deny

/dəˈnaɪ//dɪˈnaɪ/

معنی: انکار کردن، منکر شدن، رد کردن، حاشا کردن، تکذیب کردن
معانی دیگر: ناخستو شدن، واسرنگیدن، ارندان کردن، وی ستودن، از آن خود نشناختن، عاق کردن، از خود راندن، طرد کردن، راه ندادن، اجازه (ی بکار بردن یا ورود و غیره) ندادن، ندادن، استنکاف کردن، ابا کردن، دریغ داشتن از، (خواهش کسی را) رد کردن، (روی کسی را) برزمین گذاشتن، جواب رد دادن، (مهجور) ممنوع کردن، به خود حرام کردن

جمله های نمونه

1. deny all knowledge of
ادعای بی خبری کردن

2. deny oneself (something)
(چیزی را) به خود حرام کردن،به خود اجازه ندادن

3. don't deny it, you were the one who broke the cup!
حاشا نکن ! تو بودی که فنجان را شکستی !

4. it is hard to deny an eager child
جواب رد دادن به کودک مشتاق کار مشکلی است.

5. Better deny at once than promise long.
[ترجمه حسین غم پرور] بهتر است فورا انکار کنی تا اینکه قول طولانی بدهی
|
[ترجمه محسن دلاوری] بهتر است استنکاف کنی تا اینکه وعده سر خرمن بدهی
|
[ترجمه گوگل]بهتر است یکباره انکار کنید تا اینکه وعده طولانی بدهید
[ترجمه ترگمان]بهتر است فورا انکار کنی تا قول بدهی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Those who deny freedom to others hardly deserve it for themselves.
[ترجمه سعدی] کسانی که منکر آزادی دیگران می شوند ( حق آزادی آنها را ضایع می کنند ) ، به زحمت شایسته آزادی هستند.
|
[ترجمه گوگل]کسانی که آزادی را به دیگران انکار می کنند، به سختی لیاقت آن را دارند
[ترجمه ترگمان]کسانی که آزادی را انکار می کنند به زحمت استحقاق خود را دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The White House was swift to deny the rumours.
[ترجمه گوگل]کاخ سفید به سرعت این شایعات را تکذیب کرد
[ترجمه ترگمان]کاخ سفید تند بود که شایعات را انکار کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. He will not confirm or deny the allegations.
[ترجمه گوگل]او این اتهامات را تایید یا رد نخواهد کرد
[ترجمه ترگمان]او این ادعاها را تایید یا تکذیب نخواهد کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Do me the favour to deny me at once.
[ترجمه گوگل]به من لطف کن که یکباره من را انکار کنی
[ترجمه ترگمان]این لطف را در حق من بکنید که فورا مرا انکار کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. They deny conspiring together to smuggle drugs.
[ترجمه گوگل]آنها منکر توطئه مشترک برای قاچاق مواد مخدر می شوند
[ترجمه ترگمان]اونا انکار میکنن که دارن با هم توطئه می کنن که مواد قاچاق کنن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. No one can deny the fact that fire burns.
[ترجمه گوگل]هیچ کس نمی تواند این واقعیت را انکار کند که آتش می سوزد
[ترجمه ترگمان]هیچ کس نمی تواند انکار کند که آتش می سوزد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The spokesman refused either to confirm or deny the reports.
[ترجمه گوگل]سخنگو از تایید یا تکذیب این گزارش ها خودداری کرد
[ترجمه ترگمان]سخنگو از تایید یا تکذیب گزارش ها خودداری کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. He had the hardihood to deny the fact.
[ترجمه گوگل]او سختی لازم برای انکار این واقعیت را داشت
[ترجمه ترگمان]در این لحظه تردید داشت که این حقیقت را انکار کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Both women vehemently deny the charges against them.
[ترجمه گوگل]هر دو زن اتهامات وارده به خود را به شدت رد می کنند
[ترجمه ترگمان]هر دو زن به شدت اتهامات خود را انکار می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. They that deny the power of the king shall die by the sword.
[ترجمه گوگل]کسانی که قدرت پادشاه را انکار می کنند با شمشیر خواهند مرد
[ترجمه ترگمان]آن ها انکار می کنند که قدرت پادشاه با شمشیر خواهد مرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

16. It's only too easy for them to deny responsibility.
[ترجمه گوگل]انکار مسئولیت برای آنها بسیار آسان است
[ترجمه ترگمان]این کار برای آن ها خیلی آسان است که مسوولیت را انکار کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

17. They totally and categorically deny the charges.
[ترجمه امیرمحمد ططری راد] آنها کاملا و قاطعانه اتهامات را تکذیب می کنند.
|
[ترجمه گوگل]آنها به طور کامل و قاطعانه اتهامات را رد می کنند
[ترجمه ترگمان]آن ها کاملا و قاطعانه این اتهامات را رد می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

انکار کردن (فعل)
gainsay, abnegate, deny, disclaim, recant, renege, repudiate, dispute, forswear, disaffirm, forsake, unsay, renounce

منکر شدن (فعل)
abnegate, deny, repudiate, disown

رد کردن (فعل)
decline, gainsay, deny, disclaim, repudiate, disown, pass, disapprove, interdict, veto, rebuff, confute, repel, balk, rebut, baulk, reject, throw down, refuse, overrule, pass up, ignore, spurn, disaffirm, disorient, contradict, controvert, refute, disallow, disprove, impugn, disavow, discommend, hand off

حاشا کردن (فعل)
deny

تکذیب کردن (فعل)
deny, rebut, refute, disprove, impugn

تخصصی

[حقوق] رد کردن، تکذیب کردن، انکار کردن، امتناع کردن، خودداری کردن

انگلیسی به انگلیسی

• say that something is not true; refuse; renounce
if you deny something such as an accusation, you say that it is not true.
if you deny someone something that they want or have a right to, you do not let them have it.

پیشنهاد کاربران

نادیده گرفتن
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
فعل ( verb ) : deny
اسم ( noun ) : denial
صفت ( adjective ) : deniable
قید ( adverb ) : _
بعد از فعل deny از gerund استفاده می کنیم
deny یعنی انکار کردن
بعضی موقع ها بین دو کلمه deny , refuse a شک می کنیم که کدوم یک از اینها برای جلمه ما خوبه
deny: say that something isn`t true
refuse: say you don`t want to do something
محروم شدن، محروم کردن
انکاریدن.
رَدّیدن.
حاشا کردن، انکار کردن
I can't deny her remarks hurt me.
من نمی تونم حاشا کنم که حرفاش آزارم داد.
انکار
- نپذیرفتن، سر باز زدن، زیر بار نرفتن، قبول نکردن/
- ندادن، اجازه ندادن، چیزی را از کسی دریغ و مضایقه کردن، کسی را از چیزی محروم کردن، منع کردن/
- تکذیب، رد و انکار کردن
واپس زده می شود/ پس زده می شود
نادیده گرفته می شود
کتمان کردن
nobody can deny that
هیچ کس نمی تواند کتمان کند که. . .
سانسور کردن
تفریط کردن
1 - انکار کردن، منکر شدن
2 - نپذیرفتن، قبول نکردن
سلب کردن
انکار کردن .
نفی کردن، نافی/نفی کننده بودن
انکار کردن، منکر شدن
نپذیرفتن، قبول نکردن
صرف نظر کردن
بی خیال شدن
تعلق نگرفتن
رد کردن
انکار کردن
انکاار
اجازه ندادن
انکار کردن
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٢٥)

بپرس