defraud

/dəˈfrɒd//dɪˈfrɔːd/

معنی: گول زدن، فریب دادن، کلاهبرداری کردن
معانی دیگر: گوشبری کردن، گول زدن (در امور مالی)، فریب

بررسی کلمه

فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: defrauds, defrauding, defrauded
مشتقات: defrauder (n.)
• : تعریف: to deprive of something by wrongful and usu. unlawful deception; cheat; swindle.
مشابه: bilk, burn, cheat, deceive, gyp, humbug, swindle

جمله های نمونه

1. he tried to defraud me too
او کوشید گوش مرا هم ببرد.

2. My aunt saved thousands of dollars by defrauding the government.
[ترجمه گوگل]عمه من با کلاهبرداری از دولت هزاران دلار پس انداز کرد
[ترجمه ترگمان] عمه ام هزاران دلار رو با گول زدن دولت نجات داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. If we could eliminate losses from people who defraud the government, tax rates could be lowered.
[ترجمه گوگل]اگر بتوانیم ضرر و زیان افرادی را که از دولت کلاهبرداری می کنند حذف کنیم، نرخ های مالیات می تواند کاهش یابد
[ترجمه ترگمان]اگر بتوانیم تلفات افراد را از بین ببریم، نرخ مالیات ها ممکن است پایین بیاید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. By defrauding his friend, Dexter ruined a family tradition of honesty.
[ترجمه Nn] دکستر با کلاه گذاشتن بر سر دوستش آئین صداقت خانواده را از بین برد
|
[ترجمه گوگل]دکستر با کلاهبرداری از دوستش، سنت خانوادگی صداقت را از بین برد
[ترجمه ترگمان]با فریب دادن دوستش، دکستر یک سنت خانوادگی از شرافت را از بین برد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. He faces charges of theft and conspiracy to defraud .
[ترجمه مریم] او با اتهاماتی از دزدی و نقشه ی ( توطئه ی ) فریب رو به رو میشود
|
[ترجمه محسن] او به جرم سرقت و توطیه برای کلاهبرداری متهم شده است
|
[ترجمه گوگل]او با اتهامات دزدی و توطئه برای کلاهبرداری مواجه است
[ترجمه ترگمان]اون به جرم دزدی و توطئه خیانت میکنه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. People defraud their companies every day, but Mike would never do such a thing!
[ترجمه Zahra] مردم هر روز شرکت های خود را گول میزنند، اما مایک هرگز چنین کاری نمیکند.
|
[ترجمه گوگل]مردم هر روز از شرکت هایشان کلاهبرداری می کنند، اما مایک هرگز چنین کاری را انجام نمی دهد!
[ترجمه ترگمان]مردم هر روز به companies حمله می کنند، اما مایک هرگز چنین کاری نمی کند!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. They inflated clients' medical treatment to defraud insurance companies.
[ترجمه مریم] آنها خدماتِ ( رسیدگیِ ) پزشکی را زیاد کردند تا شکرت های بیمه را فریب دهند ( از شرکت های بیمه کلاهبرداری کنند )
|
[ترجمه گوگل]آنها درمان های پزشکی مشتریان را افزایش دادند تا از شرکت های بیمه کلاهبرداری کنند
[ترجمه ترگمان]آن ها خدمات پزشکی مشتریان را به شرکت های بیمه defraud افزایش دادند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. He pleaded guilty to charges of conspiracy to defraud the government.
[ترجمه گوگل]او به اتهام توطئه برای کلاهبرداری از دولت اعتراف کرد
[ترجمه ترگمان]او به جرم توطئه برای براندازی دولت مجرم شناخته شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. They contrived a plan to defraud the company.
[ترجمه گوگل]آنها نقشه ای برای کلاهبرداری از شرکت طراحی کردند
[ترجمه ترگمان]اونا یه نقشه پیدا کردن که از شرکت کلاه برداری کنن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. They are both charged with conspiracy to defraud an insurance company of $20 000.
[ترجمه گوگل]آنها هر دو متهم به توطئه برای کلاهبرداری از یک شرکت بیمه به مبلغ 20000 دلار هستند
[ترجمه ترگمان]هر دوی آن ها به توطئه برای ایجاد یک شرکت بیمه ۲۰ هزار دلار متهم شده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. All three men were charged with conspiracy to defraud.
[ترجمه گوگل]هر سه مرد به توطئه برای کلاهبرداری متهم شدند
[ترجمه ترگمان]هر سه نفر متهم به کلاه برداری شده بودن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Land speculators tried to defraud him of his savings.
[ترجمه گوگل]سفته بازان زمین سعی کردند از پس اندازهای او کلاهبرداری کنند
[ترجمه ترگمان]دلالان زمین سعی کردند او را از savings نجات دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. They were charged with conspiracy to defraud the race course.
[ترجمه مریم] آنها متهم بودند به نقشه برای فریب ( تزلزل ) مسیر مسابقه
|
[ترجمه گوگل]آنها به توطئه برای کلاهبرداری از مسیر مسابقه متهم شدند
[ترجمه ترگمان]آن ها به توطئه برای defraud مسیر مسابقه متهم شده بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The defendants deny conspiracy to defraud.
[ترجمه گوگل]متهمان توطئه برای کلاهبرداری را رد می کنند
[ترجمه ترگمان]متهمان توطئه ترور را انکار کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. The appellant was concerned in a conspiracy to defraud the clearing banks of £60,000.
[ترجمه گوگل]شاکی نگران توطئه ای برای کلاهبرداری از بانک های تسویه حساب 60000 پوندی بود
[ترجمه ترگمان]The در توطئه برای defraud کردن بانک های پاک سازی ۶۰،۰۰۰ پوند نگران بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

