delusion

/dəˈluːʒn̩//dɪˈluːʒn̩/

معنی: غلط، فریب، اغفال، وهم، پندار بیهوده
معانی دیگر: توهم، کژپنداشت، خیال باطل، خیال واهی، (روان پزشکی - اصرار به اعتقاد نادرست علیرغم شواهد آشکار) نادرست انگاری، کژانگاری، هذیان، گول زنی، فریفتگی، ستاوه، خود گول زنی

جمله های نمونه

1. under the delusion that
تحت این توهم که،زیر این کژپنداشت که

2. be under a delusion
دچار توهم بودن،دچار کژپنداشت بودن

3. he labors under a delusion
او دچار وهم شده است.

4. your hopes of becoming rich are a mere delusion
آرزوی پولدار شدن تو چیزی جز خواب و خیال نیست.

5. His arguments sound convincing but they're based on delusion.
[ترجمه گوگل]استدلال های او قانع کننده به نظر می رسد، اما آنها مبتنی بر توهم هستند
[ترجمه ترگمان]استدلالات او قانع کننده است، اما آن ها مبتنی بر توهم هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. I was under the delusion that he intended to marry me.
[ترجمه گوگل]در توهم بودم که او قصد ازدواج با من را دارد
[ترجمه ترگمان]من دچار توهم شدم که خیال داشت با من ازدواج کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. He seemed to be under the delusion that he would make his fortune within a few years.
[ترجمه شمیم] بنظر می رسید که او در اشتباه بود که طی چند سال اندک ثروتش را بدست خواهد اورد.
|
[ترجمه گوگل]به نظر می رسید او در توهم بود که در عرض چند سال ثروت خود را به دست خواهد آورد
[ترجمه ترگمان]به نظر می رسید که او در اشتباه است که در عرض چند سال آینده ثروتش را از دست خواهد داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. He is under the delusion that he is Napoleon.
[ترجمه گوگل]او در این توهم است که ناپلئون است
[ترجمه ترگمان]او در اشتباه است که ناپلئون است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. He is under the delusion that I am going to cheat him.
[ترجمه گوگل]او در توهم است که من او را فریب می دهم
[ترجمه ترگمان]او در اشتباه است که من او را فریب بدهم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Of possession as the delusion we all run aground on.
[ترجمه گوگل]مالکیت به مثابه هذیبی است که همه ما به آن دچار می شویم
[ترجمه ترگمان]در اختیار داشتن توهم است که همه ما به زمین زدیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The Rabari suffered no such delusion.
[ترجمه گوگل]رابری چنین توهمی را متحمل نشد
[ترجمه ترگمان]The چنین تصوری نداشتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Faith and credulity, vision and delusion can only be distinguished provided that in case-studies the issue of ontology is kept alive.
[ترجمه گوگل]ایمان و باورپذیری، بینش و توهم تنها به شرطی قابل تشخیص است که در مطالعات موردی، موضوع هستی شناسی زنده نگه داشته شود
[ترجمه ترگمان]ایمان و سادگی، دید و توهم را تنها در صورتی می توان تشخیص داد که در مطالعات موردی مساله هستی شناسی به صورت زنده نگهداری می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The Foundation has fostered this delusion assiduously.
[ترجمه گوگل]بنیاد این توهم را با جدیت پرورش داده است
[ترجمه ترگمان]بنیاد این توهم را به طور جدی پرورش داده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The delusion was welcome, and I traded on it consciously and preposterously.
[ترجمه گوگل]این توهم مورد استقبال قرار گرفت و من آگاهانه و مضحک روی آن معامله کردم
[ترجمه ترگمان]این توهم بود و من آن را به طور اگاهانه و غیر معقول مبادله کردم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

غلط (اسم)
aberration, error, mistake, fallacy, illusion, errancy, delusion, inaccuracy, vagrancy, misbelief

فریب (اسم)
bewitchment, conjuration, cheat, humbuggery, wile, allurement, lure, enticement, deception, deceit, fraud, delusion, temptation, seducement, magic, sorcery, bluff, bamboozle, bilk, bob, humbug, brogue, cantrip, imposture, swindle, defraudation, diabolism, hocus-pocus, goety, hoodoo, inveiglement

اغفال (اسم)
confusion, deception, delusion, elusion, hallucination

وهم (اسم)
illusion, fiction, delusion, fancy, specter, whim, fantasy, hallucination, figment, whigmaleerie, mirage

پندار بیهوده (اسم)
delusion

تخصصی

[بهداشت] هذیان
[روانپزشکی] هذیان

انگلیسی به انگلیسی

• illusion, belief in something that is not true
a delusion is a false belief.

