disparage

/ˌdɪˈsperɪdʒ//dɪˈspærɪdʒ/

معنی: پست کردن، بی اعتبار کردن، کم گرفتن، بیقدر کردن، انکار فضیلت چیزی را کردن
معانی دیگر: کم ارج کردن، کوچک کردن، دون کردن، پست انگاشتن، تحقیر کردن، توهین کردن، بدگویی کردن (از)، بی آبرو کردن، عدم وفق

جمله های نمونه

1. he used to disparage his brother's achievements
او موفقیت های برادرش را ناچیز می شمرد.

2. You should not disparage good manners.
[ترجمه Mehri] شما نباید رفتار های خوب را ناچیز بشمارید
|
[ترجمه گوگل]شما نباید اخلاق خوب را تحقیر کنید
[ترجمه ترگمان]نباید ادب و نزاکت را رعایت کنی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. I don't mean to disparage your achievements.
[ترجمه Komeil] من قصد ندارم دستاوردهای شمارا انکار کنم.
|
[ترجمه گوگل]قصدم تحقیر دستاوردهای شما نیست
[ترجمه ترگمان]منظورم این نیست که achievements را از دست بدهم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Don't disparage her attempts to become an actress.
[ترجمه گوگل]تلاش های او برای بازیگر شدن را نادیده نگیرید
[ترجمه ترگمان]از تلاش های او برای تبدیل شدن به یک بازیگر انتقاد نکنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. They deny personal responsibility, disparage traditional morality, denigrate religion, and promote hostility toward the family's way of life.
[ترجمه گوگل]آنها مسئولیت شخصی را انکار می کنند، اخلاق سنتی را تحقیر می کنند، مذهب را تحقیر می کنند و خصومت نسبت به شیوه زندگی خانواده را ترویج می کنند
[ترجمه ترگمان]آن ها مسئولیت شخصی را انکار می کنند، اخلاقیات سنتی را رد می کنند، مذهب را بدنام می کنند، و خصومت نسبت به شیوه زندگی خانوادگی را ترویج می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. I don't at all disparage Marisleysis' motives or her genuine affection for Elian.
[ترجمه گوگل]من به هیچ وجه انگیزه های ماریسلیسیس یا علاقه واقعی او به الیان را تحقیر نمی کنم
[ترجمه ترگمان]من به هیچ وجه سبب ابراز محبت و محبت حقیقی او نسبت به elian نمی شوم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. "The comments were not meant to disparage any company's products," stated the publisher.
[ترجمه گوگل]ناشر اظهار داشت: "نظرات به منظور تحقیر محصولات هیچ شرکتی نبود "
[ترجمه ترگمان]ناشر اظهار داشت: \" هدف از اظهار این نظرات، رد کردن محصولات شرکت نبوده است \"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. One disparage the greatness that insults.
[ترجمه گوگل]یکی به بزرگی که توهین می کند تحقیر می کند
[ترجمه ترگمان]آدم بزرگی را خوار و حقیر می شمارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. V : Now, now. Do not disparage the noble hexagon.
[ترجمه گوگل]V: اکنون، اکنون شش ضلعی نجیب را تحقیر نکنید
[ترجمه ترگمان] همین الان این شش گوش بزرگ را از خود بی خود نکنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Which he used to disparage defective vehicles, dates back to his time as a second-hand car dealer in the late 1970s, and suggests a dishonestly adjusted mileometer .
[ترجمه گوگل]کاری که او برای تحقیر وسایل نقلیه معیوب استفاده می کرد، به زمان او به عنوان یک فروشنده ماشین دست دوم در اواخر دهه 1970 برمی گردد و یک مایل سنج غیرصادقانه را پیشنهاد می کند
[ترجمه ترگمان]که در اواخر دهه ۱۹۷۰ به عنوان یک فروشنده خودرو دست دوم به زمان خود باز می گردد، و پیشنهاد می کند که dishonestly mileometer را تنظیم کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Never disparage feelings your friend or relative expresses, but point out realities and offer hope.
[ترجمه گوگل]هرگز احساساتی را که دوست یا خویشاوندتان بیان می‌کند تحقیر نکنید، بلکه به واقعیت‌ها اشاره کنید و امیدوار باشید
[ترجمه ترگمان]هرگز احساسات و احساسات خود را ابراز نکنید، بلکه حقایق را بیان کنید و امید خود را ابراز کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Researchers must not unjustifiably criticise or disparage other Researchers.
[ترجمه گوگل]پژوهشگران نباید به طور غیرموجهی از سایر محققین انتقاد یا تحقیر کنند
[ترجمه ترگمان]محققان نباید به طور نامعقول انتقاد کرده و یا از سایر محققین انتقاد کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Your behaviour will disparage the whole family.
[ترجمه گوگل]رفتار شما باعث تحقیر تمام خانواده خواهد شد
[ترجمه ترگمان]رفتار شما همه خانواده را طرد می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Those who disparage Brutus are talking of his shadow.
[ترجمه گوگل]کسانی که بروتوس را تحقیر می کنند از سایه او صحبت می کنند
[ترجمه ترگمان]کسانی که برو توس را حقیر disparage از سایه او حرف می زنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

پست کردن (فعل)
abase, post, humble, debase, degrade, demean, humiliate, mortify, disrate, disparage, vulgarize

بی اعتبار کردن (فعل)
demonetize, disparage

کم گرفتن (فعل)
dispraise, disparage, disesteem

بی قدر کردن (فعل)
disparage

انکار فضیلت چیزی را کردن (فعل)
disparage

انگلیسی به انگلیسی

• lower in rank by words or actions, malign, depreciate, belittle
if you disparage someone or something, you talk about them with disapproval or lack of respect; a formal word.

پیشنهاد کاربران

verb
[ obj] formal : to describe ( someone or something ) as unimportant, weak, bad, etc.
◀️ Voters don't like political advertisements in which opponents disparage one another.
◀️ It's a mistake to disparage their achievements.
...
[مشاهده متن کامل]

◀️ The article disparaged polo as a game for the wealthy.
◀️ He used to disparage his brother's achievements : او موفقیت های برادرش را ناچیز می شمرد.
◀️ her disparaging remarks : گفته های تحقیرآمیز او
◀️ when she find someone who is better than her she always disparaging that person.
◀️ disparaging others won't make you good : تحقیر دیگران شما را خوب نمی کند ( لینکه کاری کنی بقیه کم ارزش و بد دیده بشن، تو را خوب نمیکند )
Rather, it is our creativity, merit and performance that values us : بلکه این سازندگی و لیاقت و عملکرد ماست که مارا ارزشگذاری میکند.

🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
فعل ( verb ) : disparage
اسم ( noun ) : disparagement
صفت ( adjective ) : disparaging
قید ( adverb ) : disparagingly
انتقاد کردن
تحقیر کردن
بی قدر کردن
بی اعتبار کردن
بی ارزش کردن
⁦✔️⁩بدگویی کردن ( از )
⁦✔️⁩ناچیز شمردن
Entire Bay Area school board resigns after making disparaging comments about parents without realizing meeting was being broadcast
KTLA. com@
بی مقدار کردن
all the girls who have been bellied are always divorced
بی اعتبار کردن
gils always divorce them
because the family is not them suitable for life
همیشه دختران انها را طلاق میدهند زیرا دختران خانواده انها برای زندگی مناسب نیست

بپرس