draw up

/ˈdrɒˈəp//drɔːʌp/

معنی: مرتب کردن، کارها را تنظیم کردن
معانی دیگر: 1- آراستن، بسیج کردن، فراخواندن 2- (متون حقوقی و غیره را) تدوین کردن، نوشتن 3- ایستاندن، متوقف کردن یا شدن 4- خود را جمع کردن، سی  ایستادن

جمله های نمونه

1. Do you mind if I draw up the blinds?
[ترجمه گوگل]آیا اشکالی ندارد که من پرده را بکشم؟
[ترجمه ترگمان]اشکالی نداره پرده ها رو بکشم؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. They agreed to draw up a formal agreement.
[ترجمه گوگل]آنها موافقت کردند که یک توافقنامه رسمی تنظیم کنند
[ترجمه ترگمان]آن ها توافق کردند که یک قرارداد رسمی امضا کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Draw up a chair, and join the conversation.
[ترجمه گوگل]یک صندلی بکشید و به گفتگو بپیوندید
[ترجمه ترگمان]یک صندلی بردار و به گفتگو ملحق شو
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The interviewers have to draw up a shortlist of five or six people.
[ترجمه گوگل]مصاحبه‌کنندگان باید فهرستی از پنج یا شش نفر تهیه کنند
[ترجمه ترگمان]The باید لیستی از پنج یا شش نفر را تهیه کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. I've been asked to draw up the cleaning rota.
[ترجمه گوگل]از من خواسته شده است که روت تمیز کردن را ترسیم کنم
[ترجمه ترگمان]از من خواستند که the را جمع و جور کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Draw up a chair and I'll tell you all about it.
[ترجمه گوگل]یک صندلی بکشید و من همه چیز را به شما خواهم گفت
[ترجمه ترگمان]یک صندلی بردار و همه چیز را برایت تعریف خواهم کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. You should draw up a plan or outline for the essay.
[ترجمه گوگل]شما باید یک طرح یا طرح کلی برای مقاله ترسیم کنید
[ترجمه ترگمان]شما باید یک طرح یا طرح کلی برای این مقاله تهیه کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. To draw up someone's horoscope, you need to know their date and exact time of birth.
[ترجمه گوگل]برای ترسیم فال یک فرد، باید تاریخ و زمان دقیق تولد او را بدانید
[ترجمه ترگمان]برای گرفتن horoscope فرد، باید تاریخ و زمان دقیق تولد آن ها را بدانید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The college needs to draw up an agenda for change.
[ترجمه گوگل]کالج باید یک دستور کار برای تغییر ترسیم کند
[ترجمه ترگمان]این کالج باید یک دستور کار برای تغییر ایجاد کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. We had to draw up plans for every conceivable emergency.
[ترجمه گوگل]ما مجبور بودیم برای هر وضعیت اضطراری قابل تصور برنامه ریزی کنیم
[ترجمه ترگمان]باید برای همه موارد ضروری برنامه ریزی می کردیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. I will draw up a scheme of it for you.
[ترجمه گوگل]من یک طرح از آن را برای شما ترسیم می کنم
[ترجمه ترگمان]من برای شما نقشه ای می کشم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Don't draw up plans behind closed doors.
[ترجمه گوگل]پشت درهای بسته نقشه نکشید
[ترجمه ترگمان]نقشه رو پشت دره ای بسته نکش
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Don't draw up plans with closed doors.
[ترجمه گوگل]با درهای بسته نقشه نکشید
[ترجمه ترگمان]نقشه رو با دره ای بسته نکش
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. He was asked to draw up proposals for reforming the law.
[ترجمه گوگل]از او خواسته شد تا پیشنهاداتی برای اصلاح قانون ارائه کند
[ترجمه ترگمان]از او خواسته شد تا طرح های پیشنهادی برای اصلاح این قانون را مطرح کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. The panel will draw up a shortlist of candidates.
[ترجمه گوگل]این هیئت فهرست کوتاهی از نامزدها را تهیه خواهد کرد
[ترجمه ترگمان]این هیات فهرستی از نامزدها را تهیه خواهد کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

مرتب کردن (فعل)
order, range, regulate, arrange, set, serialize, dispose, marshal, collocate, put in order, regularize, classify, tidy, draw up, redd, line up, straighten

کارها را تنظیم کردن (فعل)
draw up

انگلیسی به انگلیسی

• formulate, compose, prepare a draft or version of (a contract, plan, etc.); come to a stop; straighten up as to show one's full height; bring something closer

پیشنهاد کاربران

به معنای نزدیک آوردن
He drew up a chair
draw up ( of a vehicle ) = arrive at a place and stop
make or write sth that needs careful thought
در صف درآوردن
نگه داشتن وسیله نقلیه
رسیدن و متوقف شدن وسیله نقلیه ( با وسیله نقلیه به جایی ) در جایی
The taxi drew up outside the hotel
تاکسی رسید جلوی هتل ( تاکسی رسید و متوقف شد جلو هتل )
draw oneself up=قد راست کردن
با دو مورد زیر کالوکیشن قوی می سازه:
1. Draw up a list = تهیه کردن یه لیست
He is drawing up a list of the best players
2. Draw up a contract = تنظیم کردن یه قرارداد
My lawyer drew up a contract for us to sign
رجوع شود به
draw oneself up
منابع• https://abadis.ir/entofa/draw-oneself-up/
تنظیم کردن
استخراج کردن - فراخوندن - استفاده کردن
نوشتن , تنظیم کردن ( لیست , قرارداد ) ؛ گذاشتن صندلی ( کنار چیزی )
# draw up a list
# draw up a contract
# They agreed to draw up a formal agreement
# I drew my chair up closer to the fire
# Draw up a chair and I'll tell you all about it
Drawn up = was produced
از چیزی گرفتن مثلا از یک متنی نتیجه ای را بیرو کشیدن
برداشت پول از حساب
به صورت مکتوب و با جزئیات:
تنظیم کردن
تدوین کردن
تهیه کردن
To arrange/form/make up/prepare in writing and in detail

It's impossible to draw up a complete list of all the hallmarks of the plan
Draw up an agreement/ a will /plan/documemt/a roster
کشیدن ( pull up= )
( ≠ هل دادن )
I drew my chair up closer to the fire
صندلی م رو نزدیک تر به آتش کشیدم ( جابجا/منتقل کردم )
pull up بالا کشیدن
برنامه ریزی کردن
کشیدن
He asked me to draw up a map to the party so that he wouldn't get lost.
Vehicle - وقتی میرسه و منتظر میمونه .
The cab drew up outside the house.
نوشتن چیزی که نیاز داره با دقت انجام شه.
مثل قرار داد یا لیست to drew up a contract/list
تحریر، نگاشتن
نوشتن
They drew up a contract
تهیه، تنظیم
تدوین کردن
نوشتن چیزی مثل برنامه
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٢٦)

بپرس