deteriorate

/dəˈtɪriəˌret//dɪˈtɪərɪəreɪt/

معنی: عیب دار کردن، بدتر کردن، خراب کردن، فاسد شدن، روبزوال گذاشتن
معانی دیگر: بدتر شدن یا کردن، خراب شدن، کیفیت خود را از دست دادن

جمله های نمونه

1. Leather can deteriorate in damp conditions.
[ترجمه گوگل]چرم در شرایط مرطوب ممکن است خراب شود
[ترجمه ترگمان]چرم می تواند در شرایط مرطوب خراب شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. His health began to deteriorate quite seriously.
[ترجمه گوگل]وضعیت سلامتی او به طور جدی شروع به وخامت کرد
[ترجمه ترگمان]وضع مزاجی او به شدت وخیم می شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. There are fears that the situation might deteriorate into full-scale war.
[ترجمه گوگل]این نگرانی وجود دارد که وضعیت ممکن است به یک جنگ تمام عیار بدتر شود
[ترجمه ترگمان]ترس هایی وجود دارند که این وضعیت ممکن است به جنگ تمام عیار تبدیل شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Food is apt to deteriorate in summer.
[ترجمه Mansour228] غذا در تابستان مسعد خراب شدن است
|
[ترجمه سینا] ترجمه ای روان تر: غذا در تابستان سریع تر فاسد/خراب می شود.
|
[ترجمه گوگل]غذا در تابستان بسیار بدتر می شود
[ترجمه ترگمان]غذا در تابستان ممکن است بدتر شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. We could see his health deteriorate week by week.
[ترجمه مهدی فتحی] ما میتوانستیم سلامتی اورا ببینیم که هفته به هفته بدتر میشد
|
[ترجمه Amanj] ما هر هفته شاهد زوال سلامتی او بودیم.
|
[ترجمه گوگل]هفته به هفته شاهد وخامت وضعیت سلامتی او بودیم
[ترجمه ترگمان]ما می توانیم سلامت او را در هفته آینده ببینیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Without glamour, diversity, wit and experiment, disco can deteriorate into the most boring music of all time.
[ترجمه گوگل]بدون زرق و برق، تنوع، شوخ طبعی و تجربه، دیسکو می تواند به خسته کننده ترین موسیقی تمام دوران بدتر شود
[ترجمه ترگمان]بدون زرق و برق، تنوع، بذله گویی و تجربه، دیسکو می تواند به the موسیقی در تمام زمان ها تبدیل شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The second ICU, in allowing the patient to deteriorate, has performed less well.
[ترجمه اسکندر حسین زاده] دومین ICU ، که منجر به بدتر شدن اوضاع بیمار شد، عملکرد کمتری داشته است.
|
[ترجمه گوگل]ICU دوم، در اجازه دادن به بیمار برای وخامت، عملکرد کمتری داشته است
[ترجمه ترگمان]بخش ICU که به بیمار اجازه وخیم تر شدن می دهد، کم تر عمل کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. After that night, the family began to deteriorate.
[ترجمه گوگل]پس از آن شب، خانواده شروع به خراب شدن کرد
[ترجمه ترگمان]بعد از آن شب، خانواده شروع به بدتر شدن کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Manuel's voice had started to deteriorate, but the cracking horns cover any gaps and reinvigorate the songs.
[ترجمه گوگل]صدای مانوئل شروع به ضعیف شدن کرده بود، اما بوق های ترکان هر شکافی را پوشانده و آهنگ ها را دوباره تقویت می کند
[ترجمه ترگمان]صدای مانوئل شروع به بدتر شدن کرد، اما صدای شکستن شاخ و برگ ها هر گونه شکاف را پوشش می داد و به آهنگ ها قوت قلب می بخشید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Premises might be allowed to deteriorate by the proposed assignee.
[ترجمه گوگل]ممکن است توسط گیرنده پیشنهادی اجازه داده شود که محل خراب شود
[ترجمه ترگمان]محل ساختمان ممکن است توسط وکیل پیشنهاد شده خراب شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. His health began to deteriorate seriously towards the end of 1826 and he died at South Bank 17 February 182
[ترجمه گوگل]سلامتی او در اواخر سال 1826 به شدت رو به وخامت گذاشت و در 17 فوریه 182 در ساوت بانک درگذشت
[ترجمه ترگمان]در اواخر سال ۱۸۲۶ میلادی حالش بدتر شد و او در روز ۱۸۲ فوریه در ساحل جنوبی درگذشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Regionally yields deteriorate further north-down by 15 %.
[ترجمه گوگل]بازده منطقه ای به میزان 15 درصد از شمال به پایین بدتر می شود
[ترجمه ترگمان]میزان تولید regionally در شمال به میزان ۱۵ درصد کاهش خواهد یافت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Sadly the situation did deteriorate during the seven-year war and lots of schools closed as the troubles increased.
[ترجمه گوگل]متأسفانه وضعیت در طول جنگ هفت ساله بدتر شد و با افزایش مشکلات، بسیاری از مدارس تعطیل شدند
[ترجمه ترگمان]متاسفانه این وضعیت در طی جنگ هفت ساله بدتر شد و بسیاری از مدارس به دلیل افزایش مشکلات بسته شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The weather continued to deteriorate with low-flying scud and rain squalls from the west.
[ترجمه گوگل]بدتر شدن هوا با رگبارهای کم ارتفاع و بارش باران از سمت غرب ادامه یافت
[ترجمه ترگمان]آب و هوا همچنان با باران شدید بارانی و باد باران از سوی غرب، رو به وخامت گذاشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. This can easily deteriorate into prudential judgment, worldly planning and manipulation of voting procedures.
[ترجمه گوگل]این می تواند به راحتی به قضاوت محتاطانه، برنامه ریزی دنیوی و دستکاری رویه های رأی گیری بدتر شود
[ترجمه ترگمان]این می تواند به راحتی به قضاوت محتاطانه، برنامه ریزی دنیوی و دستکاری رویه های رای گیری تبدیل شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

