deficit financing

/ˈdefəsətfəˈnænsɪŋ//ˈdefɪsɪtˈfaɪnænsɪŋ/

(اقتصاد) اداره ی امور مالی با کسر بودجه، خرج بیش از درآمد (deficit spending هم می گویند)

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: a governmental policy of borrowing to finance government spending.

جمله های نمونه

1. Neza was essentially run on deficit financing, said Treasurer Soledad Patino.
[ترجمه گوگل]سولداد پاتینو، خزانه دار، گفت که نزا اساساً با تامین مالی کسری اداره می شد
[ترجمه ترگمان]Soledad Patino، خزانه دار کل، گفت که Neza اساسا بر روی تامین مالی کسری بودجه اجرا می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. From Japan's past experience, the deficit financing of measures can indeed significantly increase the base money supply, lowering short-term and long-term interest rates.
[ترجمه گوگل]از تجربه گذشته ژاپن، کسری تامین مالی اقدامات در واقع می تواند به طور قابل توجهی عرضه پول پایه را افزایش دهد و نرخ بهره کوتاه مدت و بلندمدت را کاهش دهد
[ترجمه ترگمان]از تجربه گذشته ژاپن، تامین مالی کسری بودجه می تواند به طور چشمگیری میزان تامین مالی پایه، کاهش نرخ بهره کوتاه مدت و بلند مدت را افزایش دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The Maastricht rules in effect prevent deficit financing of state welfare.
[ترجمه گوگل]قوانین ماستریخت در واقع مانع از کسری تامین مالی رفاه دولت می شود
[ترجمه ترگمان]قوانین ماستریخت باعث جلوگیری از تامین مالی کسری بودجه دولتی شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Historically, it is argued that deficit financing in the 1930s did not turn around the Great Depression, and the argument is correct.
[ترجمه گوگل]از نظر تاریخی، استدلال می‌شود که تأمین مالی کسری در دهه 1930 به دور رکود بزرگ بازنگشت و این استدلال درست است
[ترجمه ترگمان]از لحاظ تاریخی، بحث بر این است که تامین مالی کسری بودجه در دهه ۱۹۳۰ به دوران رکود بزرگ تبدیل نشد و بحث صحیح است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. In finance domain, this clique basically attacks the deficit financing policy of Keynesia creed centrally.
[ترجمه گوگل]در حوزه مالی، این دسته اساساً به سیاست تأمین مالی کسری اعتقادات کینزی حمله می کند
[ترجمه ترگمان]در حوزه مالی، این گروه اساسا به سیاست مالی کسری بودجه اعتقادی of متمرکز است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Politicians hope that deficit financing will be the way to stimulate the economy.
[ترجمه گوگل]سیاستمداران امیدوارند که تامین مالی با کسری بودجه راهی برای تحریک اقتصاد باشد
[ترجمه ترگمان]سیاستمداران امیدوارند که تامین مالی کسری، راهی برای تحریک اقتصاد باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Then this text regards government's deficit financing behavior as the research object, regards government as an economic unit's, and analyses the cost-income models of government pay back the debts.
[ترجمه گوگل]سپس این متن رفتار کسری تامین مالی دولت را به عنوان هدف تحقیق، دولت را به عنوان یک واحد اقتصادی در نظر می گیرد و مدل های هزینه-درآمد بازپرداخت بدهی های دولت را تحلیل می کند
[ترجمه ترگمان]سپس این متن رفتار مالی کسری بودجه دولت را به عنوان موضوع تحقیق در نظر می گیرد، دولت را یک واحد اقتصادی می داند و مدل های سود - درآمد دولت را تجزیه و تحلیل می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Economic recession and years of deficit financing policy of the United States total public debt has accumulated.
[ترجمه گوگل]رکود اقتصادی و سالها سیاست تامین مالی کسری کل بدهی عمومی ایالات متحده انباشته شده است
[ترجمه ترگمان]رکود اقتصادی و سال ها سیاست مالی کسری بودجه کل بدهی عمومی ایالات متحده انباشته شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Government adhered to the prevailing orthodoxy that balanced budgets were necessary and desirable and that deficit financing was neither.
[ترجمه گوگل]دولت به این اصول متداول پایبند بود که بودجه های متوازن ضروری و مطلوب هستند و تامین مالی با کسری هیچ کدام از این دو مورد نیست
[ترجمه ترگمان]دولت به این آیین سنتی وفادار ماند که بودجه های متعادل ضروری و مطلوب بودند و تامین مالی کسری هیچ کدام نبود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. In addition, strict control should be made for the direction of fiscal expenditure, paying attention to rules governing the use of deficit financing.
[ترجمه گوگل]علاوه بر این، باید کنترل دقیقی برای جهت گیری هزینه های مالی با توجه به قوانین حاکم بر استفاده از تامین مالی کسری انجام شود
[ترجمه ترگمان]علاوه بر این، کنترل دقیق باید برای جهت مخارج مالی و توجه به قوانین حاکم بر استفاده از تامین مالی کسری صورت گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. If the soldiers have been supported by an unbalanced budget— that is, by government borrowing and other forms of deficit financing—the case is somewhat different.
[ترجمه گوگل]اگر سربازان با بودجه نامتعادل حمایت شده باشند - یعنی با استقراض دولت و سایر اشکال تامین مالی کسری - قضیه تا حدودی متفاوت است
[ترجمه ترگمان]اگر سربازان توسط یک بودجه نامتوازن پشتیبانی می شدند - یعنی با قرض گرفتن دولت و دیگر اشکال تامین مالی کسری - این مورد تاحدودی متفاوت است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Monetary authorities have little leeway given the Congress Party's demands for both high growth and cheap deficit financing.
[ترجمه گوگل]مقامات پولی با توجه به تقاضاهای حزب کنگره برای رشد بالا و تامین مالی ارزان کسری آزادی عمل چندانی ندارند
[ترجمه ترگمان]مقامات پولی آزادی عمل کمی به خواسته های حزب کنگره برای رشد بالا و تامین مالی کسر بودجه کم داده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. We learned that in the late 1970s, when the Fed's deficit financing sent the CPI up to an annual rate of almost 15%.
[ترجمه گوگل]ما متوجه شدیم که در اواخر دهه 1970، زمانی که تامین مالی کسری فدرال رزرو باعث شد CPI به نرخ سالانه تقریبا 15 درصد برسد
[ترجمه ترگمان]ما یاد گرفتیم که در اواخر دهه ۱۹۷۰، زمانی که تامین مالی کسری بودجه فدرال، CPI را به نرخ سالانه ۱۵ درصد ارسال کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. But it has kept long-term bond yields lower than they were in January, despite a fresh lurch towards US deficit financing, while forcing up asset prices and pressing investors to take on more risk.
[ترجمه گوگل]اما با وجود انحراف تازه به سمت تامین مالی کسری بودجه ایالات متحده، بازده اوراق قرضه بلندمدت را پایین تر از آنچه در ژانویه بود نگه داشته است، در حالی که قیمت دارایی ها را بالا برده و سرمایه گذاران را مجبور به پذیرش ریسک بیشتر کرده است
[ترجمه ترگمان]اما اوراق قرضه بلند مدت کمتری نسبت به ماه ژانویه به دست آورده است، با وجود اینکه به دنبال سرمایه گذاری کسری بودجه ایالات متحده است، در حالی که قیمت های دارایی را بالا برده و سرمایه گذاران را فشار می دهد تا ریسک بیشتری داشته باشند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• state in which expenses are higher than income

پیشنهاد کاربران

بپرس