delta

/ˈdeltə//ˈdeltə/

معنی: حرف چهارم زبان یونانی
معانی دیگر: (رودخانه) آب پخشان، دلتای رودخانه، رودبار، دلتا (چهارمین حرف الفبای یونانی برابر با ((دال)) و به این شکل: d)، دلتا شکل، سه گوشه، دلتاسان

جمله های نمونه

1. the nile delta
دلتای رود نیل

2. Delta is the fourth letter of the Greek alphabet.
[ترجمه گوگل]دلتا چهارمین حرف الفبای یونانی است
[ترجمه ترگمان](دلتا)چهارمین حرف الفبای یونانی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Sand has silted up the river delta.
[ترجمه جاخالی] کلمه ایی در لاتین
|
[ترجمه گوگل]ماسه دلتای رودخانه را گل‌آلود کرده است
[ترجمه ترگمان]ماسه دلتای رودخانه را مسدود کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The delta region of the Rio Grande river was a forsaken land of thickets and swamps.
[ترجمه گوگل]منطقه دلتای رودخانه ریو گرانده سرزمینی متروک از بیشه ها و باتلاق ها بود
[ترجمه ترگمان]منطقه دلتای رودخانه ریو گراند یک سرزمین متروک از thickets و مرداب ها بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. He has been to the delta of the Nile.
[ترجمه گوگل]او به دلتای نیل رفته است
[ترجمه ترگمان]او به دلتای نیل رفته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. These three excellent players structured an iron delta in the midfield.
[ترجمه گوگل]این سه بازیکن عالی یک دلتای آهنین در خط میانی ساختند
[ترجمه ترگمان]این سه بازیکن عالی یک دلتا آهنی را در میانه زمین تشکیل دادند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The delta is frequented by fishermen and woodcutters as well as by a healthy population of tigers.
[ترجمه گوگل]دلتا توسط ماهیگیران و هیزم شکن ها و همچنین جمعیت سالم ببرها رفت و آمد می کنند
[ترجمه ترگمان]The توسط ماهیگیران و woodcutters و همچنین جمعیت سالم ببرها مورد استفاده قرار می گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The opening scene of From the Mississippi Delta is both beguiling and assured.
[ترجمه گوگل]صحنه آغازین از دلتای می سی سی پی هم فریبنده و هم مطمئن است
[ترجمه ترگمان]صحنه افتتاحیه از \"دلتای میسی\" (میسی سی پی)هم گمراه کننده و هم مطمئن است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. He told me about his time in the delta.
[ترجمه گوگل]او در مورد زمان خود در دلتا به من گفت
[ترجمه ترگمان]درباره زمان خود در دلتا به من گفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Delta plans may also be distorted by strong longshore drift.
[ترجمه گوگل]نقشه های دلتا نیز ممکن است در اثر رانش شدید ساحلی مخدوش شوند
[ترجمه ترگمان]طرح های دلتا نیز ممکن است با استفاده از دریفت ژیرو قوی، تحریف شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The actual value of delta H varies from species to species.
[ترجمه گوگل]ارزش واقعی دلتا H از گونه ای به گونه دیگر متفاوت است
[ترجمه ترگمان]مقدار واقعی دلتا H از گونه هایی به گونه متفاوت است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Use balloon ripstop on a 110-degree narrow Delta steerable kite, and you will soon discover why the spinnaker nylon is best.
[ترجمه گوگل]از ریپس استاپ بادکنکی روی بادبادک باریک 110 درجه دلتا استفاده کنید، و به زودی خواهید فهمید که چرا نایلون اسپینکر بهترین است
[ترجمه ترگمان]از بالن balloon در یک بادبادک narrow ۱۱۰ درجه سانتی گراد استفاده کنید، و به زودی متوجه خواهید شد که چرا نایلون بهتر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. In their studio, gritty Delta edges were given a smooth, appealing, urban sheen that crossed easily over racial lines.
[ترجمه گوگل]در استودیوی آن‌ها، لبه‌های دلتا درخششی صاف، جذاب و شهری داشتند که به راحتی از خطوط نژادی عبور می‌کرد
[ترجمه ترگمان]در استودیوی آن ها، خطوط دلتا زبر و جذاب و جذاب شهری بود که به راحتی از خطوط نژادی عبور می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Within the terms of the agreement, Delta will buy 50 new aircraft.
[ترجمه گوگل]در چارچوب مفاد قرارداد، دلتا 50 فروند هواپیمای جدید خریداری خواهد کرد
[ترجمه ترگمان]در شرایط قرارداد، دلتا ۵۰ هواپیمای جدید خریداری خواهد کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Delta is good for the South and South-west and has a more interesting selection of commuter airlines.
[ترجمه گوگل]دلتا برای جنوب و جنوب غربی خوب است و انتخاب جالب تری از خطوط هوایی مسافربری دارد
[ترجمه ترگمان](دلتا)برای جنوب و جنوب غربی خوب است و انتخاب جالب تری از خطوط هوایی commuter دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

حرف چهارم زبان یونانی (اسم)
delta

تخصصی

[عمران و معماری] دلتا
[برق و الکترونیک] دلتا نام یک موشک پرتابی امریکایی که در ابتدا برای پرتاب سرهای جنگی هسته ای طراحی شده بود اما بعداً برای پرتاب ماهواره ها به کار گرفته شد. - مثلث، دلتا
[زمین شناسی] دلتا نهشته رسوبی، عموما مثلثی یا بادبزنی شکل می باشد که این نهشته در محل ورودی یک رودخانه به حجم آبی ساکن شکل می گیرد.چنانچه سرعت رود کم شود توانایی حمل و نقل ناگهان کاهش می یابد و بار رسوبی در آب های دور از ساحل به شکل دلتا نهشته می شود.
[ریاضیات] مساحی، حرف چهارم زبان یونانی
[خاک شناسی] دلتا
[آب و خاک] دلتا

انگلیسی به انگلیسی

• 4th letter of the greek alphabet; triangular section of land at the mouth of a river
a delta is an area of flat land where a river spreads out into several smaller rivers before entering the sea.

پیشنهاد کاربران

زمینی است مثلثی شکل که از آبرفت رودخانه پدید آمده باشد.
( عامیانه )
یکی از معنی هاش:
delat male = مرد دلتا
مردی که عادیه، خانواده داره ( ازدواج میکنه ) ، میره سر کار و میاد، راضی کردنش آسونه، نقش های معمولی توی جامعه دارن. خواهان یه زندگی آروم و پایدار هستن و زیاد اهل ریسک نیستن. سرگرمی هاشون کتاب خوندن و تفریحات نسبتا آرومه. مهندس ها، حسابدارها و کارکنان دولت اکثرشون دلتا هستن.
...
[مشاهده متن کامل]

مثال:
Deltas are great communicators, despite being self - conscious and at times shy

حتی تو فیزیک هشتم هم هست به معنای اختلافه و تو زمین شناسی هم به رسوبات دریاچه میگن دلتا رو بوجود میاره شاید تو پزشکی هم معنیش دلتاهه !

بپرس