defendant

/dɪˈfendənt//dɪˈfendənt/

معنی: مدافع، مدعی علیه
معانی دیگر: متهم

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: one who is accused or sued in a court of law. (Cf. plaintiff.)

- The defendant looked very nervous during the trial, fearing that he'd be found guilty.
[ترجمه گوگل] متهم در طول دادگاه بسیار عصبی به نظر می رسید و می ترسید گناهکار شناخته شود
[ترجمه ترگمان] متهم در طی محاکمه بسیار عصبی به نظر می رسید، زیرا می ترسید مجرم شناخته شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
صفت ( adjective )
• : تعریف: being called upon or acting to defend; defending, esp. in a court action.

جمله های نمونه

1. the defendant then lodged an appeal
آنگاه خوانده،تقاضای فرجام کرد.

2. plaintiff versus defendant
خواهان برضد خوانده (مدعی علیه)

3. the case of the defendant
دعوی خوانده (یا مدعی علیه)

4. we consider that the defendant is not guilty
نظر ما این است که خوانده (مدعی علیه) گناهکار نیست.

5. the judgement passed for the defendant
حکم به نفع خوانده صادر شد.

6. The court found against the defendant.
[ترجمه علی] دادگاه بر علیه متهم رای داد.
|
[ترجمه گوگل]دادگاه علیه متهم تشخیص داد
[ترجمه ترگمان]دادگاه مخالف متهم است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The defendant was charged with disturbing the peace.
[ترجمه گوگل]متهم به اخلال در آرامش متهم شد
[ترجمه ترگمان]متهم به مختل کردن صلح متهم شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The defendant broke down under cross - examination .
[ترجمه گوگل]متهم در معاینه متقابل شکسته شد
[ترجمه ترگمان] متهم زیر سوال رفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The judge found for the defendant.
[ترجمه افشين جعفري] قاضی به نفع متهم رای داد ( قضاوت کرد )
|
[ترجمه گوگل]قاضی برای متهم پیدا کرد
[ترجمه ترگمان]قاضی پرونده را پیدا کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The testimony of witnesses vindicated the defendant.
[ترجمه گوگل]شهادت شهود متهم را ثابت کرد
[ترجمه ترگمان]شهادت شهود، متهم را تبرئه نمود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The defendant requested more time to prepare his case.
[ترجمه گوگل]متهم درخواست زمان بیشتری برای آماده سازی پرونده خود کرد
[ترجمه ترگمان]متهم زمان بیشتری را برای آماده سازی پرونده خود درخواست کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The defendant explained that he had been acting under coercion.
[ترجمه گوگل]متهم توضیح داد که به زور اقدام کرده است
[ترجمه ترگمان]متهم توضیح داد که اون تحت اجبار بوده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Cherie Booth is the lawyer appearing for the defendant.
[ترجمه گوگل]چری بوث وکیل مدافع متهم است
[ترجمه ترگمان]به نظر می رسه که \"عزیز بوث\" وکیل متهم به متهم است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The defendant had a history of violent assaults on women.
[ترجمه گوگل]متهم سابقه تجاوز به زنان را داشت
[ترجمه ترگمان]متهم سابقه حمله خشونت آمیز به زنان را داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. The defendant was depressed and therefore not fully responsible for her own actions.
[ترجمه گوگل]متهم افسرده بود و بنابراین مسئولیت کامل اعمال خود را نداشت
[ترجمه ترگمان]متهم افسرده بود و به همین دلیل به طور کامل مسئول اقدامات خود نبود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

16. Ms Dale is representing the defendant in the case.
[ترجمه گوگل]خانم دیل وکالت متهم این پرونده را بر عهده دارد
[ترجمه ترگمان]خانم دیل نماینده متهم در این پرونده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

مدافع (اسم)
advocate, defendant, lawyer, barrister

مدعی علیه (اسم)
defendant, libellee

تخصصی

[حقوق] خوانده، مدعی علیه، متهم

انگلیسی به انگلیسی

• accused, person who is being sued (law)
the defendant in a trial is the person accused of a crime.

پیشنهاد کاربران

متهم
مثال: The defendant pleaded not guilty.
متهم ادعای بیگناهی کرد.
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : defend
✅️ اسم ( noun ) : defense / defendant / defender / defenselessness / defensive / defensiveness
✅️ صفت ( adjective ) : defensive / defenseless / defensible
✅️ قید ( adverb ) : defensively
James Gilbert is the lawyer appearing for the defendant
خوانده
مجرم
خوانده
کسی که به عنوان متهم به دادگاه فراخوانده میشود

وکیل مدافع متهم
متهم

بپرس