عیب دار کردن (فعل)
debase, blemish, addle, damage, cripple, deform, deteriorate, disable, flaw, disimprove

بدتر کردن (فعل)
aggravate, worsen, embitter, exacerbate, deteriorate, exasperate

خراب کردن (فعل)
ruin, destroy, undo, corrupt, spoil, debauch, deteriorate, wreck, pull down, batter, take down, botch, disfigure, muck, vitiate, impair, demolish, devastate, dilapidate, muddle, ruinate, wrack, immoralize, unmake

فاسد شدن (فعل)
decay, rot, spoil, canker, deteriorate, be depraved, degenerate, putrefy, disintegrate, gangrene

روبزوال گذاشتن (فعل)
deteriorate

انگلیسی به انگلیسی

• spoil; decline; become worse
if something deteriorates, it becomes worse.

پیشنهاد کاربران

بد تر شدن هر چیزی
فقط خمین رو در ذهن نگه دارید زیاد شاخ و برگ بدید به همه چی باعث میشه هم یادتون بره هم نتونید استفاده کنید ازش
زیاد فلسفیش نکنید منظورم.
این فعل intransitive هست
یعنی نیاز به مفعول نداره
نمیدونم چرا آبادیس این کلمه رو بدتر کردن ترجمه کرده!
فقط � بدتر شدن � درست هست
پس رفتن ؛ به زوال رفتن ؛ بدتر شدن
بدتر شدن یا کردن،
کیفیت خود را از دست دادن
These failures are sometimes difficult to detect due to the very nature of their
occurrence. The bearing operates perfectly while slowly deteriorating; then, after
...
[مشاهده متن کامل]

several years of operation, the bearing suddenly self - destructs, leaving little evidence as
to the root cause

deteriorate ( verb ) = erode ( verb )
به معناهای : تحلیل رفتن، زوال یافتن، فرسوده شدن، از بین رفتن
وخامت، رو به بدی رفتن
کاهش یافتن
فرسوده شدن. وخیم شدن. بدتر شدن
تحلیل رفتن
خراب کردن، فاسد کردن
رو به وخامت رفتن
وخیم شدن، زوال، تباهی
به خطر افتادن
Health deteriorate =به خطر افتادن سلامتی
فرسوده شدن
The bay has gradually deteriorated over the years
خلیج در طول سالها به تدریج فرسوده شده بود

مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٤)

بپرس