deli

/ˈdeli//ˈdeli/

مخفف: delicatessen

جمله های نمونه

1. To post-war generations, the deli has become a way to stay connected, through the taste buds with their roots.
[ترجمه گوگل]برای نسل های پس از جنگ، اغذیه فروشی ها راهی برای ارتباط ماندن از طریق جوانه های چشایی با ریشه هایشان شده است
[ترجمه ترگمان]برای نسل های بعد از جنگ، deli راهی برای برقراری ارتباط با through چشایی با ریشه های خود شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Wasn't that Cynthia, who worked in the deli?
[ترجمه گوگل]آیا آن سینتیا نبود که در اغذیه فروشی کار می کرد؟
[ترجمه ترگمان]اون \"سینتیا\" نبود که تو رستوران کار می کرد؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The local supermarket has a good deli counter.
[ترجمه گوگل]سوپرمارکت محلی یک پیشخوان اغذیه فروشی خوب دارد
[ترجمه ترگمان]سوپر مارکت محلی دارای یک باجه فروش خوب است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. He bought deli sandwiches with strange-looking sliced meats inside.
[ترجمه سعید پارساپور ] او ساندویچهائی خرید که برشهای گوشت درون آنها ظاهری غیر عادی داشت
|
[ترجمه گوگل]او ساندویچ های اغذیه فروشی با گوشت های تکه تکه شده عجیب و غریب خرید
[ترجمه ترگمان]اون ساندویچ ها رو با یه تیکه گوشت ریز ریز خرید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. But with a deli on every other block purveying all sorts of ethnic breads, l never baked a single loaf.
[ترجمه گوگل]اما با یک اغذیه فروشی در هر بلوک دیگری که انواع نان های قومیتی را تهیه می کرد، من هرگز یک نان نپختم
[ترجمه ترگمان]اما با یک اغذیه فروشی هر بلوک از موجودات کهن، هیچ وقت یک قرص نان پختم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Solly's, downstairs, is a small kosher restaurant and deli specializing in epic felafel.
[ترجمه گوگل]Solly's، در طبقه پایین، یک رستوران کوچک کوشر و اغذیه فروشی است که متخصص فلافل حماسی است
[ترجمه ترگمان]طبقه پایین، طبقه پایین رستوران یک رستوران کوچک و اغذیه فروشی هست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Commercially precooked and ready-to-eat foods such as deli meats and cheeses travel well.
[ترجمه گوگل]غذاهای آماده و از پیش پخته شده تجاری مانند گوشت و پنیر به خوبی سفر می کنند
[ترجمه ترگمان]از نظر تجاری غذاهای آماده و آماده برای خوردن، مانند گوشت deli و پنیر به خوبی سفر می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. I went to the nearest deli and came back with a ham sandwich and a large container of coffee.
[ترجمه گوگل]به نزدیکترین اغذیه فروشی رفتم و با یک ساندویچ ژامبون و یک ظرف بزرگ قهوه برگشتم
[ترجمه ترگمان]به نزدیک ترین رستوران رفتم و با یک ساندویچ گوشت و یک ظرف بزرگ قهوه برگشتم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The pastrami offering at Langer's Deli is a stellar example of hot sandwich achievement.
[ترجمه گوگل]ارائه پاسترامی در Langer's Deli نمونه ای درخشان از دستاوردهای ساندویچ داغ است
[ترجمه ترگمان]عرضه pastrami در Deli s یک نمونه درخشان از موفقیت ساندویچی داغ است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Allen says she will give the deli to the person who writes the best essay or poem or song.
[ترجمه گوگل]آلن می گوید که اغذیه فروشی را به کسی می دهد که بهترین مقاله یا شعر یا آهنگ را بنویسد
[ترجمه ترگمان]آلن می گوید او به کسی که بهترین مقاله یا شعر را می نویسد، جایزه می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. He could turn a trip to the deli into a walk on the moon.
[ترجمه گوگل]او می تواند سفر به اغذیه فروشی ها را به پیاده روی در ماه تبدیل کند
[ترجمه ترگمان] اون می تونه یه سفر به رستوران رو تبدیل کنه به قدم زدن روی ماه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Note: Ask the butcher or deli person to cut the smoked meat for you in one thick slice.
[ترجمه گوگل]توجه: از قصاب یا اغذیه فروشی بخواهید که گوشت دودی را برای شما در یک برش ضخیم برش دهد
[ترجمه ترگمان]توجه داشته باشید: از فرد قصابی و یا deli بخواهید تا گوشت دودی شما را در یک برش ضخیم قطع کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Office workers were snarfing deli sandwiches.
[ترجمه گوگل]کارمندان ادارات مشغول قیچی کردن ساندویچ های اغذیه فروشی بودند
[ترجمه ترگمان] دفتر کار \"sandwiches\" های \"ساندویچی\" بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. This national chain's menu features a variety of deli sandwiches and salads at very affordable prices.
[ترجمه گوگل]منوی این زنجیره ملی شامل انواع ساندویچ ها و سالادها با قیمت های بسیار مقرون به صرفه می باشد
[ترجمه ترگمان]منوی این زنجیره ملی شامل انواع ساندویچ و سالاد با قیمت بسیار ارزان است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Folding up an umbrella and walking into a deli on the corner of 13th and Broadway.
[ترجمه گوگل]تا کردن یک چتر و راه رفتن به اغذیه فروشی در گوشه 13th و برادوی
[ترجمه ترگمان]یک چتر را تا کرد و در گوشه ای از خیابان سیزدهم و برادوی قدم زد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• store which sells cheeses and cooked meats as well as prepared salads; products sold in this store
a deli is the same as a delicatessen; used in informal american english.

