمن شکست خورده ی خود نگاه کرد.

10. the remnants of a defeated army
بازماندگان قشون شکست خورده

11. in sum, we were badly defeated
خلاصه شکست سختی خوردیم.

12. the humane treatment of the defeated nations
رفتار انسانی با ملل شکست خورده

13. peace terms were dictated to the defeated germany
شرایط صلح به آلمان شکست خورده تحمیل شد.

14. he had the dismal look of a defeated man
او قیافه افسرده ی آدمی شکست خورده را داشت.

15. they hold the persuation that they'll never be defeated
آنان بر این باورند که هرگز شکست نخواهند خورد.

16. most of the criticism against him emanates from his defeated rivals
بیشتر انتقاداتی که از او می شود از رقیب شکست خورده اش سرچشمه می گیرد.

17. it is only a matter of time before dictators are defeated
شکست دیکتاتورها صرفا مستلزم زمان است.

18. we must pool our forces or else we shall be defeated
ما بایستی نیروهای خود را یکپارچه کنیم و الا شکست خواهیم خورد.

19. The government was defeated by 200 votes to 8
[ترجمه گوگل]دولت با 200 رای موافق و 8 رای مخالف شکست خورد
[ترجمه ترگمان]دولت ۲۰۰ رای به ۸ شکست داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

20. Napoleon was defeated by the Duke of Wellington at the battle of Waterloo.
[ترجمه گوگل]ناپلئون در نبرد واترلو توسط دوک ولینگتون شکست خورد
[ترجمه ترگمان]ناپلئون در نبرد واترلو با دوک ولینگتون شکست خورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

21. They were defeated in the football match.
[ترجمه گوگل]آنها در مسابقه فوتبال شکست خوردند
[ترجمه ترگمان]آن ها در مسابقه فوتبال شکست خوردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

22. Duke was soundly defeated in this month's Louisiana governor's race.
[ترجمه گوگل]دوک در مسابقه فرمانداری لوئیزیانا در این ماه کاملاً شکست خورد
[ترجمه ترگمان]دوک در مسابقه فرماندار لوییزیانا در این ماه به شدت شکست خورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

23. Some countries may be defeated but can never be conquered.
[ترجمه گوگل]برخی از کشورها ممکن است شکست بخورند اما هرگز نمی توان آنها را فتح کرد
[ترجمه ترگمان]برخی از کشورها ممکن است شکست خورده باشند اما هرگز مغلوب نمی شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

شکست خورده (صفت)
craven, defeated

انگلیسی به انگلیسی

• overcome, not victorious

پیشنهاد کاربران

بپرس