16. Sanders was convicted of conspiracy to defraud the government.
[ترجمه گوگل]سندرز به اتهام توطئه برای کلاهبرداری از دولت محکوم شد
[ترجمه ترگمان]ساندرز متهم به توطئه برای براندازی دولت شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

17. Maxwell brothers charged with conspiracy to defraud Kevin and Ian Maxwell have appeared in court charged with conspiracy to defraud.
[ترجمه گوگل]برادران ماکسول متهم به توطئه برای کلاهبرداری کوین و ایان ماکسول به اتهام توطئه برای کلاهبرداری در دادگاه حاضر شدند
[ترجمه ترگمان]برادران ماکسول متهم به توطیه برای defraud کوین و یان ماکسول در دادگاه هستند که متهم به توطیه برای defraud هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

18. He was charged with scheming to defraud the government.
[ترجمه خسروی] او برای اتهام نقشه برای فریب دادن دولت متهم شده بود.
|
[ترجمه گوگل]او به توطئه برای کلاهبرداری از دولت متهم شد
[ترجمه ترگمان]او به توطئه برای براندازی دولت متهم شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

گول زدن (فعل)
renege, con, fool, cheat, gyp, hustle, dodge, rig, bamboozle, outwit, deceive, defraud, dupe, cajole, hoax, gouge, befool, beguile, entrap, gull, gum, hocus, rogue, gaff, swindle, thimblerig, chouse, jockey, finagle, fob, wheedle

فریب دادن (فعل)
fool, cheat, deceive, defraud, jape, mump, delude, hoodwink, hum, bob, humbug, diddle, thimblerig, dissimulate, mislead, fob, short-change

کلاهبرداری کردن (فعل)
defraud, rook

تخصصی

[حقوق] تقلب کردن، کلاهبرداری کردن

انگلیسی به انگلیسی

• deprive of property through fraud, swindle, cheat
if someone defrauds you, they take something away from you or stop you from getting something that belongs to you by means of tricks and lies.

پیشنهاد کاربران

کلاهبرداری کردن از
defraud ( v ) ( dɪˈfrɔd ) =to get money illegally from a person or an organization by tricking them, e. g. They were accused of defrauding the company of $14000.
defraud
از چنگ درآوردن
چیزی را با مکر و حیله از چنگ دیگری درآوردن
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : defraud
✅️ اسم ( noun ) : fruad / fraudulence / fraudster
✅️ صفت ( adjective ) : fraudulent
✅️ قید ( adverb ) : fraudulently
scam
کلاهبرداری
کلاهبرداری کردن
منتفع شدن از چیزی ( منفعت ) یا به دست آوردن چیزی ( عین ) با فریب و کلاه برداری
اختلاس
Take money , rights , etc. , away by cheating
گرفتن پول از کسی با گول زدن.
cheat and also deprive someone of rights or property
مکر کردن
حقه زدن
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٢)

بپرس