destructive

/dəˈstrəktɪv//dɪˈstrʌktɪv/

معنی: ویرانگر، مخرب، خانمان برانداز
معانی دیگر: بر باد دهنده، نابود کننده، برانداز، منفی، کاهنده، غیرسازنده

جمله های نمونه

1. destructive criticism
انتقاد غیرسازنده

2. the destructive consequences of the mongol invasion
پیامدهای ویرانگر هجوم مغولان

3. the destructive force of an atomic bomb
نیروی مخرب یک بمب اتمی

4. the infection of the young people's mind with destructive thoughts
آلوده سازی مغز جوانان با اندیشه های ویرانگر

5. their conflicts escalated and ended up in a destructive war
اختلافات آنها بالا گرفت و به جنگ ویرانگری منتهی شد.

6. It is the most destructive storm in 20 years.
[ترجمه گوگل]این ویرانگرترین طوفان در 20 سال اخیر است
[ترجمه ترگمان]این مخرب ترین طوفان در عرض ۲۰ سال است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Clearing trees by burning is highly destructive of the forest environment.
[ترجمه گوگل]پاکسازی درختان با سوزاندن به شدت برای محیط زیست جنگل مخرب است
[ترجمه ترگمان]تمیز کردن درختان با سوزاندن بسیار مخرب محیط جنگل است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. An act that is destructive to the environment may be criminalized by statute.
[ترجمه گوگل]عملی که برای محیط زیست مخرب است ممکن است طبق قانون جرم انگاری شود
[ترجمه ترگمان]عملی که مخرب محیط زیست است ممکن است به صورت اساسنامه اجرا شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. These substances can be destructive to health.
[ترجمه گوگل]این مواد می توانند برای سلامتی مخرب باشند
[ترجمه ترگمان]این مواد می توانند مخرب سلامتی باشند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Emotions can become destructive if they are suppressed and denied.
[ترجمه گوگل]احساسات در صورت سرکوب و انکار می توانند مخرب شوند
[ترجمه ترگمان]احساسات می توانند مخرب شوند اگر سرکوب شوند و منکر شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. He was unable to contain his own destructive feelings.
[ترجمه گوگل]او قادر به مهار احساسات مخرب خود نبود
[ترجمه ترگمان]نمی توانست احساسات مخرب خودش را مهار کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Tanks are heavy on fuel and destructive to roads.
[ترجمه گوگل]تانک ها از نظر سوخت سنگین هستند و برای جاده ها مخرب هستند
[ترجمه ترگمان]تانک ها سنگین و مخرب برای جاده ها هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Severe damage witnessed the destructive force of the storm.
[ترجمه گوگل]خسارات شدید شاهد نیروی مخرب طوفان بود
[ترجمه ترگمان]صدمات شدید، نیروی مخرب طوفان را شاهد بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Lack of trust is very destructive in a relationship.
[ترجمه گوگل]عدم اعتماد در یک رابطه بسیار مخرب است
[ترجمه ترگمان]عدم اعتماد در یک رابطه بسیار مخرب است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

ویرانگر (صفت)
ruinous, destructive

مخرب (صفت)
mortal, destructive, wrecking, withering

خانمان برانداز (صفت)
ruinous, destructive

تخصصی

[عمران و معماری] مخرب
[برق و الکترونیک] مخرب

انگلیسی به انگلیسی

• ruinous, tending to destroy
something that is destructive causes great damage or distress.

پیشنهاد کاربران

🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
فعل ( verb ) : destroy
اسم ( noun ) : destruction / destructiveness / destroyer
صفت ( adjective ) : destructive / destructible
قید ( adverb ) : destructively
تجزیه ای
ویرانگر
مخرب
ویرانگر
نا اهل

بپرس