drive away


معنی: راندن
معانی دیگر: فرار دادن، تا راندن، دورراندن

جمله های نمونه

1. You'd better drive away your cares.
[ترجمه ژوژو] بهتر است ماشین های خود را دور کنید
|
[ترجمه زهره] بهتر است دلواپسی ها را دور کنید
|
[ترجمه امین] بهتر است که نگرانی هایت را دور کنی.
|
[ترجمه گوگل]بهتره نگرانیتو دور کنی
[ترجمه ترگمان]بهتر است خودت را از این کار منصرف کنی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Without a shotgun you cannot drive away the wolves and jackals.
[ترجمه حسن] بدون یک تفنگ ساچمه ای نمیتوانید گرگ ها و شغال ها را دور کنید. ( فراری دهید )
|
[ترجمه گوگل]بدون تفنگ ساچمه ای نمی توان گرگ ها و شغال ها را دور کرد
[ترجمه ترگمان]بدون تفنگ نمی توانی گرگ ها و شغال ها را دور کنی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Check your rear-view mirror before you drive away.
[ترجمه گوگل]قبل از رانندگی آینه دید عقب خود را بررسی کنید
[ترجمه ترگمان]قبل از اینکه رانندگی کنی آینه پشت your رو چک کن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. You may think it an innocent joke to drive away another person's car but in the eyes of the law it is theft.
[ترجمه گوگل]ممکن است فکر کنید این یک شوخی بی‌گناه است که ماشین شخص دیگری را دور کنید، اما از نظر قانون دزدی است
[ترجمه ترگمان]ممکن است فکر کنید که این یک شوخی معصومانه است که ماشین یک نفر دیگر را براند، اما در چشمان قانون، دزدی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The lakes are only a short drive away.
[ترجمه گوگل]دریاچه ها فقط با ماشین کوتاه فاصله دارند
[ترجمه ترگمان]دریاچه ها فقط کمی دورتر هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The office is a half-hour drive away.
[ترجمه گوگل]دفتر با ماشین نیم ساعت فاصله دارد
[ترجمه ترگمان]این دفتر نیم ساعت رانندگی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Half an hour's drive away, Bury St Edmunds is a beautiful ancient town with an abbey and clock museum.
[ترجمه گوگل]با نیم ساعت رانندگی دورتر، Bury St Edmunds یک شهر باستانی زیبا با صومعه و موزه ساعت است
[ترجمه ترگمان]در حدود نیم ساعت رانندگی، Bury St یک شهر باستانی زیبا با یک موزه صومعه قدیمی و قدیمی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. She made the classic mistake of trying to drive away without releasing the hand brake.
[ترجمه گوگل]او این اشتباه کلاسیک را مرتکب شد که سعی کرد بدون رها کردن ترمز دستی را دور کند
[ترجمه ترگمان]بدون رها کردن ترمز دستی، اشتباه کلاسیک را مرتکب شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. I watch the horrible dream drive away and disappear in a dribble of tail-lights.
[ترجمه گوگل]من رؤیای وحشتناک را تماشا می‌کنم که در حال دور شدن و ناپدید شدن در دریبل چراغ‌های عقب هستم
[ترجمه ترگمان]من رویای وحشتناکی را می بینم که دور می شود و در a خاموش شدن نور ناپدید می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. For hot sun to drive away the chill inside her.
[ترجمه گوگل]برای آفتاب داغ که سرمای درونش را از بین ببرد
[ترجمه ترگمان]برای خورشید داغ که سرما را در درونش براند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The Greco-Roman ruins, a short drive away, were thronged, but this amplified, rather than diminished, our visit.
[ترجمه گوگل]ویرانه‌های یونانی-رومی، در فاصله کوتاهی با ماشین، پر ازدحام بود، اما این بازدید ما را به جای کاهش بیشتر تقویت کرد
[ترجمه ترگمان]خرابه های رومی - رومی، یک کالسکه کوتاه، پر ازدحام بودند، اما این تقویت بیشتر از تقلیل دادن بود، بازدید ما
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Dijon is just 45 minutes' drive away and well-known for its mustard and fine wines.
[ترجمه گوگل]دیژون فقط 45 دقیقه با ماشین فاصله دارد و به خاطر خردل و شراب های خوبش معروف است
[ترجمه ترگمان]دیژون ۴۵ دقیقه وقت دارد که به خاطر خردل و شرابه ای مشهور آن مشهور است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. We heard him drive away.
[ترجمه گوگل]شنیدیم که او رانده شد
[ترجمه ترگمان]صدای رانندگی او را شنیدیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. He shook his head to drive away some bottleneck flies straying from the vile puddle in front of the horse-faced young man.
[ترجمه گوگل]سرش را تکان داد تا چند مگس گلوگاهی را که از گودال پلید جلوی مرد جوان صورت اسب دور شده بودند، دور کند
[ترجمه ترگمان]سرش را تکان داد تا مگس ها را دور کند و مگس ها را از the کثیف جلوی اسب پیاده کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. To impress and drive away lesser males, the harem bull develops a darker coat and a swollen neck.
[ترجمه گوگل]گاو نر حرمسرا برای تحت تاثیر قرار دادن و دور کردن نرهای کوچکتر، پوششی تیره و گردن متورم پیدا می کند
[ترجمه ترگمان]برای تحت تاثیر قرار دادن و رانندگی مردان کم تر، the یک کت تیره تر و گردن متورم ایجاد می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

راندن (فعل)
hurry, force, run, pilot, steer, row, repulse, drive, rein, poach, whisk, conn, drive away, dislodge, send away, unkennel

انگلیسی به انگلیسی

• travel in a car away from the place; cause to flee, put to flight, route; remove all worries and doubt; chase away, force to go away

پیشنهاد کاربران

دربدر، آواره، رانده شدن
آواره، رانده شدن، به بیرون پرت شدن یا پرت کردن، پروپخش شدن
کسی را با ماشین بردن
با ماشین دور شدن
با ماشین رفتن
راندن
فراری دادن
با دست پس زدن
دور کردن کسی یا حیوانی از جایی
دور شدن/کردن
We saw their car outside the house and drove away

دفع کردن
دلزده کردن، آزردن، پس زدن، دور راندن، توی ذوق کسی زدن
دور کردن /راندن دیگران از خود
مسی راندن ( رانندگی )
To behave in away that makes someonel eaves
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١١)

بپرس