devote

/dɪˈvoʊt//dɪˈvəʊt/

معنی: اختصاص دادن، وقف کردن، فدا کردن
معانی دیگر: کنار گذاشتن، وقف (چیزی) کردن، ویژه کردن، صرف کردن

جمله های نمونه

1. He decided to devote the rest of his life to scientific investigation.
[ترجمه سامان] او تصمیم گرفت تا باقی عمرش را وقف تحقیقات علمی کند.
|
[ترجمه گوگل]او تصمیم گرفت بقیه عمر خود را وقف تحقیقات علمی کند
[ترجمه ترگمان]او تصمیم گرفت که بقیه عمرش را به تحقیقات علمی اختصاص دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. It can't be denied that we need to devote more resources to this problem.
[ترجمه گوگل]نمی توان انکار کرد که ما باید منابع بیشتری را برای این مشکل اختصاص دهیم
[ترجمه ترگمان]نمی توان انکار کرد که ما باید منابع بیشتری را به این مساله اختصاص دهیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. He left government to devote more time to his family.
[ترجمه گوگل]او دولت را ترک کرد تا زمان بیشتری را به خانواده خود اختصاص دهد
[ترجمه ترگمان]او از دولت کناره گیری کرد تا زمان بیشتری را به خانواده اش اختصاص دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. He wanted to devote his energies to writing films.
[ترجمه گوگل]او می خواست انرژی خود را صرف فیلم نویسی کند
[ترجمه ترگمان]او می خواست انرژی خود را وقف نوشتن فیلم کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. We devote several days to the exploration of the magnificent Maya sites of Copan.
[ترجمه گوگل]ما چندین روز را به کاوش در مکان های باشکوه مایا در Copan اختصاص می دهیم
[ترجمه ترگمان]ما چندین روز را به اکتشاف مکان های باشکوه مایا در copan اختصاص می دهیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Small companies can devote more personal attention to each project.
[ترجمه گوگل]شرکت های کوچک می توانند توجه شخصی بیشتری را به هر پروژه اختصاص دهند
[ترجمه ترگمان]شرکت های کوچک می توانند توجه شخصی بیشتری به هر پروژه کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The original intention was to devote three months to the project.
[ترجمه گوگل]قصد اولیه این بود که سه ماه به این پروژه اختصاص داده شود
[ترجمه ترگمان]هدف اصلی، اختصاص سه ماه به این پروژه بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. I devote myself heart and soul to the arduous task.
[ترجمه گوگل]من از جان و دل خود را وقف این کار سخت می کنم
[ترجمه ترگمان]من خودم را وقف این کار دشوار می کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. She had given up her career to devote herself to the task of keeping house and raising a family.
[ترجمه گوگل]او شغل خود را رها کرده بود تا خود را وقف کار خانه داری و تشکیل خانواده کند
[ترجمه ترگمان]شغلش را از دست داده بود تا خودش را وقف این کار کند که خانه را نگه دارد و یک خانواده بزرگ کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. It isn't a subject to which I devote a great deal of thought.
[ترجمه گوگل]این موضوعی نیست که من فکر زیادی به آن اختصاص دهم
[ترجمه ترگمان]این موضوعی نیست که من کلی فکر می کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. She gladly gave up her part-time job to devote herself entirely to her art.
[ترجمه گوگل]او با کمال میل شغل پاره وقت خود را رها کرد تا کاملاً خود را وقف هنر خود کند
[ترجمه ترگمان]او با کمال مسرت بخشی از وظیفه خود را رها کرد تا خودش را وقف هنر او کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. After I had graduated I continued to devote myself to research.
[ترجمه گوگل]پس از فارغ التحصیلی، به تحقیقات خود ادامه دادم
[ترجمه ترگمان]بعد از اینکه فارغ التحصیل شدم، خودم را وقف تحقیق کردم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. We devote five full days a month to training.
[ترجمه گوگل]ما پنج روز کامل در ماه را به تمرین اختصاص می دهیم
[ترجمه ترگمان]ما پنج روز کامل را در ماه به آموزش اختصاص می دهیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. She gave up work to devote more time to her children.
[ترجمه گوگل]او کار را رها کرد تا زمان بیشتری را به فرزندانش اختصاص دهد
[ترجمه ترگمان]او کار خود را رها کرد تا زمان بیشتری را به فرزندان خود اختصاص دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

اختصاص دادن (فعل)
appropriate, assign, reserve, allocate, devote, earmark, dedicate

وقف کردن (فعل)
amortize, devote, dedicate, amortise, bequeath, endow, avow

فدا کردن (فعل)
offer, devote, sacrifice, immolate

تخصصی

[ریاضیات] وقف کردن، تخصیص دادن

انگلیسی به انگلیسی

• set apart for, dedicate
if you devote yourself to something, you spend a lot of your time or energy on it.
to devote a certain amount of time, energy, or attention to something means to spend that amount of time, energy, or attention on it.
a meeting, speech, or document that is devoted to a particular subject deals only with that subject.
see also devoted.

پیشنهاد کاربران

تخصیص دادن
مثال: She devotes all her free time to volunteering at the local shelter.
او تمام وقت آزادش را به داوطلبی در پناهگاه محلی اختصاص می دهد.
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : devote
✅️ اسم ( noun ) : devotion / devotee / devotedness
✅️ صفت ( adjective ) : devoted / devotional
✅️ قید ( adverb ) : devotedly / devotionally
وقف کردن ، فدا کردن ، اختصاص دادن ، صرف کردن
Devote
به معنای صرف کردن یا وقف کردن است، که بیشتر برای صرف کردن زمان برای کاری یا فردی استفاده میشود کمی به معنای spend نیز می باشد.
لحاظ کردن، منظور کردن برای یک امری، در نظر گرفتن برای امری،
Dedicate
Sacrifice
فداییدن/وقفیدن =
م. ث
کل زندگی خودش رو، به پژوهیدن در زمینه" زروُزیستشناسی = chronobiology" وقفید.
درصورتی صفت ترجمه میشه که قسمت سوم فعل بیاد:
Devoted
Devoteدر حقیت معنی وقف . . . . کردن است که اختصاص دادن زمان خودرا یه یک انسان و یرای کار خیروالعمنفعات به دیگران . . . یابطور عامیانه در خدمت وجان نثاری اختصاص دادن زمان به دیگران معنی عامیانه تر فداکارکردن
...
[مشاهده متن کامل]
وقت خود برای نیکی کردن. و پس در این صورت معنی اختصاص دادن می دهد . . . . . . بنا براین درجمله برای اختصاص وتخصیص دادن کلمه Allocate استفاده شود در غیر این صورت جمله غلط است . .

وفادار
با اخلاص
To use all or most of your time and effort in order to do something or help someone
وقف کردن اختصاص دادن
وقف کردن
تخصیص دادن ( به طور تمام و کمال )
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٣)

بپرس