dependability

/dəˌpendəˈbɪləti//dɪˈpendəbl̩/

معنی: قابلیت اعتماد، قابلیت اعتماد و اطمینان، توکل پذیری
معانی دیگر: قابلیت اعتماد، توکل پذیری

جمله های نمونه

1. the dependability of this car for a long trip is questionable
قابل اعتماد بودن این اتومبیل برای یک سفر طولانی تردیدآمیز است.

2. The car offers value for money, comfort and dependability.
[ترجمه گوگل]این خودرو ارزش برای پول، راحتی و قابلیت اطمینان را ارائه می دهد
[ترجمه ترگمان]این اتومبیل ارزش پول، راحتی و قابلیت اعتماد را به شما می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Superiors would evaluate a plainclothesman on his dependability.
[ترجمه گوگل]مافوق یک لباس شخصی را بر اساس قابلیت اطمینان او ارزیابی می کنند
[ترجمه ترگمان]superiors یک قابلیت اعتماد پذیری را در مورد dependability ارزیابی می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. As a pharmaceutical company Janssen know how important dependability and consistence are.
[ترجمه گوگل]Janssen به عنوان یک شرکت داروسازی می‌داند که قابلیت اطمینان و ثبات چقدر مهم است
[ترجمه ترگمان]به عنوان یک شرکت داروسازی، جانسن می دانست که قابلیت dependability و consistence چقدر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Only Lewis, unshakeable symbol of dependability, stays his old self.
[ترجمه گوگل]تنها لوئیس، نماد تزلزل ناپذیر قابل اعتماد بودن، خود قدیمی خود باقی می ماند
[ترجمه ترگمان]تنها لو یس که نماد قابلیت اعتماد است، خود را حفظ می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Avro Avians were highly respected both for dependability and performance.
[ترجمه گوگل]Avro Avians هم از نظر قابلیت اطمینان و هم از نظر عملکرد بسیار مورد احترام بود
[ترجمه ترگمان]Avro Avians به شدت برای قابلیت اعتماد و عملکرد مورد احترام بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. By the look of the dependability and efficiency of data transmission, it have improved a lot more than the past asynchronous way and byte-oriented synchronous communication way.
[ترجمه گوگل]با توجه به قابلیت اطمینان و کارایی انتقال داده، نسبت به روش های ناهمزمان گذشته و راه های ارتباطی همزمان بایت گرا بسیار بهبود یافته است
[ترجمه ترگمان]با توجه به قابلیت اطمینان و کارایی انتقال داده، این روش خیلی بیشتر از روش ارتباطی همزمان و همزمان بایتی را بهبود بخشیده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The simplicity of the design means dependability and low cost.
[ترجمه گوگل]سادگی طراحی به معنای قابل اعتماد بودن و هزینه کم است
[ترجمه ترگمان]سادگی طراحی به معنای قابلیت اعتماد و هزینه پایین است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. In the paper, the dependability of explode energy of blasting fuse through space attenuation ignite the high energy ignition compositions was learned.
[ترجمه گوگل]در این مقاله، قابلیت اطمینان انرژی انفجار فیوز انفجار از طریق تضعیف فضا و مشتعل شدن ترکیبات اشتعال با انرژی بالا آموخته شد
[ترجمه ترگمان]در این مقاله، قابلیت dependability انرژی منفجر شده از طریق تضعیف فضا و شعله ور شدن جرقه های آتش انرژی بالا، مورد استفاده قرار می گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. DEPENDABILITY. Self-adjusting hydraulic brakes 279mm automotive discs.
[ترجمه گوگل]قابل اعتماد بودن ترمزهای هیدرولیک خود تنظیم دیسک های 279 میلی متری خودرو
[ترجمه ترگمان]dependability خود - ترمزهای هیدرولیک لوله های خودرو ۲۷۹ میلی متر خودرو
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Persistence, reliability and dependability in service to the greater whole are stimulated.
[ترجمه گوگل]پایداری، قابلیت اطمینان و قابلیت اطمینان در خدمت به کل بیشتر تحریک می شود
[ترجمه ترگمان]مداومت، قابلیت اطمینان و قابلیت اطمینان در خدمت به کل افراد تحریک می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. I pride myself on my punctuality, accuracy, and dependability.
[ترجمه گوگل]من به وقت شناسی، دقت و قابل اعتماد بودنم افتخار می کنم
[ترجمه ترگمان]من در وقت شناسی، دقت و توکل به خودم احساس غرور می کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The dependability of the products and assurance of quality are self - evident .
[ترجمه گوگل]قابل اعتماد بودن محصولات و تضمین کیفیت بدیهی است
[ترجمه ترگمان]قابلیت اعتماد به محصولات و تضمین کیفیت به خودی خود بدیهی و بدیهی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Sister Manhood had salvaged something which looked like dependability.
[ترجمه گوگل]Sister Manhood چیزی را نجات داده بود که به نظر قابل اعتماد بود
[ترجمه ترگمان]خواهر Manhood چیزی را نجات داده بود که شبیه توکل پذیری بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Availability, dependability and system availability of the double - passage air - to - air middle - far - distance missile weapon system are analyzed.
[ترجمه گوگل]در دسترس بودن، قابلیت اطمینان و در دسترس بودن سیستم سیستم تسلیحاتی موشکی دو گذر هوا به هوا میان - دور مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته است
[ترجمه ترگمان]قابلیت دسترسی، قابلیت اطمینان و دسترسی به سیستم از سیستم موشک های زمین به هوا در فاصله دور به هوا مورد تجزیه و تحلیل قرار می گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

قابلیت اعتماد (اسم)
reliability, dependability, trustiness

قابلیت اعتماد و اطمینان (اسم)
dependability

توکل پذیری (اسم)
dependability

تخصصی

[برق و الکترونیک] قابل وابستگی

انگلیسی به انگلیسی

• reliability, faithfulness, trustworthiness

پیشنهاد کاربران

🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : depend
✅️ اسم ( noun ) : dependence / dependency / dependability / dependent
✅️ صفت ( adjective ) : dependent / dependable
✅️ قید ( adverb ) : dependably
dependability ( رایانه و فنّاوری اطلاعات )
واژه مصوب: اتکاپذیری
تعریف: قابلیت اطمینان به یک سامانۀ رایانه‏ای و خدماتی که ارائه می دهد
اطمینان پذیری ( آمار )
قابلیت اتکاپذیری
The car offers value for money, comfort and dependability
قابل اتکا بودن

بپرس