derived

/dəˈraɪv//dɪˈraɪv/

معنی: مشتق، ماخوذ
معانی دیگر: (verb transitive) (رسمی) (مواد، دارو) استخراج کردن، بیرون کشیدن، (فکر) استنتاج کردن many conclusions can be derived from these figures از این ارقام نتایج بسیاری می توان گرفت (verb transitive) (فایده، سود) به دست آوردن، حاصل کردن، کسب کردن، بردن، (نام، خصوصیات) گرفتن، اخذ کردن he derives his talents from his father او استعدادهای خود را از پدرش گرفته است (به ارث برده است) the mill derives its energy from the waterfall آسیاب نیروی خود را از آبشار می گیرد (verb transitive) (کلمه) ریشه یابی کردن (verb intransitive) منشا کردن، ناشی شدن، نشئت یافتن، مشتق شدن، سرچشمه گرفتن، درآمدن the english word "royal" is derived from latin واژه ی انگلیسی "royal" از لاتین مشتق شده است (verb transitive) (شیمی) (ماده ای را از ماده ی دیگر گرفتن) فرآمد کردن، مشتق کردن

جمله های نمونه

1. knowledge derived through books
دانشی که از کتب به دست آمده است

2. many conclusions can be derived from these figures
از این ارقام نتایج بسیاری می توان گرفت.

3. the english word "royal" is derived from latin
واژه ی انگلیسی "royal" از لاتین مشتق شده است.

4. The English word 'olive' is derived from the Latin word 'oliva'.
[ترجمه گوگل]کلمه انگلیسی "olive" از کلمه لاتین "oliva" گرفته شده است
[ترجمه ترگمان]واژه انگلیسی زیتونی از کلمه لاتین oliva مشتق شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. We have derived a great deal of benefit from her advice.
[ترجمه گوگل]ما از نصیحت های او بهره زیادی برده ایم
[ترجمه ترگمان]ما از نصایح او خیلی سود بردیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. She derived no benefit from the course of drugs.
[ترجمه بهزاد] او از دوره درمانی با دارو بهره ای نبرد .
|
[ترجمه گوگل]او هیچ سودی از دوره مواد مخدر نداشت
[ترجمه ترگمان]او از این دوره مواد مخدر هیچ سودی به دست نیاورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The word 'politics' is derived from a Greek word meaning 'city'.
[ترجمه گوگل]کلمه "سیاست" از یک کلمه یونانی به معنای "شهر" گرفته شده است
[ترجمه ترگمان]کلمه سیاست برگرفته از کلمه یونانی به معنای شهر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. He derived great pleasure from painting.
[ترجمه گوگل]او از نقاشی لذت زیادی می برد
[ترجمه ترگمان]از نقاشی لذت فراوان برد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The data derived from this project has vastly increased our knowledge of how genes work.
[ترجمه گوگل]داده های به دست آمده از این پروژه دانش ما را در مورد نحوه عملکرد ژن ها بسیار افزایش داده است
[ترجمه ترگمان]داده های به دست آمده از این پروژه، دانش ما در مورد چگونگی کار ژن را افزایش داده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Anna's strength is derived from her parents and her sisters.
[ترجمه گوگل]قدرت آنا از پدر و مادر و خواهرانش گرفته شده است
[ترجمه ترگمان]قدرت آنا از پدر و مادرش و خواهرانش گرفته شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Many students derived enormous satisfaction from the course.
[ترجمه گوگل]بسیاری از دانشجویان از این دوره رضایت زیادی کسب کردند
[ترجمه ترگمان]بسیاری از دانشجویان از این دوره رضایت زیادی کسب کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. These remedies are derived mainly from the natural world.
[ترجمه گوگل]این درمان ها عمدتاً از دنیای طبیعی مشتق شده اند
[ترجمه ترگمان]این درمان ها عمدتا از دنیای طبیعی مشتق شده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The new drug is derived from fish oil.
[ترجمه گوگل]داروی جدید از روغن ماهی گرفته شده است
[ترجمه ترگمان]داروی جدید از روغن ماهی گرفته شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Many English words are derived from Latin and Greek words.
[ترجمه گوگل]بسیاری از کلمات انگلیسی از کلمات لاتین و یونانی مشتق شده اند
[ترجمه ترگمان]بسیاری از کلمات انگلیسی از کلمات لاتین و یونانی مشتق شده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. He derived great satisfaction from knowing that his son was happy.
[ترجمه گوگل]او از این که می دانست پسرش خوشحال است، رضایت زیادی به دست آورد
[ترجمه ترگمان]او از این که می دانست پسرش خوشحال است، رضایت زیادی به دست آورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

مشتق (صفت)
derivative, paronymous, insulate, derived, isolated

ماخوذ (صفت)
derived, taken

تخصصی

[برق و الکترونیک] گرفته شده
[ریاضیات] ثابت کرده، مشتق شده، به دست آمده، استخراج شده

انگلیسی به انگلیسی

• conjugated (grammar); extracted, drawn from

پیشنهاد کاربران

برگرفته از
ناشی از
اخذ شده از
مشتق شده از، مأخوذ شده از ، نشأت گرفته شده
تبعی
derived ( زبان‏شناسی )
واژه مصوب: مشتق 3
تعریف: ویژگی آنچه از فرایند اشتقاق حاصل شده است
از derivare لاتین می آید ( de rivus ) به معنای ( to lead or draw off )
می شود کارواژه روییدن را همره با پسوند جدایَنده "گ" ( در کارواژه های گداختن، گریختن و. . . ) برای آن قرار داد.
پس می شود = گُروییدن
...
[مشاهده متن کامل]

بدین ترتیب :
Derive = گروییدن
Deriving = گرویان، گروییدن
در نقش صفت = گرویان مانند خندان. چیزی که می گُروید .
Derived = گروییده
Deriver = گروینده
Derivable = گرویپذیر
*Derivably = گرویپذیرانه
Derivative = گروینه
از پسوند " - ینه" که هم اسم می ساز ( مانند سبزینه، سیمینه ) و هم صفت ( مانند زَرینه ) .
۲ معنا می تواند داشته باشد :
۱ ) واژه ایی که از گُرویش/مُشتق سازی ساخته شده.
۲ ) صفتی که به گروییدن اشاره می کند.
*Derivatively = گروینهانه
Derivation = گُرویش/گروی سازی
Derivational = گرویشی
واژگان که ستاره دار هستند معنای کم - بکار - گرفته - شده یا اصلا - بکار - گرفته - نشده را دارند.
این واژه صرفا پیشنهاد است برای کسانی که شاید نتوانند با واژگان "مشتق" و "اشتقاق" دیسه ها/شکل های بقیه این واژه "derive" را برگردانند.

به دست امده
اقتباس شده
کاربرد داشت
مشتق شده، نشئت گرفته
مشتق، استخراج کردن، بیرون کشیدن، به دست آوردن، حاصل کردن، کسب کردن، گرفتن، اخذ کردن، ناشی شدن، نشئت یافتن، مشتق شدن، سرچشمه گرفتن، مشتق کردن
نشات گرفته
اخذ شده
برگرفته از. . .
اقتباس شده از
فرعی
حاصل از، منتج از، فرآمدِ، برگرفته از، برخاسته از، برآمده از، محصولِ، ثمره ی، مولودِ، ماحصلِ
ناشی از
استخراج شده
برآمده ( از ) ، برخاسته ( از )

گرفته ( از ) ، برگرفته ( از )
ریشه گرفته ( از ) ، شاخه شده ( از )
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٨)

بپرس