detection

/dəˈtekʃn̩//dɪˈtekʃn̩/

معنی: بازرسی، کشف، ردیابی، بازیابی، بروز، اکتشاف، یافت، تفتیش
معانی دیگر: پی بری، شناسایی، پنهان یابی

جمله های نمونه

1. the detection of crime
کشف جنایت

2. the detection of hidden or potential diseases
تشخیص بیماری های نهفته یا تانشی

3. Our aim is the early detection and treatment of all cancers.
[ترجمه گوگل]هدف ما تشخیص زودهنگام و درمان همه سرطان هاست
[ترجمه ترگمان]هدف ما تشخیص زودهنگام و درمان همه سرطان ها است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Early detection of the disease is vital.
[ترجمه گوگل]تشخیص زودهنگام بیماری حیاتی است
[ترجمه ترگمان]تشخیص اولیه این بیماری حیاتی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. By flying low, the plane avoided detection by enemy radar.
[ترجمه گوگل]با پرواز در ارتفاع، هواپیما از شناسایی توسط رادار دشمن جلوگیری کرد
[ترجمه ترگمان]با پایین پرواز، هواپیما از ردیابی رادار دشمن اجتناب می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Early detection of cancers is vitally important.
[ترجمه گوگل]تشخیص زودهنگام سرطان ها بسیار مهم است
[ترجمه ترگمان]تشخیص اولیه سرطان ها مهم است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. It seemed impossible he would escape detection .
[ترجمه گوگل]غیرممکن به نظر می رسید که او از شناسایی فرار کند
[ترجمه ترگمان]به نظر می رسید که غیر ممکن است که او فرار کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Their prey can sometimes escape detection by remaining still.
[ترجمه گوگل]طعمه آنها گاهی اوقات می تواند با ثابت ماندن از تشخیص فرار کند
[ترجمه ترگمان]طعمه آن ها گاهی اوقات می تواند با باقی ماندن از تشخیص فرار کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The latest figures show falling crime detection rates.
[ترجمه گوگل]آخرین آمار نشان دهنده کاهش نرخ کشف جرم است
[ترجمه ترگمان]آخرین آمار نشان دهنده کاهش میزان تشخیص جرم است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The detection rate for motor vehicle theft that year was just 7 per cent.
[ترجمه گوگل]نرخ کشف سرقت وسایل نقلیه موتوری در آن سال تنها 7 درصد بود
[ترجمه ترگمان]نرخ تشخیص وسایل نقلیه موتوری در آن سال تنها ۷ درصد بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Last year the detection rate for car theft was just 13%.
[ترجمه گوگل]سال گذشته میزان کشف سرقت خودرو تنها 13 درصد بود
[ترجمه ترگمان]سال گذشته میزان تشخیص جرم خودروها تنها ۱۳ درصد بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. A sound arrangement is an electronic oscillator and detection system employing ganged selective tuning.
[ترجمه گوگل]آرایش صدا یک نوسان ساز الکترونیکی و سیستم تشخیص است که از تنظیم انتخابی گروهی استفاده می کند
[ترجمه ترگمان]یک آرایش صوتی، یک نوسان ساز الکترونیکی و سیستم تشخیص است که تنظیم selective انتخابی را بکار می برد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. There was no difference in the cancer detection rate.
[ترجمه گوگل]تفاوتی در میزان تشخیص سرطان وجود نداشت
[ترجمه ترگمان]در نرخ تشخیص سرطان هیچ تفاوتی وجود نداشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. At security checkpoints, the metal detection machines were set so high that magnetic strips on credit cards could set them off.
[ترجمه گوگل]در ایست‌های بازرسی، دستگاه‌های فلزیاب آنقدر بالا نصب شده بودند که نوارهای مغناطیسی روی کارت‌های اعتباری می‌توانستند آنها را خاموش کنند
[ترجمه ترگمان]در ایست های بازرسی امنیتی، دستگاه های تشخیص فلز چنان بالا هستند که نوارهای مغناطیسی روی کارت های اعتباری می تواند آن ها را خاموش کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Many problems, however, escape detection.
[ترجمه گوگل]با این حال، بسیاری از مشکلات از شناسایی فرار می کنند
[ترجمه ترگمان]با این حال، بسیاری از مشکلات، تشخیص فرار هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

بازرسی (اسم)
control, search, exam, examination, audit, inspection, detection, cross-examination, examen

کشف (اسم)
intuition, detection, treasure trove, demodulation, discovery, finding, overture

ردیابی (اسم)
detection, tracing

بازیابی (اسم)
detection, retrieval

بروز (اسم)
outbreak, indication, detection

اکتشاف (اسم)
detection, reconnaissance, exploration, discovery, finding

یافت (اسم)
detection, finding

تفتیش (اسم)
inspection, detection

تخصصی

[شیمی] آشکارسازی
[کامپیوتر] کشف .
[برق و الکترونیک] آشکار سازی فرایند تبدیل سیگنال حامل « آر اف» به شکل قابل شنیدن یا دیدن . اگر حامل مدوله نشده باشد، نتیجه ی آشکار سازی یک ولتاژ « دی سی» است که روی موج سنج دیودی خود را نشان می دهد. چنانچه حامل مدوله شده باشد، سیگنال مدوله سازی در خروجی یه دست می آید و به عمل اغلب مدوله زدایی گفته می شود. - آشکار سازی
[نساجی] معرف - شناساگری
[ریاضیات] آشکارسازی، کشف، یافت، تشخیص
[آمار] آشکارسازی

انگلیسی به انگلیسی

• discovery, act of detecting, finding out; fact of being detected; demodulation, act or process of separating a modulated message from the carrier signal (computers, telecommunications)

پیشنهاد کاربران

🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : detect
✅️ اسم ( noun ) : detection / detective / detector
✅️ صفت ( adjective ) : detectable
✅️ قید ( adverb ) : _
آشکارسازی
The discovery og sth which is supposed to be hidden
finding
detection and tracking = شناسایی و ردیابی
detection = شناسایی ، تشخیص
تشخیص
یافته
ردیابی
کشف

بپرس