distill

/ˌdɪˈstɪl//ˌdɪˈstɪl/

معنی: چکاندن، تقطیر شدن، عرق گرفتناز، تقطیر کردن
معانی دیگر: distil : تقطیرشدن

جمله های نمونه

1. The Scots have distilled whisky for centuries.
[ترجمه بهاره] مردم اسکاتلند قرن ها ویسکی را تقطیر میکردند
|
[ترجمه گوگل]اسکاتلندی ها قرن ها ویسکی را تقطیر کرده اند
[ترجمه ترگمان]مردم اسکاتلند برای قرن ها ویسکی distilled
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Whiskey is distilled from a fermented mash of grain.
[ترجمه بهاره] ویسکی از تقطیر ، خمیرنرم ترش شده دانه به دست می آید.
|
[ترجمه گوگل]ویسکی از مخلوط تخمیر شده غلات تقطیر می شود
[ترجمه ترگمان]ویسکی از یک خمیر تخمیر شده، تقطیر می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Water can be made pure by distilling it.
[ترجمه گوگل]آب را می توان با تقطیر خالص کرد
[ترجمه ترگمان]آب را می توان با تقطیر آن پاک کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The whisky had been distilled in 1926 and sat quietly maturing until 198
[ترجمه گوگل]ویسکی در سال 1926 تقطیر شده بود و تا سال 198 بی سر و صدا در حال بلوغ بود
[ترجمه ترگمان]در سال ۱۹۲۶ این ویسکی در سال ۱۹۲۶ تقطیر شد و تا سال ۱۹۸ همچنان به بلوغ رسید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. We distilled the salt water and made it into drinking water.
[ترجمه بهاره] ما آب نمک را تقطیر کردم و آن را به آب آشامیدنی تبدیل کردیم
|
[ترجمه گوگل]آب نمک را تقطیر کردیم و به آب آشامیدنی تبدیل کردیم
[ترجمه ترگمان]آب نمک را distilled و آن را به آب آشامیدنی تبدیل کردیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Over 80 hours of footage have been distilled into these 40 minutes.
[ترجمه گوگل]بیش از 80 ساعت فیلم در این 40 دقیقه تقطیر شده است
[ترجمه ترگمان]بیش از ۸۰ ساعت فیلم در این ۴۰ دقیقه تقطیر شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The televised interview was distilled from 16 hours of film.
[ترجمه گوگل]مصاحبه تلویزیونی از 16 ساعت فیلم جدا شد
[ترجمه ترگمان]این مصاحبه تلویزیونی از ۱۶ ساعت فیلم تقطیر شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. You can't actually drink the water from the marshland. But you can distil it.
[ترجمه گوگل]شما در واقع نمی توانید آب را از باتلاق بنوشید اما شما می توانید آن را تقطیر کنید
[ترجمه ترگمان]شما نمی توانید آب را از باتلاق های آب بنوشید اما شما می توانید آن را انکار کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. He has distilled many wonderful stories from his experiences as a crime lab technician.
[ترجمه گوگل]او داستان های شگفت انگیز بسیاری را از تجربیات خود به عنوان یک تکنسین آزمایشگاه جنایی استخراج کرده است
[ترجمه ترگمان]او بسیاری از داستان های شگفت انگیز را از تجربیات خود به عنوان یک تکنسین آزمایشگاه جرم تصفیه کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The cool of the night distils the dew.
[ترجمه گوگل]خنکی شب، شبنم را تقطیر می کند
[ترجمه ترگمان]خنک شب هنگام شبنم زدن شبنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Some water distilled over the rocks from the moist undergrowth.
[ترجمه گوگل]مقداری آب از زیر درختان مرطوب روی سنگ ها تقطیر می شود
[ترجمه ترگمان]بعضی از آب از زیر درختان مرطوب به سوی صخره ها پرتاب می شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The notes I made on my travels were distilled into a book.
[ترجمه گوگل]یادداشت هایی که در سفرهایم می نوشتم به صورت کتاب تقطیر شد
[ترجمه ترگمان]یادداشت هایی که من در سفرم تهیه کردم، در یک کتاب تقطیر شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The whiskey can be distilled in Lynchburg but not consumed because the town is in a dry county.
[ترجمه گوگل]ویسکی را می توان در لینچبورگ تقطیر کرد اما مصرف نمی شود زیرا این شهر در یک شهرستان خشک است
[ترجمه ترگمان]ویسکی می تواند در Lynchburg تقطیر شود اما نه به این دلیل که شهر در یک شهرستان خشک قرار دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The televised interview was distilled from 20 hours of film.
[ترجمه مانی] این مصاحبه تلویزیونی، چکیدهٔ بیست ساعت فیلم است.
|
[ترجمه گوگل]مصاحبه تلویزیونی از 20 ساعت فیلم جدا شد
[ترجمه ترگمان]این مصاحبه تلویزیونی از ۲۰ ساعت فیلم گرفته شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Gasoline is distilled from crude oil.
[ترجمه گوگل]بنزین از نفت خام تقطیر می شود
[ترجمه ترگمان]گازوییل از نفت خام distilled
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

چکاندن (فعل)
distil, seep, distill, instill, instil

تقطیر شدن (فعل)
distil, distill

عرق گرفتن از (فعل)
still, distil, distill

تقطیر کردن (فعل)
distill

تخصصی

[نساجی] تقطیر - تقطیر کردن

انگلیسی به انگلیسی

• purify a liquid by condensing it; extract an essence; make whiskey; drip

پیشنهاد کاربران

۱. تقطیر کردن. از راه تقطیر بدست اوردن ۲. {ویسکی. عرق و غیره} ساختن. درست کردن. کشیدن ۳. تلخیص کردن ۴. عصاره {چیزی را} بیرون کشیدن ۵. بیرون کشیدن. خارج کردن. گرفتن 6. بدست اوردن. حاصل کردن. کسب کردن 8. نشت کردن. نفوذ کردن. قطره قطره چکیدن
...
[مشاهده متن کامل]

مثال:
Water can be made pure by distilling it.
آب را با تقطیر کردن ان می توان خالص کرد.

جدا سازی
تقلیل دادن
استخراج کردن
بیرون کشیدن
عُصاریدَن.
تبخیر و سپس تقطیر ( مایع ) نمودن
اصل مطلب را گرفتن
خلاصه کردن
عصاره گرفتن

بپرس