differential

/ˌdɪfəˈrent͡ʃl̩//ˌdɪfəˈrenʃl̩/

معنی: دیفرانسیل، مشتقه، تفاضلی، افتراقی، تشخیص دهنده، دارای ضریب متغیر
معانی دیگر: متفاوت، ناسان، ناهمسان، متمایز کننده، (مکانیک) دنده ی دیفرانسیل، دنده ی ناسانگر، (ریاضی) دیفرانسیل، دیفرانسیلی، فاضله، وابردی، ناسانی، ناهمسانی، تفاوت، فرور، دگرسانی، (ریاضی) وابرد، جدایشی

جمله های نمونه

1. differential diagnosis
(پزشکی) تشخیص افتراقی

2. differential gearbox
جعبه دنده ی دیفرانسیل

3. differential geometry
هندسه ی وابردی،هندسه ی دیفرانسیل

4. differential housing
پوشگر دیفرانسیل،محفظه ی دیفرانسیل

5. differential operator
تفاضلی

6. differential qualities
صفات متمایز کننده

7. differential rates
نرخ های متفاوت

8. ordinary differential equation
معادله با مشتق معمولی

9. partial differential equation
معادله با مشتق جزیی

10. Wish you can benefit from our online sentence dictionary and make progress every day!
[ترجمه گوگل]ای کاش می توانید از فرهنگ لغت جملات آنلاین ما بهره مند شوید و هر روز پیشرفت کنید!
[ترجمه ترگمان]ای کاش شما می توانید از فرهنگ لغت آنلاین ما بهره مند شوید و هر روز پیشرفت کنید!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Within the Paid Employment Arena 2 Differential hourly earnings are the most obvious indicator of the patriarchal dividend.
[ترجمه گوگل]در عرصه اشتغال با پرداخت 2، درآمدهای ساعتی متفاوت، بارزترین شاخص سود سهام مردسالارانه است
[ترجمه ترگمان]در فضای کاری Paid ۲ ۲ Differential hourly most شاخص بارز سود patriarchal است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. It laid the foundations of topology, the differential geometry of manifolds and the theory of space-time and gravitation.
[ترجمه گوگل]پایه های توپولوژی، هندسه دیفرانسیل منیفولدها و نظریه فضا-زمان و گرانش را پایه گذاری کرد
[ترجمه ترگمان]آن شالوده توپولوژی، هندسه تفاضلی منیفولدها و نظریه فضا - زمان و جاذبه را پی ریزی کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The rationale for an external currency market is differential national regulation.
[ترجمه گوگل]منطق بازار ارز خارجی، مقررات ملی متفاوت است
[ترجمه ترگمان]منطق یک بازار ارز خارجی، مقررات ملی افتراقی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The point is that a double-digit differential can make quite a difference to pensioners' returns.
[ترجمه گوگل]نکته این است که دیفرانسیل دو رقمی می تواند تفاوت زیادی در بازده بازنشستگان ایجاد کند
[ترجمه ترگمان]نکته این است که اختلاف دو رقمی می تواند تفاوت زیادی با بازده بازنشستگان ایجاد کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. A differential count of the cells from five representative areas each from four sections was made.
[ترجمه گوگل]شمارش افتراقی سلول ها از پنج ناحیه نماینده هر کدام از چهار بخش ساخته شد
[ترجمه ترگمان]تعداد تفاضلی از پنج ناحیه نماینده هر کدام از چهار بخش ساخته شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

16. Also they were very concerned with the differential between participants and Society Members.
[ترجمه گوگل]همچنین آنها به تفاوت بین شرکت کنندگان و اعضای جامعه بسیار نگران بودند
[ترجمه ترگمان]همچنین آن ها بسیار نگران اختلاف بین شرکت کنندگان و اعضای جامعه بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

دیفرانسیل (اسم)
differential

مشتقه (اسم)
differential

تفاضلی (صفت)
differential

افتراقی (صفت)
differential

تشخیص دهنده (صفت)
differential

دارای ضریب متغیر (صفت)
differential

تخصصی

[خودرو] دیفرانسیل. در یک آکس دور چرخها را متعادل میکند به خصوص در پیچها که دور چرخها با هم متفاوت است.
[شیمی] دیفرانسیل، دیفرانسیلی، تفاضلی، فاضله، وابردى
[عمران و معماری] وابرد
[کامپیوتر] دیفرانسیل، تفاضلی
[برق و الکترونیک] دیفرانسیل ؛ تفاضل اختلاف بین سطوح مربوط به حالتهای روشن و خاموش در یک سیستم کنترل. - تفاضلی، دیفرانسیلی
[ریاضیات] دیفرانسیل، مشتق گیری

انگلیسی به انگلیسی

• small difference between two adjacent values (mathematics); device that permits a different speed for two adjacent axles, differential gear; difference between two things of the same kind
exhibiting a difference; pertaining to small differences (mathematics); pertaining to the difference of two or more motions
a differential is a difference between two values in a scale; a technical use in mathematics.
a differential is also a difference between rates of pay for different types of work, especially work done by people in the same industry or company.

پیشنهاد کاربران

تفاوت، تمایز
the differential between A and B
متفاوت
🇮🇷 واژه ی برنهاده: ترانیرو 🇮🇷
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : differ / differentiate
✅️ اسم ( noun ) : difference / differential / differentiation
✅️ صفت ( adjective ) : different / differential
✅️ قید ( adverb ) : differently
تداعی
differential ( ریاضی )
واژه مصوب: دیفرانسیل
تعریف: حاصل‏ضرب مشتق تابع در نمو متغیر مستقل
متمایز کننده
DIFFERENTIAL
دیفرانسیل
در آزمایشگاه های تشخیص طبی به اختصار دیف DIFF
نامیده می شود.
DIFFERENTIAL LEUKOCYTE COUNT ( DLC )
به معنای تفاوت و تمایز و افتراق گذاری بین گویچه های سفید خون است
BY: MEHDI. KHAJEH
منابع• https://skilllab.blogsky.com/
تفاضلی
تبعیض آمیز، تمایزآمیز
تفاوتی
نابرابری
( مالی، اقتصاد ) کارمزد اضافه؛ هزینه اضافه معاملات
افتراقی
هماتولوژی
differential
دیفرانسیل
به معنای تفاوت و تمایز و افتراق است
روی یک لام گستره نازک خون تهیه کرده مراحل فیکس
و رنگ آمیزی روی گستره انجام می گیرد
حال گستره رنگ آمیزی شده را زیر میکروسکپ مورد بررسی قرار می دهیم ، با حرکت دادن صفحه میکروسکپ هر نوع گویچه سفید را که مشاهده کردیم جدا جدا یاداشت می کنیم تا تعداد گویچه های مشاهده شده به عدد 100 برسد
...
[مشاهده متن کامل]

برای مثال تعداد نوترفیل مشاهده شده 55 عدد تعداد لنفوسیت مشاهده شده 38 عدد ، تعداد منوسیت 5 عدد، تعداد ائوزینوفیل 2 عدد و بازوفیل دیده نشد
Diff به صورت زیر گزارش می شود MEHDI . KHAJEH
55% : NEU
%Lym : 38
Mon : 5%
2% : Eos
جمع آن ها 100 است

مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٥)

بپرس