dish towel

/ˈdɪʃˈtaʊəl//dɪʃˈtaʊəl/

حوله برای خشک کردن ظرف ها، ظرف خشک کن، حوله ی ظرف، کهنه ظرف خشک کنی، حوله ظرفشویی

جمله های نمونه

1. He had folded the thin dish towel over his forearm and stood now with clasped hands.
[ترجمه گوگل]حوله ظروف نازک را روی ساعدش تا کرده بود و حالا با دستان به هم چسبیده ایستاده بود
[ترجمه ترگمان]حوله نازکش را روی ساعد تا کرده بود و حالا با دست های به هم پیوسته، ایستاده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Richard hands me a dish towel and is off.
[ترجمه گوگل]ریچارد یک حوله ظرفشویی به من می دهد و می رود
[ترجمه ترگمان]ریچارد حوله ای را به من داد و خاموش شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. She reached for the dish towel hanging off the hook, but Todd angled his body to block her.
[ترجمه گوگل]دستش را به سمت حوله ظرف آویزان از قلاب برد، اما تاد بدنش را زاویه داد تا جلوی او را بگیرد
[ترجمه ترگمان]دستش را دراز کرد تا حوله را از قلاب اویزان کند، اما تاد مجبورش کرد تا جلوی او را بگیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. ( She puts her hand on the dish towel which lies on the table, stands looking down at table, one half of which is clean, the other half messy . ) It's wiped to here .
[ترجمه گوگل](دستش را روی حوله ظرفی که روی میز قرار دارد می‌گذارد، می‌ایستد و به میز نگاه می‌کند، نیمی از آن تمیز و نیمی دیگر به هم ریخته است ) تا اینجا پاک شده است
[ترجمه ترگمان](او دستش را روی حوله ای که روی میز قرار دارد می گذارد، به میز نگاه می کند، که نیمی از آن تمیز و نیمه کثیف دیگر تمیز است)
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. He placed the foil-covered bowl on a dish towel on the dining table.
[ترجمه گوگل]کاسه ای که فویل پوشانده شده بود را روی حوله ای روی میز ناهارخوری گذاشت
[ترجمه ترگمان]او کاسه پر را روی یک حوله ظرف غذا روی میز ناهارخوری گذاشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Marie Fermoyle turned the sputtering steak, then wiped her eyes with the dish towel.
[ترجمه گوگل]ماری فرمول استیک را برگرداند، سپس چشمانش را با حوله ظرفشویی پاک کرد
[ترجمه ترگمان]ماری Fermoyle کباب را ورق زد و با حوله ظرف را پاک کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Tip: If you need to move a large item on your own, stick a dish towel under each leg and push; or if you've got carpet, use furniture sliders.
[ترجمه گوگل]نکته: اگر نیاز دارید یک وسیله بزرگ را به تنهایی جابجا کنید، یک حوله ظرف را زیر هر پا بچسبانید و فشار دهید یا اگر فرش دارید، از لغزنده مبلمان استفاده کنید
[ترجمه ترگمان]نکته: اگر نیاز دارید یک شی بزرگ را به تنهایی حرکت دهید، یک حوله ظرف را زیر هر پا و فشار دهید؛ و یا اگر فرش دارید، از sliders مبلمان استفاده کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. I get up and tiptoe toward the cupboard. Along the way I grab a dish towel off the back of a chair—a weapon strikes me as a good idea—and motion to our dog Rick to stick close behind me.
[ترجمه گوگل]بلند می شوم و با نوک پا به سمت کمد می روم در طول راه، یک حوله ظرفشویی از پشت صندلی برداشتم - یک اسلحه به من می زند که ایده خوبی است - و به سگمان ریک اشاره می کنم که پشتم بچسبد
[ترجمه ترگمان]بلند می شوم و پاورچین پاورچین به طرف گنجه می روم در طول راه یک حوله ظرف را از پشت یک صندلی برداشتم - یک اسلحه به نظر من ایده خوبی بود - و حرکت به سوی سگمون ریک که پشت سر من بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. It is advisable to use a tissue handkerchief or a dish towel (tea towel).
[ترجمه گوگل]توصیه می شود از دستمال دستمال کاغذی یا حوله ظرف شویی (دستمال چای) استفاده کنید
[ترجمه ترگمان]توصیه می شود که از دستمال بافت و یا حوله ظرف (حوله چای)استفاده کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• towel for drying dishes

پیشنهاد کاربران

بپرس