desecrate

/dezəˈkreɪt//ˈdesɪkreɪt/

معنی: بی حرمت کردن
معانی دیگر: بی حرمتی کردن به، (به چیز یا جای مقدسی) بی احترامی کردن، هتک احترام کردن

جمله های نمونه

1. they tried to desecrate the shrine by tying their horses in it
با بستن اسبان خود در حرم سعی کردند به آن بی حرمتی کنند.

2. The mosque/shrine was desecrated by vandals.
[ترجمه گوگل]مسجد/ حرم توسط خرابکاران هتک حرمت شد
[ترجمه ترگمان]مسجد \/ مقبره از سوی خرابکاران مورد اهانت قرار گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. She shouldn't have desecrated the picture of a religious leader.
[ترجمه گوگل]او نباید عکس یک رهبر مذهبی را هتک حرمت می کرد
[ترجمه ترگمان]او نباید به تصویر یک رهبر مذهبی بی حرمتی کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. It's a crime to desecrate the country's flag.
[ترجمه گوگل]هتک حرمت به پرچم کشور جرم است
[ترجمه ترگمان]بی حرمتی به پرچم کشور جرمه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Some of the graves have been desecrated by vandals.
[ترجمه گوگل]برخی از قبرها توسط خرابکاران هتک حرمت شده است
[ترجمه ترگمان]برخی از قبرها به خاطر خراب کردن تخریب شده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The invading army desecrated this holy place when they camped here.
[ترجمه گوگل]ارتش متجاوز وقتی در اینجا اردو زدند این مکان مقدس را هتک حرمت کردند
[ترجمه ترگمان]وقتی که در اینجا اردو زدند، ارتش مهاجم به این مکان مقدس بی حرمتی کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The church had been desecrated by vandals.
[ترجمه گوگل]کلیسا توسط خرابکاران هتک حرمت شده بود
[ترجمه ترگمان]کلیسا به هیچ وجه به vandals بی حرمتی نکرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Yet he hated to think of Wheeler, who represented everything bogus and hollow,(Sentence dictionary) desecrating his beloved church.
[ترجمه گوگل]با این حال، او از فکر کردن به ویلر متنفر بود، کسی که هر چیزی ساختگی و توخالی را نشان می‌داد، (فرهنگ جملات) که کلیسای محبوبش را هتک حرمت می‌کرد
[ترجمه ترگمان]با این حال، از فکر کردن (ویلر)متنفر بود، که همه چیز ساختگی و توخالی را نشان می داد و به کلیسای محبوب خود بی حرمتی می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Three skinheads admitted desecrating over 100 graves.
[ترجمه گوگل]سه اسکین هد اعتراف کردند که بیش از 100 قبر را هتک حرمت کردند
[ترجمه ترگمان]سه تن از skinheads به بی حرمتی به بیش از ۱۰۰ قبر اعتراف کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Most of the Egyptian tombs were desecrated and robbed.
[ترجمه گوگل]بیشتر مقبره های مصر مورد هتک حرمت و سرقت قرار گرفت
[ترجمه ترگمان]بیشتر این مقبره های مصری هتک حرمت و غارت شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Never mind that he desecrated their spirit.
[ترجمه گوگل]هرگز اهمیت ندهید که او روح آنها را هتک حرمت کرد
[ترجمه ترگمان]مهم نیست که اون به روح اونا بی حرمتی کرده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Protestant rioters desecrated Hailsham parish church in 155 and the old practices were driven steadily underground.
[ترجمه گوگل]شورشیان پروتستان در سال 155 کلیسای محلی هیلشام را هتک حرمت کردند و آداب و رسوم قدیمی به طور پیوسته به زیرزمین کشیده شدند
[ترجمه ترگمان]شورشیان پروتستان کلیسای بخش Hailsham را در ۱۵۵ مورد اهانت قرار دادند و شیوه های قدیمی به طور پیوسته در زیر زمین قرار گرفتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Kelly's grave was also desecrated.
[ترجمه گوگل]قبر کلی هم هتک حرمت شد
[ترجمه ترگمان]قبر کلی نیز مورد اهانت قرار گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The enemy desecrate the church by using it as a stable.
[ترجمه گوگل]دشمن با استفاده از آن به عنوان اصطبل کلیسا را ​​هتک حرمت می کند
[ترجمه ترگمان]دشمن با استفاده از آن به عنوان یک اصطبل بی احترامی به کلیسا می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Don't you have a church to desecrate or something?
[ترجمه گوگل]آیا کلیسایی برای هتک حرمت یا چیزی ندارید؟
[ترجمه ترگمان]تو کلیسا داری که بهش بی حرمتی کنی یا همچین چیزی؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

بی حرمت کردن (فعل)
defile, desecrate

انگلیسی به انگلیسی

• defile, violate, profane, pollute
if someone desecrates something considered sacred or special, they deliberately damage it.

پیشنهاد کاربران

هتک حرمت کردن
its dihonorable that desecrate someon's ritual
بی احترامی به چیزی مقدس. تجاوز
more than 300 graves were desecrated

بپرس