didactic

/daɪˈdæktɪk//dɪˈdæktɪk/

معنی: ادبی، تعلیمی، اموزشی، یاد دهنده
معانی دیگر: آموزنده، رهنمودگر، هدایت کننده (به راه راست و غیره)، پندآمیز، آموزشی، وابسته به آموزش و پرورش، نظری (در مقابل عملی)

جمله های نمونه

1. didactic poetry
شعر پندآمیز

2. both didactic and laboratory instruction will be used
هم آموزش نظری و هم آموزش آزمایشگاهی به کار گرفته خواهد شد.

3. In totalitarian societies, art exists for didactic purposes.
[ترجمه گوگل]در جوامع توتالیتر، هنر برای اهداف آموزشی وجود دارد
[ترجمه ترگمان]در جوامع استبدادی، هنر برای اهداف آموزشی وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. He is more didactic in his approach to the learning process.
[ترجمه گوگل]او در رویکرد خود به فرآیند یادگیری بیشتر آموزشی است
[ترجمه ترگمان]او در رویکرد خود نسبت به فرآیند یادگیری بیشتر جنبه آموزشی دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. I don't like her didactic way of explaining everything.
[ترجمه گوگل]من از روش آموزشی او برای توضیح همه چیز خوشم نمی آید
[ترجمه ترگمان]من از طرز رفتارش برای توضیح دادن همه چیز خوشم نمی اید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. His novel has a didactic tone.
[ترجمه گوگل]رمان او لحنی آموزشی دارد
[ترجمه ترگمان]رمان او لحن آموزشی دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Kubrick made the movie with both didactic and creative intentions.
[ترجمه گوگل]کوبریک این فیلم را با نیت آموزشی و خلاقانه ساخته است
[ترجمه ترگمان]او این فیلم را با نیت آموزشی و خلاقانه اجرا کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. These stories are more explicit and more didactic, probably because they are more self-consciously in-tended as correctives.
[ترجمه گوگل]این داستان‌ها صریح‌تر و تعلیمی‌تر هستند، احتمالاً به این دلیل که خودآگاهانه‌تر به‌عنوان اصلاح‌کننده در نظر گرفته شده‌اند
[ترجمه ترگمان]این داستان ها بیشتر جنبه آموزشی دارند و جنبه های آموزشی بیشتری دارند، احتمالا به این دلیل که آن ها به طور اگاهانه از خود مراقبت می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. This may be because of the built-in didactic nature of any story written specifically for the young.
[ترجمه گوگل]این ممکن است به دلیل ماهیت آموزشی داخلی هر داستانی باشد که به طور خاص برای جوانان نوشته شده است
[ترجمه ترگمان]این ممکن است به خاطر طبیعت آموزشی ساخته شده از هر داستانی که به طور خاص برای جوانان نوشته شده باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. History paintings had to be grand and didactic, with subjects drawn from the Bible, classical mythology and history.
[ترجمه گوگل]نقاشی‌های تاریخ باید بزرگ و تعلیمی می‌بودند و موضوعاتی از کتاب مقدس، اساطیر کلاسیک و تاریخ گرفته می‌شد
[ترجمه ترگمان]نقاشی های تاریخ باید آموزنده و آموزنده باشند، و موضوعاتی که از کتاب مقدس، اساطیر و تاریخ کلاسیک کشیده شده بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Another outstanding characteristic of this genre is its didactic, moralizing character.
[ترجمه گوگل]یکی دیگر از ویژگی های برجسته این ژانر، ویژگی آموزشی و اخلاقی آن است
[ترجمه ترگمان]یکی دیگر از ویژگی های برجسته این ژانر، اخلاق آموزشی و اخلاقی آن است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. They range from the pornographic to the didactic style of Open University programmes.
[ترجمه گوگل]آنها از سبک پورنوگرافی گرفته تا سبک آموزشی برنامه های دانشگاه آزاد را شامل می شوند
[ترجمه ترگمان]آن ها از پورنوگرافی به سبک آموزشی برنامه های دانشگاه باز فاصله دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. However, the didactic goal usually does irreparable harm to the characterization of the dramatis personae.
[ترجمه گوگل]با این حال، هدف آموزشی معمولاً صدمات جبران ناپذیری به شخصیت پردازی دراماتیس پرسونا وارد می کند
[ترجمه ترگمان]با این حال، هدف آموزشی معمولا آسیب جبران ناپذیری به توصیف شخصیت های نمایشنامه به نمایش می گذارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. True, the storyline was not completely didactic, which was just as well since when art does so it becomes dreary.
[ترجمه گوگل]درست است، خط داستان کاملاً آموزشی نبود، از زمانی که هنر این کار را انجام می‌دهد، به همان اندازه خوب بود
[ترجمه ترگمان]درست است، داستان داستان کاملا آموزنده نبود، که هم از آن زمان که هنر چنین کاری را انجام می دهد، وحشتناک می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

ادبی (صفت)
belletristic, literary, didactic

تعلیمی (صفت)
didactic, doctrinal

اموزشی (صفت)
didactic

یاد دهنده (صفت)
didactic, instructive

انگلیسی به انگلیسی

• instructive, educational, informative; tending to lecture others excessively
something that is didactic is intended to teach people something; a formal word.

پیشنهاد کاربران

🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : _
✅️ اسم ( noun ) : didacticism
✅️ صفت ( adjective ) : didactic
✅️ قید ( adverb ) : didactically
واعظ
کسی که همیشه میخواددیگران رو موعظه کنه و درس بده، مصداق این شعر:
واعظان کاین جلوه در محراب و منبر می کنند. چون به خلوت می روند آن کارِ دیگر می کنند.
توی اثار تولستوی، اثار اول رو خوبتر میدونن، اما اثار اخرین رو اینگونه توصیف کردن:صریحا موعظه گر شده: Tolstoy does not tell us in so many words: for when ( in his later, explicitly didactic works ) he sets out to do so, his doctrine is no longer the same
...
[مشاهده متن کامل]

معنای این واژه �آموزنده، پند دهنده� است، اما به گونه ای که این آموزنده بودن خیلی زیاد و تو چشم باشه و حال آدمو بهم بزنه، مثل برنامه ها و سریال هایی که از ص و س پخش میشه
آموزنده

اخلاقی
تعلیمی و آموزشی

بپرس