dote

/doʊt//dəʊt/

معنی: پرت گویی کردن، خرفت شدن، عشق ابلهانه ورزیدن
معانی دیگر: (در اثر پیری) خرف بودن، فرتوت بودن، دچار ناتوانی فکری و جسمی شدن، (با: on و upon - نابخردانه یا بیش از حد) دوست داشتن، شیدا بودن، واله بودن، مرده ی کسی بودن

جمله های نمونه

1. Grandparents just love to dote on their grandchildren.
[ترجمه گوگل]پدربزرگ ها و مادربزرگ ها عاشق نوه هایشان هستند
[ترجمه ترگمان]آن ها فقط دوست دارند grandchildren را دوست داشته باشند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. They dote on their daughter.
[ترجمه گوگل]آنها به دخترشان دلسوخته اند
[ترجمه ترگمان]آن ها عاشق دخترشان هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. I just dote on hot buttered scones!
[ترجمه گوگل]من فقط به اسکون های داغ کره ای علاقه دارم!
[ترجمه ترگمان]!! !! !! !! !! !! !! !! !! !! !! !! !! !
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. What Magic bids me now so fondly dote On what so lately I disdain'd to look on?
[ترجمه گوگل]چه سحر و جادوی اکنون به من می‌گوید که به چه چیزهایی که اخیراً از نگاه کردن به آن متنفر بودم علاقه‌مند باشم؟
[ترجمه ترگمان]حالا چه جادویی به من پیشنهاد می کند که به چه چیزهایی علاقه داشته باشم؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. I dote on his very absence, and I wish them a fair departure. William Shakespeare
[ترجمه گوگل]من از غیبت او متاسفم و برای آنها آرزوی خروج عادلانه دارم ویلیام شکسپیر
[ترجمه ترگمان]من عاشق غیبت او هستم و آرزو می کنم که آن ها هم بروند ویلیام شکسپیر …
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Roses, for instance, dote on sticky soil.
[ترجمه گوگل]به عنوان مثال، گل رز روی خاک چسبناک دوت می کند
[ترجمه ترگمان]مثلا گل های رز، برای مثال، عاشق خاک چسبناک شده بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. On my advanced age, I dote.
[ترجمه گوگل]در سن بالا، من دلخورم
[ترجمه ترگمان]در این سن و سال، من عاشق dote
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. You shouldn't dote on children, for it isn't good for their growth.
[ترجمه گوگل]شما نباید به کودکان دلسوزی کنید، زیرا برای رشد آنها خوب نیست
[ترجمه ترگمان]تو نباید به بچه ها علاقه داشته باشی، چون این برای رشد آن ها خوب نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Teachers dote on kids of the rich and mighty.
[ترجمه گوگل]معلمان به بچه های ثروتمند و توانا علاقه دارند
[ترجمه ترگمان]معلمان بچه های ثروتمند و مقتدر را دوست دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. I dote upon it - from the beach.
[ترجمه گوگل]من به آن علاقه دارم - از ساحل
[ترجمه ترگمان]من عاشق آن هستم - از ساحل
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Responsibility to dote on your work, do the goalkeeper.
[ترجمه گوگل]مسئولیت در کار خود را انجام دهید، دروازه بان
[ترجمه ترگمان]مسئولیت ها برای عاشق شدن در کار شما، این دروازه بان را انجام دهید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Life is a lovely kitten, dote on it.
[ترجمه گوگل]زندگی یک بچه گربه دوست داشتنی است، به آن محبت کنید
[ترجمه ترگمان]زندگی یک بچه گربه دوست داشتنی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. She began to dote right after her 91 st birthday.
[ترجمه گوگل]او بلافاصله پس از تولد 91 سالگی خود شروع به دلدادگی کرد
[ترجمه ترگمان]بعد از تولد ۹۱ سالگیش شروع کرد به dote زدن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. National magazines dote on her, and China's television crews are taping away.
[ترجمه گوگل]مجلات ملی او را دلسرد می کنند، و خدمه تلویزیونی چین در حال ضبط فیلم هستند
[ترجمه ترگمان]مجلات ملی شیفته او هستند و خدمه تلویزیون چین نیز ضبط می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

پرت گویی کردن (فعل)
be drivelling idiot, dote

خرفت شدن (فعل)
dote, hebetate

عشق ابلهانه ورزیدن (فعل)
dote

تخصصی

[عمران و معماری] پوسیدگی

انگلیسی به انگلیسی

• adore, indulge, pamper, spoil; exhibit mental decline due to old age
if you dote on someone, you love them very much and cannot see their faults.

پیشنهاد کاربران

dote on/upon sb: کسی را خیلی دوست داشتن و این کار را با عمل نشان دادن
everyone doted on her, the only girl in the family
واله و شیداشدن
خرف شدن
dote upon/on دلبسته شدن

بپرس