delightedly

جمله های نمونه

1. Once Chuck turned and grinned delightedly at her as he paused to mop his brow, and she smiled warmly back.
[ترجمه گوگل]یک بار چاک برگشت و در حالی که برای پاک کردن پیشانی اش مکث کرد با خوشحالی به او پوزخند زد، و او به گرمی لبخند زد
[ترجمه ترگمان]یک بار چاک و برگشت و با خوشحالی به او لبخند زد تا پیشانیش را تمیز کند، و او به گرمی لبخند زد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Delightedly she accepted the invitation.
[ترجمه گوگل]او با خوشحالی دعوت را پذیرفت
[ترجمه ترگمان]به بیت دعوت نامه را پذیرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Both laughed delightedly, as if I had cracked some very funny joke.
[ترجمه گوگل]هر دو با خوشحالی خندیدند، انگار که من یک جوک خیلی خنده دار ساخته باشم
[ترجمه ترگمان]هر دو با خوشحالی خندیدند، انگار که من یک شوخی خنده دار از خودم در اورده بودم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Mr Parkinson hopped delightedly from foot to foot.
[ترجمه گوگل]آقای پارکینسون با خوشحالی از پا به آن پا پرید
[ترجمه ترگمان]اقای پارکینسون با خوشحالی از پا به پایین جست زد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. "There!" Jackson exclaimed delightedly.
[ترجمه گوگل]"آنجا!" جکسون با خوشحالی فریاد زد
[ترجمه ترگمان]\"بفرما\" جکسون با خوشحالی گفت:
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Several who tried keeping the cats reported delightedly that this was the case.
[ترجمه گوگل]تعدادی از کسانی که سعی کردند از گربه ها نگهداری کنند با خوشحالی گزارش دادند که این مورد است
[ترجمه ترگمان]چند نفر که سعی کردند گربه ها را نگه دارند با خوشحالی گزارش دادند که این یک مورد است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. On the stage designer says delightedly, under the stage owner hears to nod repeatedly with gusto.
[ترجمه گوگل]روی صحنه، طراح صحنه با خوشحالی می‌گوید، زیر صاحب صحنه مکرراً با ذوق سر تکان می‌دهد
[ترجمه ترگمان]طراح صحنه با خوشحالی می گوید که زیر صحنه صاحب این صحنه بارها و بارها با اشتها سر تکان می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Bell sitting on his roof, sings delightedly.
[ترجمه گوگل]بل روی پشت بامش نشسته و با لذت آواز می خواند
[ترجمه ترگمان]بل با خوشحالی فریاد می زند: بل روی پشت بام نشسته
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. He began, delightedly, to learn about them, to press power into these new wings.
[ترجمه گوگل]او با خوشحالی شروع به یادگیری در مورد آنها کرد و قدرت را به این بال های جدید فشار داد
[ترجمه ترگمان]با خوشحالی شروع کرد به یادگیری در مورد آن ها، تا قدرت را در این باله ای جدید فشار دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The girl laughed delightedly, evidently taking this as a tribute to the excellence of her disguise.
[ترجمه گوگل]دختر با خوشحالی خندید و ظاهراً این را به عنوان ادای احترام به عالی بودن لباس مبدل خود دانست
[ترجمه ترگمان]دختر با خوشحالی خندید و ظاهرا این را به عنوان قدردانی نسبت به عالی تغییر قیافه او تلقی کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Delightedly, after about 2500 years, there is still 6 3 % of the original wall exists.
[ترجمه گوگل]با کمال میل، پس از حدود 2500 سال، هنوز 6 3 درصد از دیوار اصلی وجود دارد
[ترجمه ترگمان]پس از حدود ۲۵۰۰ سال، هنوز ۶ درصد از دیوار اصلی وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Edna and her husband laughed delightedly and offered her another tea cake.
[ترجمه گوگل]ادنا و شوهرش با خوشحالی خندیدند و کیک چای دیگری به او پیشنهاد کردند
[ترجمه ترگمان]ادنا و شوهرش با خوشحالی خندیدند و یک کیک چای دیگر به او تعارف کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The others delightedly laid down their papers.
[ترجمه گوگل]بقیه با خوشحالی اوراقشان را گذاشتند
[ترجمه ترگمان]دیگران با خوشحالی روزنامه اش را کنار گذاشتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The girl watched delightedly at the bird's enjoyment.
[ترجمه گوگل]دختر با لذت پرنده را تماشا کرد
[ترجمه ترگمان]دختر با خوشحالی آن پرنده را تماشا کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. I delightedly hugged and greeted my grandchildren.
[ترجمه گوگل]با خوشحالی نوه هایم را در آغوش گرفتم و سلام کردم
[ترجمه ترگمان]با خوشحالی او را بغل کردم و با نوه هایش خداحافظی کردم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• wholeheartedly, gladly, with pleasure

پیشنهاد کاربران

🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : delight
✅️ اسم ( noun ) : delight
✅️ صفت ( adjective ) : delighted / delightful
✅️ قید ( adverb ) : delightedly / delightfully
با شادی
با خرسندی
با ( اظهار ) خوشوقتی

بپرس