due process


(حقوق) مراحل قانونی، مراحل تشریفات قانونی

جمله های نمونه

1. Again, equal protection and due process concerns are evident.
[ترجمه گوگل]باز هم، حفاظت برابر و نگرانی های مربوط به روند قانونی مشهود است
[ترجمه ترگمان]دوباره، حفاظت برابر و نگرانی های ناشی از فرآیند مشهود هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Without counsel, Val was forced to cancel a due process hearing, asking it be postponed until she could get representation.
[ترجمه محمد رضا شکفته] ول بدون داشتن وکیل، مجبور شد جلسه دادرسی که از الزامات حق شهروندی است کنسل شود و به زمانی موکول شود که وکیل مدافع داشته که از او دفاع کند.
|
[ترجمه گوگل]بدون وکیل، وال مجبور شد یک جلسه دادرسی را لغو کند و از او بخواهد تا زمانی که بتواند وکالت بگیرد به تعویق بیفتد
[ترجمه ترگمان]بدون مشورت، وال مجبور شد جلسه دادرسی را لغو کند و درخواست کرد تا زمانی که بتواند نمایندگی را به دست آورد به تعویق بیفتد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Neither Till nor Parker benefited from that due process thing.
[ترجمه گوگل]نه تیل و نه پارکر از این روند قانونی سودی نبردند
[ترجمه ترگمان]نه تا Till و نه پارکر از آن چیز به خاطر روند دادرسی بهره مند نشدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The first was due process in procedure, and the general limitation of official discretion within the criminal justice system.
[ترجمه گوگل]اولین مورد، روند دادرسی و محدودیت کلی اختیارات رسمی در سیستم عدالت کیفری بود
[ترجمه ترگمان]اولی فرآیند مربوط به فرآیند و محدودیت عمومی تفکیک رسمی در سیستم قضایی جنایی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. One rationale emphasises the connection between procedural due process and the substantive justice of the final outcome.
[ترجمه گوگل]یک دلیل بر ارتباط بین روند دادرسی رویه ای و عدالت ماهوی نتیجه نهایی تأکید دارد
[ترجمه ترگمان]یک منطق بر ارتباط بین روند دادرسی مرحله ای و عدالت حقیقی نتیجه نهایی تاکید می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Much of the vagueness of the due process clause disappears when the specific prohibitions of the First become its standard.
[ترجمه گوگل]بسیاری از ابهامات بند دادرسی زمانی ناپدید می شود که ممنوعیت های خاص اولی استاندارد آن شود
[ترجمه ترگمان]بسیاری از ابهام بند مربوط به فرآیند زمانی ناپدید می شود که محدودیت های خاص استاندارد اول به استاندارد آن تبدیل شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. He has no grounds for interfering in due process.
[ترجمه گوگل]او هیچ دلیلی برای دخالت در روند قانونی ندارد
[ترجمه ترگمان]او هیچ دلیلی برای دخالت در روند انتخابات ندارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Such total contempt for due process of law demands serious sanctions.
[ترجمه گوگل]چنین تحقیر کاملی نسبت به روند قانونی مستلزم تحریم های جدی است
[ترجمه ترگمان]چنین تحقیری نسبت به روند قانونی، تحریم های جدی را می طلبد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Other courts have found due process violations because the school board was not sitting as an impartial hearing body.
[ترجمه گوگل]دادگاه‌های دیگر به دلیل عدم حضور هیئت مدیره مدرسه به عنوان یک هیئت رسیدگی بی‌طرف، تخلفات مربوط به روند قانونی را تشخیص داده‌اند
[ترجمه ترگمان]دیگر دادگاه ها به دلیل نقض فرآیند دادرسی پیدا کرده اند، زیرا هیات مدیره مدرسه به عنوان یک هیات دادرسی منصفانه عمل نکرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. An outrageous violation of due process required even more severe sanction.
[ترجمه گوگل]نقض ظالمانه آیین دادرسی مستلزم مجازات شدیدتری بود
[ترجمه ترگمان]تخطی ظالمانه از فرآیند لازم، مستلزم تصویب شدیدتر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Vigilantes ignore due process of law and enact their own form of perceived justice.
[ترجمه گوگل]افراد هوشیار روند قانونی را نادیده می گیرند و شکل خود را از عدالت درک شده به اجرا می گذارند
[ترجمه ترگمان]Vigilantes روند دادرسی را نادیده می گیرند و شکل خود را از عدالت درک می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Traditionally, the interests protected by the due process clauses were defined quite narrowly.
[ترجمه گوگل]به طور سنتی، منافع محافظت شده توسط بندهای دادرسی به طور کاملا محدود تعریف می شد
[ترجمه ترگمان]به طور سنتی، منافع حفاظت شده توسط بنده ای مربوط به فرآیند به طور کامل تعریف شده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The concept of due process is rooted in English common law.
[ترجمه گوگل]مفهوم دادرسی ریشه در حقوق عمومی انگلیس دارد
[ترجمه ترگمان]مفهوم روند دادرسی ریشه در قانون مشترک انگلیسی دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Anger at what has been perpetrated and an insistence on due process are the essential combination in dealing with war crimes.
[ترجمه گوگل]خشم نسبت به آنچه مرتکب شده است و اصرار بر روند قانونی، ترکیب اساسی در برخورد با جنایات جنگی است
[ترجمه ترگمان]خشم نسبت به آنچه انجام شده است و پافشاری بر روند دادرسی، ترکیب اساسی در مقابله با جنایات جنگی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

تخصصی

[حسابداری] فرآیند دموکراتیک استانداردگذاری
[حقوق] رعایت تشریفات قانونی

انگلیسی به انگلیسی

• legal procedures that are the basic rights of every citizen (such as a fair trial, right to face one's accuser, etc.)
in the united states, due process or due process of law are the procedures which are established in the constitution to protect the individual's legal rights and liberties; a legal term.
due process of law also refers to the administration of justice according to established rules and principles; a legal term.

پیشنهاد کاربران

تشریفات قانونی عادلانه
فرآیند دادرسی منصفانه
ضمانت حق شهروندی
رویه عادلانه
رعایت تشریفات قانونی دادرسی
الزامات حقوقی

بپرس