drive in


1- (به زور) به درون (چیزی) راندن (مثلا با ضربه ی چکش) 2- (بیس بال) درایو این، (امریکا) درایواین (رستوران یا بانک و غیره که مشتریان بدون پیاده شدن از اتومبیل کار خود را انجام می دهند)

جمله های نمونه

1. We're going to launch a big recruitment drive in the autumn.
[ترجمه گوگل]ما در پاییز یک برنامه بزرگ استخدام را راه اندازی خواهیم کرد
[ترجمه ترگمان]ما قصد داریم تا یک ماشین استخدام بزرگ را در پاییز راه اندازی کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. It is dangerous to drive in a thick fog.
[ترجمه گوگل]رانندگی در مه غلیظ خطرناک است
[ترجمه ترگمان]رانندگی در یک مه غلیظ خطرناک است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. First,drive in the outlying men and then attack the whole enemy force.
[ترجمه گوگل]ابتدا افراد دور افتاده را برانید و سپس به کل نیروی دشمن حمله کنید
[ترجمه ترگمان]اول از مردان دور می شوم و بعد به تمام نیروی دشمن حمله می کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. I saw her drive in.
[ترجمه گوگل]من او را دیدم که وارد شد
[ترجمه ترگمان]او را دیدم که به داخل اتومبیل می راند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. I feel sorry for anyone who has to drive in this sort of weather.
[ترجمه گوگل]متاسفم برای کسی که مجبور است در این آب و هوا رانندگی کند
[ترجمه ترگمان]دلم برای هر کسی که در چنین هوایی رانندگی کند تاسف می خورم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. You need steady nerves to drive in city traffic.
[ترجمه گوگل]برای رانندگی در ترافیک شهری به اعصاب ثابت نیاز دارید
[ترجمه ترگمان]تو به اعصاب قوی نیاز داری تا تو ترافیک شهر رانندگی کنی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. She learnt to drive in three weeks .
[ترجمه گوگل]او رانندگی را در سه هفته یاد گرفت
[ترجمه ترگمان]سه هفته بعد یاد گرفت که رانندگی کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. People in the town are having an economy drive in order to save money for the education of the mountain poor children.
[ترجمه گوگل]مردم شهر برای صرفه جویی در هزینه برای تحصیل کودکان فقیر کوهستانی، یک حرکت اقتصادی دارند
[ترجمه ترگمان]مردم شهر برای صرفه جویی در پول برای آموزش کودکان فقیر کوهستانی یک محرک اقتصادی دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. He took us for a drive in his new car.
[ترجمه گوگل]او ما را با ماشین جدیدش سوار کرد
[ترجمه ترگمان] اون ما رو سوار ماشین جدیدش کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Let's go for a drive in the country.
[ترجمه گوگل]بیایید بریم یک رانندگی در کشور
[ترجمه ترگمان]بیا بریم یه چرخی تو این کشور بزنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. I watched them drive in.
[ترجمه گوگل]من آنها را تماشا کردم که وارد شدند
[ترجمه ترگمان]آن ها را تماشا کردم که سوار اتومبیل شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. You can't drive in that condition.
[ترجمه گوگل]شما نمی توانید در آن شرایط رانندگی کنید
[ترجمه ترگمان]تو نمی تونی با این وضع رانندگی کنی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. He tried to drive in his point.
[ترجمه گوگل]او سعی کرد در نقطه خود رانندگی کند
[ترجمه ترگمان]سعی کرد تا سر حد خودش رانندگی کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. If you can't drive in forwards, try backing it in.
[ترجمه گوگل]اگر نمی توانید به جلو رانندگی کنید، سعی کنید آن را به عقب برگردانید
[ترجمه ترگمان]اگر نمی توانی به جلو حرکت کنی، سعی کن آن را عقب بکشی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• eating establishment in which customers place their orders and are served while remaining in their vehicles
knock in, bang in, hammer in (nail, wedge, etc.)
a drive-in is a cinema, restaurant, or other place that offers a service to people which allows them to stay in their cars while using the service provided.

پیشنهاد کاربران

تءاتر خیابانی
سینمای خیابانی
از راه رسیدن، وارد شدن
drive in cinema = سینمایی که هر کس از داخل ماشینش به تماشای فیلم می پردازد.
drive in
ناشی از
خودرویی، از درون خودرو

بپرس