dispense with

/ˌdɪˈspenswɪθ//dɪˈspenswɪð/

بدون (کسی یا چیزی) کاری را انجام دادن، (از خیر چیزی) گذشتن، معاف شدن از، رهاشدن از، باطل شدن

جمله های نمونه

1. Let's dispense with the formalities, shall we?
[ترجمه گوگل]از تشریفات بگذریم، درست است؟
[ترجمه ترگمان]بیا از این تشریفات صرف نظر کنیم، باشد؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. He is not yet well enough to dispense with the pills.
[ترجمه سورن] به اندازه کافی حالش خوب نشده که از خوردن قرص ها صرف نظر کند
|
[ترجمه گوگل]او هنوز به اندازه کافی خوب نیست که بتواند قرص ها را ترک کند
[ترجمه ترگمان]هنوز به اندازه کافی حالش خوب نیست که قرص را خالی کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Ann suggested that they dispense with speeches altogether at the wedding.
[ترجمه گوگل]آن پیشنهاد کرد که در مراسم عروسی کلاً از سخنرانی صرف نظر کنند
[ترجمه ترگمان]آن پیشنهاد کرد که به طور کلی در عروسی سخنرانی کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. We shall have to dispense with the car; we can't afford it.
[ترجمه گوگل]ما باید از ماشین صرف نظر کنیم ما نمی توانیم آن را بپردازیم
[ترجمه ترگمان]ما باید از ماشین صرف نظر کنیم؛ نمی توانیم از عهده اش بربیایم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. I think we can dispense with the formalities .
[ترجمه رضا ابراهیمی] من فکر میکنم میتوانیم تشریفات را کنار بگذاریم
|
[ترجمه گوگل]فکر می کنم می توانیم تشریفات را کنار بگذاریم
[ترجمه ترگمان]من فکر می کنم که ما می توانیم تشریفات را انجام دهیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. They've had to dispense with a lot of luxuries since Mike lost his job.
[ترجمه گوگل]از زمانی که مایک کارش را از دست داد، مجبور شدند از بسیاری از تجملات چشم پوشی کنند
[ترجمه ترگمان]بعد از اینکه مایک کارش را از دست داد، مجبور شدند از تجملات زیادی بیرون بروند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Debit cards dispense with the need for cash altogether.
[ترجمه گوگل]کارت های نقدی به طور کلی نیاز به پول نقد را از بین می برند
[ترجمه ترگمان]کارت های Debit به طور کلی پول لازم را از دست می دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Can we dispense with the formalities?
[ترجمه گوگل]آیا می توانیم از تشریفات صرف نظر کنیم؟
[ترجمه ترگمان]میشه تشریفات رو انجام بدیم؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Let's dispense with the formalities and get down to work.
[ترجمه گوگل]تشریفات را کنار بگذاریم و دست به کار شویم
[ترجمه ترگمان]بیا این تشریفات رو انجام بدیم و بریم سر کار
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Being able to dispense with the services of an interpreter is a big incentive to fluency.
[ترجمه گوگل]اینکه بتوانید خدمات مترجم را کنار بگذارید، انگیزه بزرگی برای تسلط است
[ترجمه ترگمان]قادر بودن به صرف نظر کردن از خدمات یک مفسر، یک انگیزه بزرگ برای شیوایی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. We can quickly dispense with the crude mythology, but I like the concept of apparent failure.
[ترجمه گوگل]ما می‌توانیم به سرعت اسطوره‌شناسی خام را کنار بگذاریم، اما من مفهوم شکست ظاهری را دوست دارم
[ترجمه ترگمان]ما به سرعت می توانیم از اساطیر خام صرف نظر کنیم، اما من مفهوم شکست ظاهری را دوست دارم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The court would have power to dispense with the non-owner's consent if justified.
[ترجمه گوگل]در صورت موجه بودن، دادگاه این اختیار را خواهد داشت که از رضایت غیر مالک صرف نظر کند
[ترجمه ترگمان]دادگاه این قدرت را دارد که در صورت توجیه موجه، از رضایت مالک صرف نظر کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Dispense with the liquor, get himself together.
[ترجمه گوگل]مشروب را کنار بگذار، خودش را جمع کند
[ترجمه ترگمان]Dispense رو تعطیل کن، خودش رو جمع و جور کن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The club now have no option but to dispense with his services.
[ترجمه رضا ابراهیمی] کلاب دیگر چاره ای ندارد جز اینکه او را اخراج کند
|
[ترجمه گوگل]باشگاه اکنون راهی جز کنار گذاشتن خدمات او ندارد
[ترجمه ترگمان]این باشگاه در حال حاضر هیچ گزینه ای جز این ندارد که از خدمات خود صرف نظر کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• do without, forgo; exempt; abolish

پیشنهاد کاربران

پرهیز کردن
:SYN
do without
:Meaning
dispense with ( somebody or something )
بدون ( کسی یا چیزی ) کاری را انجام دادن، ( از خیر چیزی ) گذشتن
. e. g
. . .
. A: The stocks went up
. B: By a hair
...
[مشاهده متن کامل]

Sure, the stocks rose, but who wants to do all that work for a shitty little uptake
It's not the visceral kind of spike you want in short term holdings so I dispensed with all the hard statistics and I went right to the rumor mill
Limitless 2011🎥

get rid of
از شر چیزی خلاص شدن
Now supermarkets are dispensing with checkouts, making you scan your own groceries.
معاف کردن
grant an exemption
the Pope personally nominated him as bishop, dispensing him from his impediment.
none but an armed nation can dispense with a standing army
- هیچ چیز جز ( هیچ کس جز ) یک ملت مسلح نمی تواند یک ارتش منظم را کنار بگذارد .
- هیچ چیز جز یک ملت مسلح نمی تواند از یک ارتش منظم خلاص شود .
- هی چیز جز یک ملت مسلح نمی تواند از پس یک ارتش منظم برآید .
کنار گذاشتن
خلاص شدن از ( شر ) کسی یا چیزی
گذشتن از ( خیر ) کسی یا چیزی
صرف نظر کردن از کسی یا چیزی
اخراج کردن کارمندان
Dispense with somebody or something
صرفنظر از کسی یا چیزی

بپرس