diverticulosis


(پزشکی - داشتن تعداد زیادی کیسه و زائده در دستگاه گوارشی) پرواگراهگی، واگراهه فزونی

جمله های نمونه

1. Common afflictions include ulcerative colitis, diverticulosis, polyps, and tumours.
[ترجمه گوگل]بیماری های شایع عبارتند از کولیت اولسراتیو، دیورتیکولوز، پولیپ و تومور
[ترجمه ترگمان]بیماری های شایع عبارتند از ulcerative colitis، diverticulosis، polyps و تومورهای سرطانی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Objective:To study the operative treatment of duodenal diverticulosis.
[ترجمه گوگل]هدف: مطالعه درمان جراحی دیورتیکولوز اثنی عشر
[ترجمه ترگمان]هدف: مطالعه رفتار عملیاتی duodenal diverticulosis
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Multiple diverticulosis of jejunum is often complicated with the duodenal diverticulum, which usually occurs in the proximal and middle section.
[ترجمه گوگل]دیورتیکولوز مولتیپل ژژنوم اغلب با دیورتیکول اثنی عشر پیچیده می شود که معمولاً در بخش پروگزیمال و میانی رخ می دهد
[ترجمه ترگمان]diverticulosis چندگانه of اغلب با the diverticulum که معمولا در بخش مجاور و میانی رخ می دهد، پیچیده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Diverticulosis is the development of small pouches in the colon that bulge outward through weak spots.
[ترجمه گوگل]دیورتیکولوز ایجاد کیسه های کوچک در روده بزرگ است که از طریق نقاط ضعیف به بیرون برآمده می شوند
[ترجمه ترگمان]Diverticulosis، توسعه کیسه های کوچک در the است که خارج از نقاط ضعف قرار می گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Conclusion: Multiple diverticulosis of jejunum is often complicated with the duodenal diverticulum, which usually occurs in the proximal and middle section.
[ترجمه گوگل]نتیجه گیری: دیورتیکولوز مولتیپل ژژنوم اغلب با دیورتیکول دوازدهه عارضه دارد که معمولاً در بخش پروگزیمال و میانی رخ می دهد
[ترجمه ترگمان]نتیجه گیری: diverticulosis چندگانه of اغلب با the diverticulum که معمولا در بخش مجاور و میانی رخ می دهد، پیچیده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Assists in maintaining proper bowel function and affords protection against diverticulosis, haemorrhoids and varicose veins.
[ترجمه گوگل]به حفظ عملکرد مناسب روده کمک می کند و در برابر دیورتیکولوز، هموروئید و وریدهای واریسی محافظت می کند
[ترجمه ترگمان]assists در حفظ عملکرد صحیح روده و محافظت در برابر diverticulosis، haemorrhoids و veins
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. In patients with inflammatory diseases the pseudomelanosis coli incidence amounted to 3%, and in those with diverticulosis to 1%.
[ترجمه گوگل]در بیماران مبتلا به بیماری های التهابی، شیوع سودوملانوزیس کلی 3 درصد و در مبتلایان به دیورتیکولوز 1 درصد بود
[ترجمه ترگمان]در بیماران مبتلا به بیماری های التهابی، میزان شیوع باکتری pseudomelanosis به ۳ % و در موارد مشابه با diverticulosis تا ۱ % رسید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. It may help in the prevention of colon cancer and it is helpful in preventing diverticulosis and hemorrhoids.
[ترجمه گوگل]ممکن است به پیشگیری از سرطان روده بزرگ کمک کند و در پیشگیری از دیورتیکولوز و هموروئید مفید است
[ترجمه ترگمان]ممکن است به جلوگیری از سرطان روده کمک کند و در پیش گیری از diverticulosis و بواسیر مفید باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The triad that bears his name is the association of hiatal hernia, gallbladder disease, and diverticulosis.
[ترجمه گوگل]سه گانه ای که نام او را یدک می کشد، ارتباط فتق هیاتال، بیماری کیسه صفرا و دیورتیکولوز است
[ترجمه ترگمان]سه گانه که نام او مربوط به فتق فتق فتق فتق فتق معده، بیماری صفرا و diverticulosis است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Many have no symptoms but 10 to 25 percent of those with diverticulosis can have attacks of diverticulitis caused by inflammation in the pouches.
[ترجمه گوگل]بسیاری از آنها هیچ علامتی ندارند اما 10 تا 25 درصد از مبتلایان به دیورتیکولوز ممکن است دچار حملات دیورتیکولیت ناشی از التهاب در کیسه ها شوند
[ترجمه ترگمان]بسیاری از آن ها هیچ نشانه ای ندارند، اما ۱۰ تا ۲۵ درصد کسانی که مبتلا به diverticulosis هستند می توانند به diverticulitis که براثر التهاب در the ایجاد شده اند، حمله کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Reduces bowel problems. The fiber in fruits and vegetables relieves constipation and helps prevent diverticulosis and colon disease.
[ترجمه گوگل]مشکلات روده را کاهش می دهد فیبر موجود در میوه ها و سبزیجات یبوست را تسکین می دهد و به پیشگیری از دیورتیکولوز و بیماری روده بزرگ کمک می کند
[ترجمه ترگمان]مشکلات روده را کاهش می دهد فیبر در میوه ها و سبزیجات یبوست را کم می کند و به جلوگیری از بیماری روده و روده کمک می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Results:To hold the indication strictly, and to choice the method of operation are the most important reasons to treat duodenal diverticulosis successfully.
[ترجمه گوگل]نتایج: رعایت دقیق اندیکاسیون و انتخاب روش عمل مهمترین دلایل برای درمان موفقیت آمیز دیورتیکولوز اثنی عشر است
[ترجمه ترگمان]نتایج: برای نگه داشتن این علامت به شدت، و انتخاب روش عمل مهم ترین دلایل برای درمان با موفقیت duodenal است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Uses the thighs to support the colon and prevent straining. Chronic straining on the toilet can cause hernias, diverticulosis, and pelvic organ prolapse.
[ترجمه گوگل]از ران ها برای حمایت از روده بزرگ و جلوگیری از زور زدن استفاده می کند فشار دادن مزمن به توالت می تواند باعث فتق، دیورتیکولوز و افتادگی اندام لگنی شود
[ترجمه ترگمان]از ران برای حمایت از کلون و جلوگیری از فشار استفاده می کند فشار مزمن در توالت می تواند باعث ایجاد hernias، diverticulosis، و لگن لگن شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The findings show "nut, corn and popcorn consumption did not increase the risk of diverticulosis or (its) complications, " the report concluded.
[ترجمه گوگل]یافته‌ها نشان می‌دهد که مصرف آجیل، ذرت و ذرت بوداده خطر ابتلا به دیورتیکولوز یا عوارض آن را افزایش نمی‌دهد
[ترجمه ترگمان]این گزارش نتیجه گیری کرده است که یافته ها \"آجیل، ذرت و ذرت بو داده\" را نشان می دهند که خطر of یا (آن)را افزایش نداده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• disease of the colon (medicine)

پیشنهاد کاربران

بپرس