doughboy

/ˈdoˈbɔɪ//ˈdoˈbɔɪ/

معنی: سرباز پیاده نظام، نان شیرینی میوه دار
معانی دیگر: (امریکا - عامیانه - به ویژه در جنگ جهانی اول) سرباز پیاده

جمله های نمونه

1. I get to be a doughboy who parts his hair like everyone else?
[ترجمه گوگل]من یک خمیرمایه می شوم که مثل بقیه موهایش را از هم جدا می کند؟
[ترجمه ترگمان]من می تونم یه doughboy باشم که موهای اون رو مثل بقیه عوض می کنه؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The doughboy was a predecessor of the doughnut.
[ترجمه گوگل]پسر خمیر مایه سلف دونات بود
[ترجمه ترگمان]The یکی از doughnut بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Elizabeth wrote that a doughboy was a sweet fruit severed to Navy man on ships.
[ترجمه گوگل]الیزابت نوشت که پسر خمیری میوه ای شیرین است که برای مرد نیروی دریایی در کشتی ها قطع شده است
[ترجمه ترگمان]الیزابت نوشت که a میوه شیرین برای کشتی های نیروی دریایی در کشتی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Today, a doughboy or GI may be called a grunt.
[ترجمه گوگل]امروزه می‌توان به پسر خمیری یا GI خرخر گفت
[ترجمه ترگمان]امروزه، یک دستگاه گوارش یا دستگاه گوارش پیدا می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The Pillsbury Doughboy would be riveted.
[ترجمه گوگل]Pillsbury Doughboy میخ می شود
[ترجمه ترگمان]The Doughboy، مسحور کننده خواهد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. After the American Civil War in the 1860s, a writer in a publication called Beadle's Monthly used the word doughboy to describe Civil War soldiers.
[ترجمه گوگل]پس از جنگ داخلی آمریکا در دهه 1860، نویسنده‌ای در نشریه‌ای به نام ماهانه بیدل از کلمه دوغ برای توصیف سربازان جنگ داخلی استفاده کرد
[ترجمه ترگمان]پس از جنگ داخلی آمریکا در دهه ۱۸۶۰ یک نویسنده در یک نشریه به نام Beadle s از واژه doughboy برای توصیف سربازان جنگ داخلی استفاده کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

سرباز پیاده نظام (اسم)
dogface, doughboy, janissary, janizary

نان شیرینی میوه دار (اسم)
doughboy

انگلیسی به انگلیسی

• u.s. foot soldier during world war i (military slang); boiled or deep-fried lump of dough used as dumpling or served as hot bread

پیشنهاد کاربران

بپرس