پیشنهاد کاربران

بقالی : خرده فروشی با مقدار سفارشی و بدون امکان مشتری برای دست زدن به اجناس بدون اجازه فروشنده
همان بقالی و لبنیاتی است که مشتری نمیتواند خودش دست به چیزی بزند بلکه به فروشنده میگویید این مقدار خامه بده، بدون اینکه الزاماً مقدار خامه از قبل در بسته بندی توسط فروشنده مشخص شده باشد.
...
[مشاهده متن کامل]

تفاوتش با فروشگاه بزرگ این است که در فروشگاه بزرگ شما حتماً باید یک بسته کامل خرید کنید. مثلاً یک بسته پنیر، یک قوطی کشک و خامه و یک قطعه و بسته گوشت با قیمت ثابت و مشخص. اما در بقالی شما هستید که میگویید مثلاً این سطل را کشک کن، حالا هر چقدر آن سطل گنجایش داشته باشد، توسط بقال توزین شده و به مقدار وزنش قیمتش مشخص میشود.

غرفه حاضری فروشی
فروشگاه یا غرفه ای که مواد غذایی خاصی مثل گوشت، پنیر و انواع مخلفات سفره را بصورت خرده فروشی معمولاً با قیمتی بالاتر عرضه میکند.
مثلاً اگر بخواهید از یک فروشگاه سوسیس و کالباس بخرید باید یک توپ کامل کالباس یا یک بسته سوسیس بخرید، اما از غرفه حاضری فروشی چند لایه کالباس، یا چند عدد سوسیس و یا قسمتی از یک پنیر را میتوانید بخرید. برخی از آنها چیزهای دیگر هم مثل گوشت نمک سود و خشک شده و ماهی دودی و از این قبیل مواد غذایی هم میفروشند.
...
[مشاهده متن کامل]

♠ DELI ♠
short for delicatessen ( دِلِ کِ تَسِن )
♠ DELICATESSEN ♠
a shop selling cooked meats, cheeses, and unusual or foreign prepared foods
a small shop that sells high - quality foods, such as types of cheese and cold cooked meat, often from other countries, and, especially in the United States, sandwiches made using these foods:
...
[مشاهده متن کامل]

اگه بخواهید پیتزا، لازانیا، همبرگر و ازین قبیل غذاهارو خودتون در خانه آماده کنید نیاز دارید مواد اولیه اونو از Deli خریداری کنید

اغذیه
short for delicatessen
Traditionally, a delicatessen or "deli" is a retail establishment that sells a selection of fine, exotic, or foreign prepared foods
حاضری فروشی یا غرفهٔ حاضری فروشی نوعی خرده فروشی است که در آن خوراک های غیرمعمول خارجی به فروش می رسد. منشأ این نوع از مغازه به آلمان و در طی قرن هیجدهم بر می گردد که سپس از اواسط قرن نوزدهم در ایالات متحده آمریکا توسط مهاجرت به ایالات متحده آمریکا و بخصوص توسط یهودیان اشکنازی رواج پیدا کرده است.
...
[مشاهده متن کامل]

deli
منابع• https://en.wikipedia.org/wiki/Delicatessen
smock فقط معنی سیگار کشیدن را نداره معنی دود کردن هم داره.
غذایه آماده مثال مواد اولیه غذاهایه فست فود بازم مثال _ کالباس ، سوسیس. پنیر. نان باگت، سس، و در ایران خودمون همون مغازه سوسیس کالباس فروشی ( ( ( موفق باشید عزیزان خداوند ) ) )
این بوفه هایی ک همه چیز دارن ! مثل بوفه های دانشگاهی !!!!!
حاضری فروشی
دکه ای که در آن مواد غذایی فروخته میشود
قسمتی از فروشگاه که در آن محصولات خوراکی باز و بسته بندی نشده عرضه میشود.
دکه ی کوچکی که در ان غذا میفروشند
بوفه ، دکه ، فروشگاه غذای حاظری
مکانی که هم ساندویج عرضه میشود و هم قهوه ( مانند فست فود سینماها )
یک بخش از سوپر مارکت که در ان غذاهای خارجی می فروشند
مخفف delicatessenبه معنی صاحب دکه روزنامه فروشی
غذا فروشی بیرون بر
اغذیه فروشی

مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٨)

بپرس