detainee

/ˌditeˈniː//ˌdiːteɪˈniː/

آدم بازداشت شده (معمولا به خاطر امور سیاسی)

جمله های نمونه

1. The detainees are often held in cruel and inhuman conditions.
[ترجمه Sara] بازداشت شدگان اغلب در شرایط بی رحمانه و غیرانسانی نگهداری می شوند.
|
[ترجمه گوگل]بازداشت شدگان اغلب در شرایط ظالمانه و غیرانسانی نگهداری می شوند
[ترجمه ترگمان]بازداشت شدگان اغلب در شرایط ظالمانه و غیر انسانی برگزار می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The detainee who helped piece this together says the plot also targeted Britain.
[ترجمه گوگل]بازداشتی که به جمع آوری این امر کمک کرد می گوید که این توطئه بریتانیا را نیز هدف قرار داده است
[ترجمه ترگمان]بازداشت شدگان که به قطعه کمک کردند، می گوید که این توطئه همچنین بریتانیا را مورد هدف قرار داده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Detainees complained of being given food which is inedible.
[ترجمه گوگل]زندانیان از دادن غذای غیرقابل خوردن شکایت داشتند
[ترجمه ترگمان]بازداشت شدگان از غذا خوردن که غیرقابل خوردن است شکایت کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The government has ordered the trial of all detainees within six months.
[ترجمه sepideh] دولت دستور برگزاری دادگاه همه بازداشت شدگان، طی شش ماه، را صادر نموده است.
|
[ترجمه گوگل]دولت دستور محاکمه همه بازداشت شدگان را ظرف شش ماه صادر کرده است
[ترجمه ترگمان]دولت دستور محاکمه همه بازداشت شدگان را در عرض شش ماه صادر کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Rather than inciting its detainees to try and get out, Le Portalet probably taunted them with the impossibility of such a thing.
[ترجمه گوگل]Le Portalet به جای تحریک بازداشت شدگان خود برای تلاش برای بیرون راندن، احتمالاً آنها را به عدم امکان چنین چیزی طعنه زده است
[ترجمه ترگمان]به جای تحریک بازداشت شدگان برای محاکمه و بیرون رفتن، لو Portalet احتمالا آن ها را با عدم امکان چنین چیزی سرزنش می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. At least one political detainee, Corporal Thomas Benefo, remains in detention without charge or trial.
[ترجمه گوگل]حداقل یک زندانی سیاسی، سرجوخه توماس بنفو، بدون اتهام یا محاکمه در بازداشت به سر می برد
[ترجمه ترگمان]حداقل یک زندانی سیاسی، سرجوخه توماس Benefo، بدون اتهام یا محاکمه در بازداشت باقی می ماند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. All 641 detainees at Bourdj Omar Driss were released by June
[ترجمه گوگل]همه 641 زندانی در Bourdj Omar Driss تا ژوئن آزاد شدند
[ترجمه ترگمان]All بازداشت شدگان at عمر Driss در ماه ژوئن آزاد شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The detainees include individuals suspected of involvement in armed opposition or non-violent anti-government activity.
[ترجمه شان] بازداشت شدگان، مشتمل بر افرادی هستند که مظنون به مشارکت در اعتراضات مسلحانه، و یا فعالیت های ضد دولتی غیر خشونت بار، هستند.
|
[ترجمه گوگل]بازداشت شدگان شامل افرادی هستند که مظنون به مشارکت در مخالفان مسلح یا فعالیت های غیرخشونت آمیز ضد دولتی هستند
[ترجمه ترگمان]بازداشت شدگان شامل افرادی هستند که مظنون به دخالت در فعالیت های مسلحانه مخالف یا ضد دولتی هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. According to a recent report, many detainees claim that police have mistreated them.
[ترجمه گوگل]بر اساس گزارش اخیر، بسیاری از بازداشت شدگان ادعا می کنند که پلیس با آنها بدرفتاری کرده است
[ترجمه ترگمان]براساس گزارش اخیر، بسیاری از بازداشت شدگان ادعا می کنند که پلیس با آن ها بدرفتاری کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. However, AI remains concerned that other political detainees continue to be held without charge or trial.
[ترجمه گوگل]با این حال، هوش مصنوعی همچنان نگران است که سایر زندانیان سیاسی بدون اتهام یا محاکمه همچنان در بازداشت به سر ببرند
[ترجمه ترگمان]با این حال، انصار الاسلام همچنان نگران این مساله است که دیگر بازداشت شدگان سیاسی بدون اتهام یا محاکمه نگهداری می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Women detainees often get inadequate medical care.
[ترجمه گوگل]زنان زندانی اغلب از مراقبت های پزشکی ناکافی برخوردار می شوند
[ترجمه ترگمان]بازداشت شدگان زن اغلب مراقبت های پزشکی کافی دریافت می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The detainee can make a formal complaint after release, but this offers little solace to the aggrieved individual.
[ترجمه گوگل]بازداشت شده می تواند پس از آزادی شکایت رسمی کند، اما این به فرد آسیب دیده آرامش کمی می دهد
[ترجمه ترگمان]این فرد بازداشت شده می تواند بعد از آزادی شکایت رسمی داشته باشد، اما این باعث تسلای خاطر فرد افسرده می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The plight of some 600 detainees acknowledged by the authorities was also giving cause for concern.
[ترجمه گوگل]وضعیت اسفبار حدود 600 زندانی که مقامات به آن اذعان دارند نیز باعث نگرانی شده است
[ترجمه ترگمان]گرفتاری ۶۰۰ نفر از بازداشت شدگان تایید شده توسط مقامات نیز موجب نگرانی شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Torture of political detainees became widespread and systematic after the assassination of President Sadat in October 198
[ترجمه گوگل]شکنجه زندانیان سیاسی پس از ترور رئیس جمهور سادات در اکتبر 198 گسترده و سیستماتیک شد
[ترجمه ترگمان]شکنجه بازداشت شدگان سیاسی پس از ترور رئیس جمهور سادات در اکتبر ۱۹۸ رواج یافت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. The last six detainees were released on bail last June.
[ترجمه گوگل]شش نفر آخر بازداشت شده در ژوئن گذشته با قرار وثیقه آزاد شدند
[ترجمه ترگمان]در ماه ژوئن گذشته شش تن از بازداشت شدگان به قید وثیقه آزاد شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• one who is detained; one who is held for questioning; one who is arrested or imprisoned
a detainee is someone who is held prisoner by a government because of his or her political views or activities.

پیشنهاد کاربران

زندانی سیاسی
مثال:
They gathered all the detainees in one place.
آنها همه زندانیان سیاسی را در یک مکان جمع کردند.
فرد بازداشت شده، بازداشتی
noun
[count] : a person who is being kept in a prison especially for political reasons : a person who is being detained
۱. زندانی یا بهتره بگیم توقیفی و بازداشتی سیاسی
۲. بازداشتی
بازداشتی ِ سیاسی
بازداشتی
بازداشت شده

بپرس