doorbell

/ˈdɔːrˌbel//ˈdɔːbel/

زنگ در، زنگ درخانه

جمله های نمونه

1. the doorbell disrupted her cogitation
زنگ در ژرف اندیشی او را مختل کرد.

2. the doorbell rang
زنگ در به صدا درآمد.

3. the doorbell rang
زنگ در صدا کرد.

4. to ring the doorbell
زنگ در را زدن

5. to sound the doorbell
زنگ در را به صدا درآوردن

6. i heard the buzz of the doorbell
صدای زنگ در را شنیدم.

7. A ring at the doorbell announced the late arrival of Jack.
[ترجمه گوگل]صدای زنگ در از دیر رسیدن جک خبر داد
[ترجمه ترگمان]زنگ در زنگ ساعت زنگ ساعت جک را اعلام کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. He was aroused from his nap by the doorbell.
[ترجمه گوگل]با زنگ در از خواب بیدار شد
[ترجمه ترگمان]صدای زنگ در به گوش رسید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. He refused to answer the doorbell.
[ترجمه گوگل]از پاسخ دادن به زنگ خانه امتناع کرد
[ترجمه ترگمان]جواب زنگ در را نداد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. I rang the doorbell but no one came.
[ترجمه فاطمه زهرا] زنگ در را زدم و کسی در را باز نکرد
|
[ترجمه گوگل]زنگ در را زدم اما کسی نیامد
[ترجمه ترگمان]زنگ در رو زدم اما کسی نیومد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. He was half undressed when the doorbell rang.
[ترجمه گوگل]او نیمه برهنه بود که زنگ خانه به صدا درآمد
[ترجمه ترگمان]وقتی زنگ به صدا درآمد نصف لباس هایش را لخت کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. I rang the doorbell several times but couldn't make anyone hear.
[ترجمه گوگل]چند بار زنگ در را زدم اما نتوانستم صدای کسی را بشنوم
[ترجمه ترگمان]چندین بار زنگ در را زدم اما نمی توانستم کسی را بشنوم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Oh dear, there's the doorbell. See who it is, would you, darling.
[ترجمه گوگل]اوه عزیزم زنگ در هست ببین کیه عزیزم
[ترجمه ترگمان]اوه، عزیزم، زنگ در هست ببین کی هستی، مگه نه عزیزم؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The doorbell rang and there was Chris, all dressed up to the nines.
[ترجمه گوگل]زنگ در به صدا در آمد و کریس بود که همه لباس‌های تا 9 را پوشیده بود
[ترجمه ترگمان]زنگ در زنگ زد و \"کریس\" بود، همه لباس رو پوشیده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. She hurried to answer the doorbell.
[ترجمه گوگل]عجله کرد تا زنگ در را پاسخ دهد
[ترجمه ترگمان]او با عجله به طرف در ورودی رفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

16. I rang the doorbell. Ding-dong! No answer.
[ترجمه گوگل]زنگ در را زدم دینگ دونگ! بدون پاسخ
[ترجمه ترگمان]زنگ در را زدم ! دینگ دانگ جوابی نیامد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• bell located at the front door which is rung by visitors
a doorbell is a bell which you ring when you want the people inside a house to open the door.
bell at the entrance to a building which visitors ring to announce their arrival

پیشنهاد کاربران

doorbell ( n ) ( dɔrbɛl ) =a bell with a button outside a house that you push to let the people inside know that you are there, e. g. to ring the doorbell.
doorbell
زنگ در میشه
زنگ در خانه میشه=Bell at home
زنگ در
در زنگ

بپرس