defenestration


پرتاب به خارج پنجره

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: the act of throwing someone or something out of a window.

جمله های نمونه

1. Another was the pound's ignominious defenestration from the European exchange-rate mechanism in 199
[ترجمه گوگل]مورد دیگر، دفاع شرم آور پوند از مکانیسم نرخ ارز اروپا در سال 199 بود
[ترجمه ترگمان]یکی دیگر از ignominious s پوند از مکانیزم نرخ ارز در سال ۱۹۹ بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. " The Unix Guide to Defenestration" is a book that preaches a UNIX-oriented approach to data-center management.
[ترجمه گوگل]"راهنمای یونیکس برای دفاع" کتابی است که رویکردی مبتنی بر یونیکس را برای مدیریت مرکز داده موعظه می کند
[ترجمه ترگمان]\"راهنمای یونیکس برای defenestration\" کتابی است که رویکرد UNIX را برای مدیریت مرکز داده ها انتخاب می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. In the adjoining Garden on the Ramparts stand two obelisks marking the place where the victims of the Defenestration fell in 161
[ترجمه گوگل]در باغ مجاور روی باروها، دو ابلیسک قرار دارند که محل سقوط قربانیان دفاع در سال 161 را مشخص می کنند
[ترجمه ترگمان]در باغ مجاور on دو obelisks قرار دارند که محل وقوع زلزله of در سال ۱۶۱ است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Then came photographs of him with both businessman and plane. His defenestration seems to be a matter of time.
[ترجمه گوگل]سپس عکس هایی از او با تاجر و هواپیما آمد به نظر می رسد دفاع او یک مسئله زمان باشد
[ترجمه ترگمان]سپس با هر دو تاجر و هواپیما عکس هایی از او گرفت به نظر می رسد که defenestration به زمان بستگی دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The three men had landed in a dung heap, and immediately took to their heels. This Defenestration of Prague sparked off the Thirty Years' War in Europe.
[ترجمه گوگل]آن سه مرد در انبوهی از سرگین فرود آمدند و بلافاصله به سمت پاشنه خود رفتند این دفاع از پراگ باعث جنگ سی ساله در اروپا شد
[ترجمه ترگمان]این سه نفر روی یک توده پهن فرود آمدند و بلافاصله به پا افتادند این defenestration پراگ، جرقه جنگ سی ساله را در اروپا زد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The king of Bohemia was so stunned when the defenestration was reported to him that he had a heart attack and died.
[ترجمه گوگل]پادشاه بوهمیا هنگامی که دفاعیه به او گزارش شد چنان مبهوت شد که دچار حمله قلبی شد و درگذشت
[ترجمه ترگمان]پادشاه بوهم آن قدر حیرت زده بود که the به وی گزارش دادند که سکته قلبی کرده است و مرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Dogs consumed the body of Jezebel, a princess in the Old Testament, after her defenestration.
[ترجمه گوگل]سگ ها جسد ایزابل، شاهزاده خانم در عهد عتیق را پس از دفاع از او مصرف کردند
[ترجمه ترگمان]سگ ها جسد of، یک شاهزاده خانم را در عهد قدیم، پس از defenestration مصرف کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. In 161citizens of Prague expressed their dissatisfaction of Hapsburg rule by throwing several royal officials out of the windows of the Hradaany Castle in the so-called Defenestration of Prague.
[ترجمه گوگل]در سال 161، شهروندان پراگ نارضایتی خود را از حکومت هاپسبورگ با بیرون انداختن چندین مقام سلطنتی از پنجره های قلعه هرادانی در به اصطلاح دفاع از پراگ ابراز کردند
[ترجمه ترگمان]در سال ۱۶۱، اهالی پراگ با پرتاب چند مقام سلطنتی از پنجره های قصر Hradaany در پراگ به نام defenestration پراگ، نارضایتی خود از حکومت هاپسبورگ را ابراز کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. In 1618 citizens of Prague expressed their dissatisfaction of Hapsburg rule by throwing several royal officials out of the windows of the Hrad?any Castle in the so-called Defenestration of Prague.
[ترجمه گوگل]در سال 1618، شهروندان پراگ نارضایتی خود را از حکومت هاپسبورگ با پرتاب چندین مقام سلطنتی از پنجره‌های قلعه هراد در به اصطلاح دفاع از پراگ ابراز کردند
[ترجمه ترگمان]در سال ۱۶۱۸، شهروندان پراگ با پرتاب چند مقام سلطنتی از پنجره های of، نارضایتی خود از حکومت هاپسبورگ را ابراز کردند؟ نام هر قلعه به اصطلاح defenestration پراگ است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• throwing of a person or object out of a window; (in computers) exiting from a windows environment in order to improve the operation speed of a particular program; erasing of excess material from a disk

پیشنهاد کاربران

1 -
the action of throwing or pushing someone out of a window
رسمی
عمل پرتاب کردن یا هل دادن شخصی از پنجره
his death by defenestration
He opened a window for the defenestration.
2 -
...
[مشاهده متن کامل]

UK humorous
the action of forcing someone, especially a leader, out of his or her job
انگلیسی بریتانیایی، ظنز آمیز
عمل مجبور کردن یک نفر، به ویژه یک رهبر، به استعفاء از کارش
He has governed so badly as to deserve automatic defenestration.
If he loses the election, expect a few defenestrations in the Republican Party.

منابع• https://dictionary.cambridge.org/dictionary/english/defenestration
کسی را از پنجره بیرون انداختن
the action of throwing someone out of a window.
"death by defenestration has a venerable history"
کسی را از پنجره بیرون انداختن
بُروپَنجِرهِش/بُروپَنجِرِست/
از ( بُروپَنجِرِهیدَن/بُروپَنجِرِستَن )
از "بُرو" ( کوتاهیده "بُرون" به اضافه "پنجره" ( در لاتین fenestra ) به علاوه "یدن" ( پسوند کارواژه ساز ) .
پنجرهیدن به پنجرستن می ترادیسه، مانند :
خواهیدن = خواستن
کاهیدن = کاستن

بپرس