disbandment

/dɪsˈbændmənt//dɪsˈbændmənt/

انحلال، برهم خوردگی

جمله های نمونه

1. Although they state that there will be no disbandment, in reality, disbandment is more than likely.
[ترجمه گوگل]اگرچه آنها اعلام می کنند که انحلال وجود نخواهد داشت، اما در واقع احتمال انحلال بیش از حد است
[ترجمه ترگمان]اگرچه آن ها بیان می کنند که انحلال وجود نخواهد داشت، در واقع، انحلال بیشتر از محتمل است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The meeting was preceded by calls for the disbandment of the organization.
[ترجمه گوگل]پیش از این جلسه درخواست هایی مبنی بر انحلال سازمان برگزار شد
[ترجمه ترگمان]این ملاقات با فراخوانی برای انحلال سازمان انجام شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Even if they avoid the worst case scenario, disbandment, it feels like their departure of SM is set.
[ترجمه گوگل]حتی اگر آنها از بدترین سناریو، یعنی انحلال اجتناب کنند، به نظر می رسد که خروج آنها از SM تعیین شده است
[ترجمه ترگمان]حتی اگر آن ها از بدترین حالت ممکن اجتناب کنند، انحلال، احساس می کند که عزیمت آن ها از SM انجام شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Following the group's disbandment in 200 Knowles released B'Day in 200
[ترجمه گوگل]پس از انحلال گروه در 200 Knowles B'Day را در سال 200 منتشر کرد
[ترجمه ترگمان]پس از انحلال گروه در ۲۰۰ Knowles، روز بی را در ۲۰۰ منتشر کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The disbandment of company is a kind of legal procedure to terminate the company as a legal person.
[ترجمه گوگل]انحلال شرکت نوعی رویه قانونی برای فسخ شرکت به عنوان یک شخص حقوقی است
[ترجمه ترگمان]انحلال شرکت نوعی روش قانونی برای خاتمه دادن به شرکت به عنوان یک فرد قانونی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Nonetheless he ordered the disbandment of the order.
[ترجمه گوگل]با این وجود دستور انحلال این دستور را داد
[ترجمه ترگمان]با این حال دستور انحلال سفارش را صادر کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The orchestra faced the prospect of disbandment.
[ترجمه گوگل]ارکستر با چشم انداز انحلال مواجه شد
[ترجمه ترگمان]ارکستر با چشم انداز انحلال روبه رو شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Trading in " Reorganization and Disbandment " had closed with a rise of half a dollar.
[ترجمه گوگل]معاملات "تجدید سازمان و انحلال" با افزایش نیم دلاری بسته شده بود
[ترجمه ترگمان]تجارت در \"Reorganization و Disbandment\" با افزایش نیم دلار بسته شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Gorbachev in a telegram to Landsbergis on March 22 demanded the force's disbandment within two days.
[ترجمه گوگل]گورباچف ​​در تلگرافی به لاندسبرگیس در 22 مارس خواستار انحلال این نیرو در مدت دو روز شد
[ترجمه ترگمان]گورباچف در یک تلگراف به Landsbergis در ۲۲ مارس خواستار انحلال این نیرو در عرض دو روز شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Stoppage of the use of the land due to reasons such as disbandment and moving.
[ترجمه گوگل]توقف بهره برداری از زمین به دلایلی از جمله انحلال و جابجایی
[ترجمه ترگمان]استفاده از زمین به دلیل دلایلی مانند انحلال و حرکت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Furthermore, researches pay more attention to the establishment of organization, and less to its disbandment .
[ترجمه گوگل]علاوه بر این، تحقیقات بیشتر به ایجاد سازمان و کمتر به انحلال آن توجه می کنند
[ترجمه ترگمان]علاوه بر این، تحقیقات توجه بیشتری به ایجاد سازمان، و کم تر به انحلال آن می پردازند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Other reasons stipulated in laws and administrative regulations for the disbandment of the partnership enterprise arise.
[ترجمه گوگل]دلایل دیگری که در قوانین و مقررات اداری برای انحلال شرکت تضامنی پیش بینی شده است
[ترجمه ترگمان]دلایل دیگری که در قوانین و مقررات اجرایی برای انحلال کسب وکار شراکت تصریح شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Singer KangTa recently became a hot topic as he mentioned the possibility of popular group H. O. T reuniting again since their disbandment back in 200
[ترجمه گوگل]خواننده KangTa اخیراً به موضوع داغ تبدیل شده است زیرا او به احتمال اتحاد مجدد گروه محبوب H O T از زمان انحلال آنها در سال 200 اشاره کرد
[ترجمه ترگمان]Singer KangTa به تازگی تبدیل به یک موضوع داغ شد که در آن از امکان گروه مشهور H ا از زمانی که انحلال آن ها به ۲۰۰ باز می گردد، دوباره در حال اتحاد مجدد است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. But after 74 years in power, the Soviet Union Communist Party claimed disbandment by itself, while the people of the Soviet Union accepted the fact unusually calmly.
[ترجمه گوگل]اما پس از 74 سال قدرت، حزب کمونیست اتحاد جماهیر شوروی به خودی خود ادعای انحلال کرد، در حالی که مردم اتحاد جماهیر شوروی این واقعیت را به طرز غیرمعمولی با آرامش پذیرفتند
[ترجمه ترگمان]اما بعد از ۷۴ سال قدرت، حزب کمونیست اتحاد جماهیر شوروی خودش را منحل کرد، در حالی که مردم اتحاد جماهیر شوروی این واقعیت را بطور غیر معمول به آرامی پذیرفتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• breaking up, dispersal, dissolution, disassembly
the disbandment of something is the act of it ceasing to exist.

پیشنهاد کاربران

یکی از گزینه ها می تواند" دربندان" باشد. به این جمله توجه کنید:
Within a few days, a petition to the nation's president urging for the disbandment of the church had over 750, 000 signatures
می شود گفت " . . . خواهان دربندان کلیسا شدند". کلیسا نه منحل شده ونه برهم خورده است؛ فقط موقتا در آن را بسته اند. البته من خودم در مدت اخیر از واژه ی دربندان در برابر confine ment به معنی قرنطینه ی خانگی یا در خانه ماندن ودر را به روی خود بستن، در متن فرانسوی استفاده کرده ام.
...
[مشاهده متن کامل]

بپرس