distributed

/ˌdɪˈstrɪbjətəd//dɪˈstrɪbjuːtɪd/

معنی: توزیع شده، مقسوم
معانی دیگر: توزیع شده

جمله های نمونه

1. gas is distributed by pipe as well as in cylinders
گاز را با لوله و هم چنین در سیلندر توزیع می کنند.

2. the blood vessels distributed throughout the foot
رگ های خونی که در سرتاسر پا پراکنده اند

3. handouts of clothing were distributed among the poor
لباس های اهدایی بین فقرا تقسیم شد.

4. the company's profits are distributed annually
سود شرکت به طور سالیانه پخش می شود.

5. in all of the workshops distributed throughout the city
در تمام کارگاه هایی که در شهر پخش بودند

6. Tons of internationally donated food was distributed to the starving peasants.
[ترجمه گوگل]تن ها غذای اهدایی بین المللی برای دهقانان گرسنه توزیع شد
[ترجمه ترگمان]مقدار زیادی غذای اهدا شده بین المللی به دهقانان گرسنه توزیع شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The company distributed its profits among its workers.
[ترجمه گوگل]این شرکت سود خود را بین کارگرانش تقسیم کرد
[ترجمه ترگمان]این شرکت سود خود را در میان کارگران خود توزیع کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. In a co-operative profits are distributed among the work-force.
[ترجمه گوگل]در یک تعاونی سود بین نیروی کار توزیع می شود
[ترجمه ترگمان]در یک سود مشترک بین نیروی کار توزیع می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The money was distributed among schools in the area.
[ترجمه گوگل]این پول بین مدارس منطقه توزیع شد
[ترجمه ترگمان]این پول در بین مدارس منطقه توزیع شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The farmers distributed seeds over the field.
[ترجمه گوگل]کشاورزان بذر را در مزرعه توزیع کردند
[ترجمه ترگمان]کشاورزان بذرهای خود را در این زمینه توزیع کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The organization distributed food and blankets to the earthquake victims.
[ترجمه گوگل]این سازمان بین زلزله زدگان غذا و پتو توزیع کرد
[ترجمه ترگمان]سازمان غذا و پتو را به قربانیان زلزله توزیع کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. They distributed political pamphlets in the hall.
[ترجمه گوگل]جزوات سیاسی را در سالن پخش کردند
[ترجمه ترگمان]آن ها جزوات سیاسی را در تالار پخش کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The books will be distributed free to local schools.
[ترجمه گوگل]این کتاب ها به صورت رایگان در مدارس محلی توزیع می شود
[ترجمه ترگمان]این کتاب ها رایگان در مدارس محلی توزیع خواهند شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Pamphlets were distributed among the audience.
[ترجمه گوگل]جزوه هایی بین حضار توزیع شد
[ترجمه ترگمان]Pamphlets بین حضار پخش شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Students shouted slogans and distributed leaflets.
[ترجمه گوگل]دانشجویان با سر دادن شعار و پخش اعلامیه
[ترجمه ترگمان]دانش آموزان شعارهایی سر دادند و برشورهایی پخش کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

16. This species of dolphin is widely distributed throughout the world.
[ترجمه گوگل]این گونه از دلفین به طور گسترده در سراسر جهان پراکنده است
[ترجمه ترگمان]این گونه دلفین در سراسر جهان به طور گسترده توزیع می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

توزیع شده (صفت)
distributed

مقسوم (صفت)
divided, distributed

تخصصی

[عمران و معماری] گسترده
[کامپیوتر] توزیع شده - پخش شدن به بیش از یک کامپیوتر . مثلاً شبکه ی جهانی web یک کتابچه ی اطلاعاتی توزیع یافته است .
[برق و الکترونیک] توزیع شده، گسترده
[ریاضیات] توزیع شده، منبسط

انگلیسی به انگلیسی

• allocated, scattered, dispersed, divided, circulated

پیشنهاد کاربران

پاشیده ( زبانشناسی )
پراکنده، توزیع شده
distributed ( مهندسی مخابرات )
واژه مصوب: پخش‏شده
تعریف: ویژگی اطلاعات و داده‏ها و مانند آن که پخش یا توزیع شده باشد|||متـ . توزیع‏شده
غیر متمرکز ( بورس )
Distributed exchange
صرافی غیرمتمرکز
گسترده
پخش شده
تقسیم شده
توزیع شده - گسترده شده
تقسیم شدن
غیر متمرکز ( برق - کنترل )
پخش ( شده ) ، پراکنده ( شده )
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١١)

بپرس