dogfight

/ˈdɑːgˌfaɪt//ˈdɒɡfaɪt/

جنگ سخت (همانند جنگ دو سگ)، سگ جنگی، جنگ مابین دو یا چند نفر در گوشه تنگی، کتک کاری در گوشه ای

جمله های نمونه

1. a dogfight has a powerful draw for small boys
جنگ سگ ها برای پسر بچه ها گیرایی بسیار زیادی دارد.

2. The three leading contenders were locked in a dogfight.
[ترجمه گوگل]سه مدعی اصلی در یک دعوای سگی محبوس شدند
[ترجمه ترگمان]سه رقیب برجسته در یک dogfight قفل شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The filmed dogfights are beautifully staged and feature numerous shots of the olive drab and grey P-40s against the blue Hawaiian sky.
[ترجمه گوگل]سگ‌بازی‌های فیلم‌برداری شده به زیبایی صحنه‌سازی شده‌اند و نماهای متعددی از P-40های خاکستری و زیتونی در برابر آسمان آبی هاوایی را نشان می‌دهند
[ترجمه ترگمان]تصاویر فیلم برداری شده به زیبایی روی صحنه می آیند و عکس های متعددی از زیتونی و خاکستری - ۴۰ را در مقابل آسمان آبی هاوایی نشان می دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. But it became another public dogfight between Brown and state Sen.
[ترجمه گوگل]اما این یک جنگ عمومی دیگر بین براون و سناتور ایالتی شد
[ترجمه ترگمان]اما این موضوع تبدیل به یکی دیگر از dogfight عمومی بین براون و سناتور ایالتی شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. It could end up as a public dogfight.
[ترجمه گوگل]ممکن است به یک دعوای عمومی ختم شود
[ترجمه ترگمان]ممکن است جنگ سگ ها را به پایان برساند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. West Brom have the experience of a successful dogfight last season but Villa do not.
[ترجمه گوگل]وست بروم فصل گذشته تجربه یک داگ فایت موفق را داشت اما ویلا اینطور نیست
[ترجمه ترگمان]بروم در فصل گذشته تجربه موفقی داشت اما ویلا نتوانست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Their rancor dated from a political dogfight between them.
[ترجمه گوگل]کینه توزی آنها از یک دعوای سیاسی بین آنها برمی‌آمد
[ترجمه ترگمان]کینه و کینه آن ها از جنگی جنگی بین آن ها قرار داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. A few men were watching a dogfight on a small TV.
[ترجمه گوگل]چند مرد در یک تلویزیون کوچک مشغول تماشای یک سگ جنگی بودند
[ترجمه ترگمان]چند تن از مردان جنگی را در یک تلویزیون کوچک تماشا می کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The remaining fixtures on today's Premier card have the look of relegation dogfights.
[ترجمه گوگل]بازی‌های باقی‌مانده روی کارت پریمیر امروز ظاهری شبیه جنگ‌های سگ‌های سقوط دارد
[ترجمه ترگمان]بقیه لوازم و لوازم باقی مانده در کارت نخست وزیر امروزی شبیه به of dogfights است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. More than 4000 people voted over seven weeks to choose America's top dog, and the poodle won by a wet nose after a dogfight with soft-coated Wheaten terrier.
[ترجمه گوگل]بیش از 4000 نفر در طول هفت هفته به انتخاب سگ برتر آمریکا رای دادند و سگ پودل با بینی خیس پس از مبارزه سگ با تریر گندمی با روکش نرم برنده شد
[ترجمه ترگمان]بیش از ۴۰۰۰ نفر بیش از هفت هفته برای انتخاب بهترین سگ آمریکا رای دادند و سگ توسط یک بینی خیس بعد از یک dogfight با terrier wheaten پوشیده شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. All their wonderful history and tradition counts for nothing in a relegation dogfight like this.
[ترجمه گوگل]تمام تاریخ و سنت شگفت‌انگیز آن‌ها در یک جنگ سگی مانند این بی‌اهمیت است
[ترجمه ترگمان]تمام تاریخ و سنت شگفت انگیز آن ها برای هیچ چیز در چنین شرایطی به حساب نمی آید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. In Pompano, Florida, lost dogs and cats were found in large storage warehouse used by dogfight" trainers. "
[ترجمه گوگل]در پومپانو، فلوریدا، سگ‌ها و گربه‌های گمشده در انبار بزرگی که توسط مربیان سگ‌بازی استفاده می‌شد، پیدا شدند
[ترجمه ترگمان]در Pompano، فلوریدا، سگ ها و گربه ها در انبار بزرگ انبار که توسط مربیان dogfight مورد استفاده قرار می گرفت، پیدا شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. They say motorcycle was left near a crowd of people who gathered to watch a dogfight.
[ترجمه گوگل]آنها می گویند موتورسیکلت در نزدیکی جمعیتی که برای تماشای یک سگ جنگی جمع شده بودند، رها شده بود
[ترجمه ترگمان]آن ها می گویند که موتورسیکلت در نزدیکی انبوهی از مردمی که برای تماشای فیلم dogfight جمع شده بودند، جا گذاشته شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. A long mourning period, perhaps six months or more, will a pause in the political dogfight.
[ترجمه گوگل]یک دوره سوگواری طولانی، شاید شش ماه یا بیشتر، یک وقفه در جنگ سیاسی سیاسی خواهد بود
[ترجمه ترگمان]یک دوره سوگواری بلند مدت، شاید شش ماه یا بیشتر، در the سیاسی وقفه ایجاد خواهد کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• fight between dogs; fight between fighter planes
a dogfight is a fight between fighter planes, in which they fly close to one another and manoeuvre very fast.
a dogfight is also a fight between dogs, especially one that has been illegally organized by people for entertainment.
fight between airplanes at close quarters; fight between dogs; fiercely disputed contest, rough fight

پیشنهاد کاربران

تن به تن هوایی
رزم دو هواپیمای جنگی
نبرد هوایی بین دو هواپیمای جنگنده
کتک کاری
جنگ رودروی دو هواپیمای جنگنده

بپرس