dress down

/ˈdresˈdaʊn//dresdaʊn/

(شدیدا) سرزنش کردن، بازخواست کردن، ملامت سخت، سخت ملامت کردن

جمله های نمونه

1. Can you make the dress down for her young sister?
[ترجمه گوگل]آیا می توانی برای خواهر جوانش لباس بپوشی؟
[ترجمه ترگمان]میتونی اون لباس رو واسه خواهر جوانش درست کنی؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. In many offices, people dress down on Fridays.
[ترجمه Ser�j] در بسیاری از ادارات، مردم در روز جمعه لباس غیررسمی می پوشند
|
[ترجمه گوگل]در بسیاری از ادارات، مردم در روزهای جمعه لباس های خود را می پوشند
[ترجمه ترگمان]در بسیاری از ادارات، مردم روزه ای جمعه لباس می پوشند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Can you make the dress down for me?
[ترجمه محمد] میتونی لباس تنم کنی؟
|
[ترجمه گوگل]می تونی لباس رو برام درست کنی؟
[ترجمه ترگمان]میتونی برام لباس درست کنی؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. She squirmed in her seat and tugged her dress down over her knees.
[ترجمه گوگل]روی صندلیش خم شد و لباسش را روی زانوهایش پایین آورد
[ترجمه ترگمان]روی صندلیش تکانی خورد و لباس هایش را از روی زانوانش پایین کشید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. We dress down at work these days, unless we're going to a client meeting.
[ترجمه کامین فرهودی] ما این روزها سر کار لباس غیر رسمی میپوشیم مگر اینگه با مشتری قرار داشته باشیم
|
[ترجمه گوگل]ما این روزها در محل کار لباس می پوشیم، مگر اینکه به جلسه مشتری برویم
[ترجمه ترگمان]ما این روزها سر کار لباس می پوشم، مگر اینکه به یک ملاقات مشتری برویم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Can you make dress down for her younger sister?
[ترجمه گوگل]آیا می توانید برای خواهر کوچکترش لباس درست کنید؟
[ترجمه ترگمان]میتونی واسه خواهر کوچک ترش لباس درست کنی؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Nowhere do dress down days mean that you can come to work in your grubbiest clothes.
[ترجمه گوگل]هیچ کجا روز لباس پوشیدن به این معنی نیست که بتوانید با بدترین لباس هایتان سر کار بیایید
[ترجمه ترگمان]هیچ کجای این روزها لباس پوشیدن به این معنی نیست که شما می توانید در لباس های your کار کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. This is especially true if the boss doesn't dress down as much as everyone else does.
[ترجمه گوگل]این امر به ویژه در صورتی صادق است که رئیس به اندازه بقیه لباس نپوشد
[ترجمه ترگمان]این به خصوص اگر رئیس به اندازه بقیه لباس نپوشید، درست است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. And always dress down, never brighter than the floor.
[ترجمه گوگل]و همیشه لباس بپوشید، هرگز روشن تر از زمین
[ترجمه ترگمان]و همیشه لباس می پوشم، هیچ وقت درخشان تر از کف اتاق نخواهم بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Can you make dress down for me?
[ترجمه گوگل]میشه برام لباس درست کنی؟
[ترجمه ترگمان]میشه برام لباس درست کنی؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Q: Should I dress up or dress down on the first date? A: It depends.
[ترجمه گوگل]س: آیا در اولین قرار ملاقات باید لباس بپوشم یا لباس بپوشم؟ ج: بستگی دارد
[ترجمه ترگمان]سوال: آیا باید روز اول لباس بپوشم یا لباس بپوشم؟ پاسخ: بستگی دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. She put the dress down to her mother's account.
[ترجمه گوگل]لباس را به حساب مادرش گذاشت
[ترجمه ترگمان]لباس را روی صورت حساب مادرش گذاشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Plus, even dress down days have their unwritten rules.
[ترجمه گوگل]به علاوه، حتی روزهای لباس پوشیدن نیز قوانین نانوشته خود را دارند
[ترجمه ترگمان]به علاوه، حتی روزها هم لباس unwritten دارن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Some profes - sions, such as advertising, dress down all the time to demonstrate their creativity.
[ترجمه گوگل]برخی از مشاغل، مانند تبلیغات، مدام لباس می پوشند تا خلاقیت خود را نشان دهند
[ترجمه ترگمان]برخی از profes، مانند تبلیغات، تمام زمان را برای نشان دادن خلاقیت خود صرف می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. It's better to dress up than dress down.
[ترجمه Mitra] بهتر است لباس رسمی بپوشید تا لباس غیر رسمی
|
[ترجمه گوگل]لباس پوشیدن بهتر از لباس پوشیدن است
[ترجمه ترگمان]بهتر است لباس بپوشد تا لباس بپوشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• underdress; dress in a way that is not formal enough for the circumstances; scold; criticize severely

پیشنهاد کاربران

به باد انتقاد گرفتن
لباس غیر رسمی پوشیدن.
dress some body down
کسی را سرزنش کردن.
1 - غیر رسمی لباس پوشیدن
to dress informally. The opposite of dress up
2 - توبیخ کردن
ملامت کردن
سرزنش کردن
انتقاد کردن
Chew out
Chide
Blame
Reproach
Reprimand
Criticize
Call on the carpet
call on
Scold
Rebuke
تراشیدن
لباس معمولی برای مجلس رسمی پوشیدن. در مقابل dress up
لباس غیر رسمی
خودمانی پوشیدن
Wear informal

بپرس