His project replaced the previously devised planپروژه اش جایگزین طرح ابداع شده قبلی شدto invent a plan, systemابداع شدهطراحی کردن ( یک ایده نو )تدبیر شدهطراحی شدهایجاد شدهDevelopmentInventer ساختن. . طراحی کردناختراع شدهساخته شدهطراحی شدهبرنامه ریزی شدهمشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١١)+ عکس و لینک