denudation

/ˌdiːnjuːˈdeɪʃn̩//ˌdiːnjuːˈdeɪʃn̩/

معنی: برهنه سازی، رودش
معانی دیگر: برهنه سازی، رودش

جمله های نمونه

1. Due to the difference of sedimentary microfacies and denudation sequencescomplex reservoir types in the area.
[ترجمه گوگل]با توجه به تفاوت ریز رخساره های رسوبی و توالی برهنه سازی انواع مخزن پیچیده در منطقه
[ترجمه ترگمان]با توجه به تفاوت of رسوبی و انواع reservoir sequencescomplex در این منطقه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The cooling rate and denudation rate decreased overall from north to south.
[ترجمه گوگل]نرخ خنک کننده و نرخ برهنه شدن به طور کلی از شمال به جنوب کاهش یافته است
[ترجمه ترگمان]نرخ خنک سازی و نرخ برهنگی به طور کلی از شمال به جنوب کاهش یافت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Sedimentation and denudation play a role in exceptional cases.
[ترجمه گوگل]ته نشینی و برهنه شدن در موارد استثنایی نقش دارد
[ترجمه ترگمان]برهنگی و برهنگی در موارد استثنایی نقش بازی می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Objective To evaluate the electrocoagulation and the denudation of the of great saphenous veins and its effects.
[ترجمه گوگل]هدف ارزیابی انعقاد الکتریکی و برهنه شدن وریدهای صافن بزرگ و اثرات آن
[ترجمه ترگمان]هدف ارزیابی the و برهنگی of های بزرگ و اثرات آن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The gravity of rock masses and denudation are important factors construction of initial stress field.
[ترجمه گوگل]گرانش توده سنگ و برهنه شدن از عوامل مهم ایجاد میدان تنش اولیه هستند
[ترجمه ترگمان]جرم توده های سنگ و برهنگی عوامل مهمی در ساخت میدان تنش اولیه هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Objective To explore the experience of caring patients having undergone cervical endarterium denudation.
[ترجمه گوگل]هدف: بررسی تجربه بیماران مراقبتی که تحت برهنه کردن اندارتریوم دهانه رحم قرار گرفته اند
[ترجمه ترگمان]هدف بررسی تجربه بیمارانی که تحت فشار گردن رحم قرار گرفته اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The elevation of crust can make rock gold deposit weather and denude and the level of the denudation depends on the scale of the elevation.
[ترجمه گوگل]ارتفاع پوسته می تواند باعث آب و هوا و برهنه شدن ذخایر طلای سنگی شود و سطح برهنه شدن به مقیاس ارتفاع بستگی دارد
[ترجمه ترگمان]ارتفاع پوسته می تواند آب و هوا و آب و هوا را رسوب کند و سطح برهنگی به میزان ارتفاع بستگی دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Except for the dissolubility of the rock, karstification mainly depends on the denudation and corrosiveness of karstic water, in course of supply-through flow-drainage.
[ترجمه گوگل]به جز حل شدن سنگ، کارستی شدن عمدتاً به برهنه شدن و خورندگی آب کارستی بستگی دارد، در جریان عرضه از طریق جریان-زهکشی
[ترجمه ترگمان]به جز for سنگ، karstification عمدتا به برهنگی و corrosiveness آب کارستی، در مسیر تامین - از طریق زه کشی جریان، وابسته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Experiments show that the silicon material is removed by not only melting and vaporing action, but also the heat denudation action is very important.
[ترجمه گوگل]آزمایش‌ها نشان می‌دهند که ماده سیلیکونی نه تنها با ذوب شدن و بخار شدن حذف می‌شود، بلکه عمل برهنه‌سازی حرارتی نیز بسیار مهم است
[ترجمه ترگمان]آزمایش ها نشان می دهند که مواد سیلیکون نه تنها با ذوب و vaporing عمل می کنند، بلکه در عین حال پوشش دادن به شدت عمل برهنگی بسیار مهم است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Gonarthritis, a degenerative osteoarthrosis commonly found in old and middle-aged people, has symptoms of articular cartilage denudation, hyperosteogeny, meniscus injury, synovitis, etc.
[ترجمه گوگل]گوناتریت، یک استئوآرتروز دژنراتیو که معمولا در افراد مسن و میانسال دیده می شود، دارای علائم برهنه شدن غضروف مفصلی، هیپراستوژنی، آسیب منیسک، سینوویت و غیره است
[ترجمه ترگمان]Gonarthritis، یک گیاه فاسد کننده که معمولا در افراد میانسال و میانسال یافت می شود، علائم of غضروف دنده ای، hyperosteogeny، جراحت meniscus، synovitis و غیره را دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. In the early pleistocene Epoch, due to long-term weathering and denudation, the area where West Lake was located developed into a broad valley.
[ترجمه گوگل]در اوایل دوره پلیستوسن، به دلیل هوازدگی طولانی مدت و برهنه شدن، منطقه ای که دریاچه غربی در آن قرار داشت به یک دره وسیع تبدیل شد
[ترجمه ترگمان]در اوایل دوره pleistocene، به دلیل هوازدگی بلند مدت و برهنگی، منطقه ای که دریاچه وست در آن واقع شده است، به دره وسیعی تبدیل شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Oil and gas can only be captured in the updip pinch-out part of the closed discordance formation in denudation area, which has broad prospect.
[ترجمه گوگل]نفت و گاز را فقط می‌توان در قسمت پایین‌آمده از سازند ناسازگاری بسته در ناحیه برهنه‌سازی که چشم‌انداز وسیعی دارد، گرفت
[ترجمه ترگمان]نفت و گاز تنها می توانند در بخش pinch updip از تشکیل discordance بسته در ناحیه برهنگی، که چشم انداز وسیعی دارد، دستگیر شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The results indicate the provenance orientation is NNW by conglomerate component, denudation mountain, lithologic character.
[ترجمه گوگل]نتایج نشان می‌دهد که جهت‌گیری منشأ NNW با مؤلفه کنگلومرا، کوه برهنه‌سازی، ویژگی سنگ‌شناسی است
[ترجمه ترگمان]نتایج نشان می دهند که جهت گیری منشا، NNW است که توسط مولفه تولید شده، یعنی برهنگی کوهستان، شخصیت lithologic نامیده می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. By the action of exogenetic force, the thin-skinned structure was subjected to denudation to varying degree, appearing as different folded forms.
[ترجمه گوگل]با عمل نیروی برون زایی، ساختار پوست نازک به درجات مختلف در معرض برهنه شدن قرار گرفت و به صورت اشکال مختلف چین خورده ظاهر شد
[ترجمه ترگمان]با اقدام نیروی exogenetic، سازه با پوست نازک در معرض برهنگی تا درجات مختلف ظاهر شد و به شکل چهار شکل مختلف ظاهر شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

برهنه سازی (اسم)
denudation

رودش (اسم)
denudation

تخصصی

[عمران و معماری] برهنه شدن خاک - لخت شدن زمین - برهنگی
[زمین شناسی] برهنه شدن خاک، لخت شدن زمین، برهنگی
[نساجی] ساییدگی - سایش
[آب و خاک] لخت شدن زمین

انگلیسی به انگلیسی

• removal of clothing, removal of a covering

پیشنهاد کاربران

فرسایش خاک
denudation ( زمین‏شناسی )
واژه مصوب: برهنه شدگی
تعریف: مجموعة فرایندهای طبیعی از قبیل فرسایش و هوازدگی و حرکت جِرمی که به تخریب و حذف لایه های سطح زمین منجر می شود
فقیر شدن ( مخالف غنی شدن rich )
آشکارسازی

بپرس