distrain

/dɪˈstreɪn//dɪˈstreɪn/

معنی: توقیف کردن، گرو کشیدن
معانی دیگر: (حقوق) گرو کشیدن، گرو گرفتن، تامین مدعی به کردن، (به خاطر بدهی) توقیف اموال کردن، فشاردادن، ضبط اموال

جمله های نمونه

1. The court distrained property from him.
[ترجمه گوگل]دادگاه اموال را از او سلب کرد
[ترجمه ترگمان] دادگاه مالکیت رو از خودش گرفته
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Their goods were distrained in pledge for rent.
[ترجمه گوگل]اجناس آنها در گرو اجاره داده شده بود
[ترجمه ترگمان]کالاهای آن ها در گرو اجاره بهای اجاره بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Their goods were distrained upon for rent.
[ترجمه گوگل]اجناس آن‌ها برای اجاره بها داده می‌شد
[ترجمه ترگمان]goods را برای اجاره دادن آماده می کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. to distrain upon sb.
[ترجمه گوگل]به sb
[ترجمه ترگمان] تا sb رو ضبط کنه …
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. It shall not distrain articles that are not related to the case.
[ترجمه گوگل]این نباید مقالاتی را که به پرونده مرتبط نیستند، منع کند
[ترجمه ترگمان]نباید مقالات مربوط به این مورد را منتشر کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. If he does not pay, will the court distrain upon his house?
[ترجمه گوگل]در صورت عدم پرداخت، آیا دادگاه به خانه او اجحاف می کند؟
[ترجمه ترگمان]اگر او پول ندهد، آیا دادگاه به خانه او خواهد رفت؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. If he doesn't pay, will the court distrain upon his house?
[ترجمه گوگل]اگر پرداخت نکند، آیا دادگاه به خانه اش ممانعت می کند؟
[ترجمه ترگمان]اگر او پول بدهد، آیا دادگاه به خانه او خواهد رفت؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Article 14: A people's court may seal up, distrain or freeze property jointly possessed by the party subject to enforcement and other parties, and notify the joint owners in a timely manner.
[ترجمه گوگل]ماده 14 : دادگاه مردمی می تواند اموالی را که مشترکاً در تصرف طرف مشمول اجرا و سایر طرفین است مهر و موم یا تصرف یا توقیف کند و به موقع به مالکان مشاع اعلام کند
[ترجمه ترگمان]ماده ۱۴: دادگاه افراد ممکن است اموال عمومی را مهر و موم کرده و یا اموال مسدود شده را به طور مشترک از طرف شخص ثالث و سایر احزاب حفظ کرده و به آن ها اطلاع دهد که به موقع به صاحبان سهام اطلاع می دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The owner may ask the courtforan order to distrain upon the furniture of any person who failstopay his rent.
[ترجمه گوگل]مالک می تواند از دادگاه دستور بخواهد که اثاثیه هر شخصی که اجاره اش را نپردازد، منع کند
[ترجمه ترگمان]صاحب خانه ممکن است از the تقاضا کند که اسباب اثاثیه هر شخصی را که اجاره خانه اش را اجاره کرده بود ضبط کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Before Russia still does not have disintegrate, my parents plays politics actively, be in in viatic road, they are returned by authorities temporary distrain.
[ترجمه گوگل]قبل از اینکه روسیه هنوز متلاشی نشده باشد، والدین من به طور فعال سیاست بازی می کنند، در مسیر جاده باشند، آنها توسط مقامات به طور موقت بازگردانده می شوند
[ترجمه ترگمان]قبل از اینکه روسیه هنوز هم متلاشی نشود، والدین من به طور فعال سیاسی بازی می کنند، در جاده viatic زندگی می کنند، آن ها توسط مقامات distrain موقت بازگردانده می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The employers have no right to ask college students to offer security, nor to distrain upon their IDs or other identifications.
[ترجمه گوگل]کارفرمایان حق ندارند از دانشجویان کالج بخواهند که امنیت خود را ارائه دهند، و یا از شناسنامه یا سایر مدارک شناسایی آنها منع کنند
[ترجمه ترگمان]کارفرمایان حق ندارند از دانش آموزان کالج بخواهند که امنیت را پیشنهاد کنند و یا هویت آن ها را تایید نکنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

توقیف کردن (فعل)
grab, suppress, apprehend, arrest, book, confiscate, detain, distrain, embay, seize, intern, sequester, pull in, impound, sequestrate

گرو کشیدن (فعل)
distrain

تخصصی

[حقوق] گرو برداشتن مال به عنوان وثیقه دین

انگلیسی به انگلیسی

• foreclose on property, take property in payment for debts

پیشنهاد کاربران

بپرس