پیشنهاد کاربران

سه تا واژه در پزشکی گاها اشتباه به جای یکدیگر استفاده می شوند، لطفا دقت بفرمایید:
illusion خطای حسی ( اسم ) : حالتی که در آن شخص درک نادرستی از اشیاء خارجی دارد
hallucination توهم ( اسم ) : تجربه دیدن واضح یک صحنه خیالی یا شنیدن صدایی خیالی که انگار واقعا آنجاست.
...
[مشاهده متن کامل]

delusion هذیان ( اسم ) : باور نادرستی که شخص دارد و با دلیل قابل تغییر نیست.

🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
فعل ( verb ) : delude
اسم ( noun ) : delusion
صفت ( adjective ) : delusive / delusional
قید ( adverb ) : delusively
delusion هذیانه hallucination توهم
این ۳تارو ـdillusion, illusion, allusion روی یک خطدر نظر بگیرید. allusionنزدیکترین فاصله به حقیقت رو داره، ـdillusionدورترین فاصله به حقیقت، انقدر دور که توهمی خطرناکه یاصددرصد فریبه. اماillusion بینابینه یعنی بنظرمیرسه واقعیت نباشه . . . همچنین هالوسینیشن hallucinationتوی پزشکیه و نوع خاصی از توهم که علایم ان راپزشکاروان واعصاب تعریف کردن
...
[مشاهده متن کامل]

منبع مریام You can think of these three words as existing on a sliding scale, with allusion being closest to reality and delusion the furthest from it. An allusion is an indirect reference, an illusion is something that is not as it seems, and a delusion is something that is falsely believed.
https://www. merriam - webster. com/words - at - play/allusion - illusion - delusion

شانکر ویدانتم مجری برنامه معروف مغز پنهان یا “hidden brain” میگه که:
illusion = توهمی است که ناشی از از خطای یک از حس های پنج گانه ماست مثل خطای دید، لامسه
ولی
delusion = توهمی است که ناشی از خطای ذهنی ماست و خطرناکتر از خطای حسیه چون خطای حسی رو بعد از آشکار شدن راحت قبول می کنیم ولی خطای ذهنی رو چون براحتی نمیشه بهش پی برد تا سالیان سال یا حتی تا آخر عمر بهش پایبند میمونیم مثل ایمان به خرافات و امثالهم.
...
[مشاهده متن کامل]

ولی جالبه که شانکر ویدانتم تو کتابش بنام توهمات یا هذیانات فکری مفید “useful delusions “ میگه که این توهمات فکری برای تحمل درد و رنج مفید هستن و در کل چیز خوبیه مثل باور یک مادری که تازه فرزندش و از دست داده به اینکه روح فرزندش پرواز کرده و در بهشت در آرامش ابدی هستش.

delusion ( روان‏شناسی )
واژه مصوب: هذیان
تعریف: فکر یا مجموعۀ باورهای غیرعادی و بسیار شخصی که فرهنگ یا اعضای گروهی که شخص به آن تعلق دارد آن را تأیید نمی کنند، اما فرد آن را علی رغم غیرمنطقی بودن و وجود شواهد مخالف مصراً حفظ می کند
توهم حاصل از بیماری اسکیزوفرنی هست
when someone believes something that is not true
توهم ( توهم باوری )
# Love can be nothing but a delusion
# He is under the delusion that he is Napoleon
# Your hopes of becoming rich are a mere delusion
# He is under the delusion that I am going to cheat him
...
[مشاهده متن کامل]

[delirium = هذیان]
[hallucination = توهم از نوع خطای حسی ( توهم دیدن , شنیدن و یا احساس کردن چیزی که وجود ندارد، معمولا به خاطر مریضی یا مصرف مواد ) ]

در روانشناسی و روان پزشکی: delusion هذیان است.
و hallucination توهم است.
لظفا اشتباه نگیرید
این کلمه با illusion مترادف است ولی با یه تفاوت کوچک که delusion جدی تر و خطرناک تر است.
خلاصه تفاوت این دو کلمه را که در یک سایتی خواندم در زیر می بینید:
1 - An illusion is a misperception resulting from a trick of the senses, or something that is not as it appears
...
[مشاهده متن کامل]

2 - A hallucination is one type of illusion
3 - A delusion refers to a dangerously deceptive idea
delusions of grandeur: توهم خودبزرگ بینی

هذیان
I love such nature it would be better if you were delusional

توهم
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٤)

بپرس